دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

رویکردهای عصبی- زیستی به هوش Biological – neural intelligence approach

No image
رویکردهای عصبی- زیستی به هوش Biological – neural intelligence approach

كلمات كليدي : نظريه هوش زيستي، هوش A، هوش B، هوش سيال، هوش متبلور، روان سنجي

نویسنده : زهرا غلامي

در همه نظریه‌های مربوط به هوش، چنین فرض می‌شود که یک زمینه ‌عصبی وجود دارد و در نهایت، هوش به آن وابسته است. در نظریه عصبی – زیستی رابطه بین هوش و ویژگی‌های سیستم عصبی مانند فیزیولوژی عصبی، فرایندهای الکتروشیمیایی، اندازه و مشخصات مغز مورد بررسی قرار می‌گیرد. ساده‌ترین روش این است که رابطه بین اندازه مغز و هوشبهر مورد مطالعه قرار گیرد، که در این مورد همبستگی قابل توجهی به دست نیامده است. اگرچه مغز مهمترین عضو در فعالیت ذهنی است، اما تلاش برای شناسایی ناحیه‌ای از آن که به طور مستقیم با هوش ارتباط داشته باشد، چندان موفق نبوده است. حتی این فرضیه رایج نیز که فرایندهای عالی ذهن در منطقه جلو پیشانی کرتکس انجام می‌گیرند نیز تایید نشده است. با مطالعه هوش کلی بیمارانی که منطقه جلو پیشانی کرتکس آنان قطعه‌برداری شده است، کاهشی در هوش آنان دیده نشده است و تنها در برخی از این بیماران، در جنبه‌هایی از هوش آنان اختلال مشاهده شده است.[1]

برخی از دانشمندان با تشریح نواحی مختلف مغز و آسیب وارده به هر ناحیه، نقش بخش‌های مختلف مغز را در کارکردهای ذهنی و رفتاری مطالعه کرده‌اند. به عنوان مثال، قسمت‌های پشتی قشر مخ در تجزیه و تحلیل، رمزگردانی و ذخیره اطلاعات نقش دارد.[2]

هالستید[3]، نظریه هوش زیستی را مطرح کرده و معتقد است که تعدادی از کارکردهای مغز که به هوش مربوطند، به طور نسبی از تاثیر عامل فرهنگی مستقل‌اند. آنها پایه زیستی دارند و در همه افراد صرفنظر از عوامل فرهنگی، به کارکردهای مغز مربوطند. او چهار عامل را مشخص می‌کند که عبارتند از:

عامل یکپارچگی مرکزی(C): توانایی شخص برای سازمان دادن به تجربه‌هاست. زمینه قبلی در مورد تجارب آشنا و یادگیری‌های پیشین در ارتباط با تجربه‌های جدید به‌کار بسته شده و یکپارچه می‌شوند؛ هدف عمده آن سازگاری است.

عامل انتزاع(A): عبارت است از دسته‌بندی اشیاء به صورت طبقه‌های مختلف، درک شباهت‌ها و تفاوت‌های بین اشیاء، مفاهیم و رویدادها.

عامل قدرت(P): به قدرت یا توان مغزی اطلاق می‌شود(نیروی تحریف‌نشده مغز). این عامل شامل توانایی شخص در معوق گذاشتن عاطفه است به گونه‌ای که منطقی بودن و توانایی‌های عقلی بتواند نمو و رشد کند.

عامل جهت‌یابی(D): کانون یا جهت را برای توانایی‌های شخص فراهم می‌کند. این عامل شیوه بروز و تجلی هوش و رفتارها را مشخص می‌سازد.[4]

کتل[5] و هب[6] از جمله دانشمندانی هستند که مفهوم‌سازی‌شان از هوش در زمره رویکردهای زیستی قرار می‌گیرد. کتل و هب، هر دو وجود حوزه‌های معینی از هوش را تاکید کرده‌اند که به طور مستقیم به کارکرد مغز وابسته‌اند. هب، آن را هوش A می‌نامد و تاکید می‌کند که زیستی و وابسته به وراثت است و مستلزم داشتن نظام عصبی سالم بوده و به توانایی‌های مساله‌گشایی مربوط می‌باشد. هوش سیال کتل، معادل هوش A هب است و مانند آن به کارآیی مغز و سلامت نسبی آن بستگی دارد. این نوع هوش نشان‌دهنده توان بالقوه فرد است و وی را قادر می‌سازد که روابط، شباهت‌ها و همسانی‌های میان پدیده‌ها را درک کند.[7]

به عقیده کتل، هوش سیال که عمدتا غیرکلامی و مستقل از فرهنگ است، تا حدود 14 سالگی افزایش می‌یابد. از آن هنگام تا 20 سالگی ثابت می‌ماند و سپس به‌تدریج افول می‌کند. هوش A و هوش سیال در برابر آسیب‌های مغزی حساحسند و بر اثر این آسیب‌ها مختل می‌شوند. تفاوت عمده نظریه کتل و هب در این است که کتل معتقد است هوش سیال را می‌توان به وسیله آزمون‌های مستقل از فرهنگ اندازه‌گیری کرد اما به نظر هب، هوش A با آزمون‌های هوش، قابل اندازه‌گیری نیست.[8]

کتل و هب، علاوه بر هوش سیال و هوش A که مبتنی بر پایه‌های زیستی هستند، ابعاد دیگری از هوش را مطرح کرده‌اند که بیشتر از محیط، تجریه و عوامل فرهنگی تاثیر می‌پذیرند. هب آن را "هوش B" می‌نامد و معتقد است که به تجربه استوار است و گستره اطلاعاتی که شخص اندوخته است را منعکس می‌کند. هوش B به وسیله آزمون‌های هوش قابل اندازه‌گیری است. کتل نیز در این بعد، هوش متبلور را مطرح کرده و عنوان می‌کند که این هوش بر اثر تعامل هوش سیال مادرزادی شخص و عوامل محیطی مانند فرهنگ و تعلیم و تربیت رشد می‌کند. به نظر کتل هوش متبلور تا حدود 40 سالگی رشد و از آن پس به کندی رو به کاهش می‌گذارد. هوش متبلور و هوش B به طور نسبی ثابت‌اند و در برابر آسیب‌های مغزی، کمتر دچار نقصان می‌شوند. هوش متبلور از طریق آزمون‌هایی که به دانش و مهارت‌های اکتسابی مانند گنجینه لغات و اطلاعات عمومی مربوطند، قابل اندازه‌گیری است.[9]

الکساندر لوریا[10] از دیگر کسانی است که کارهایش تاثیر پرنفوذی بر رویکرد زیستی – عصبی داشته است. وی مغز را به عنوان واحدهای کارکردی نظام‌های متمایز مفهوم‌سازی کرد. این واحدها با یکدیگر هماهنگی دارند و کل یکپارچه‌ای را تشکیل می‌دهند. سه واحد عمده عبارتند از:

الف. واحد برانگیختگی(ساقه مغز و ساخت‌های مغز میانی).

ب. درون‌داده‌های حسی(قطعه‌های گیجگاهی، آهیانه‌ای و پس‌سری).

ج. واحد اجرایی یا هماهنگ‌ساز که آغازگر، سازمان‌دهنده و برنامه‌ریزی کننده رفتار است(قطعه‌‌های پیشانی).[11]

به نظر لوریا، لُب پیشانی و لب گیجگاهی کرتکس مغز، فرایندهای توالی و تقطیع را کنترل می‌کنند در حالی که لب آهیانه‌ای و پس‌سری، فرایند استدلال همزمان را در کنترل خود دارند. نمونه‌ای از تکلیف توالی، یادآوری سری‌های اعداد است و تشخیص یک تصویر ناتمام که بخشی از آن کشیده شده است، نمونه‌ای از استدلال همزمان است.[12]

جنسن[13]، براساس مطالعات خود به این نتیجه رسیده است که بین زمان واکنش سلول‌های عصبی به محرک‌ها و هوش افراد رابطه وجود دارد. به نظر وی، واکنش سلول‌های مغزی که با سرعت پردازش اطلاعات رابطه دارد، در افراد مختلف متفاوت است. بین سرعت پردازش اطلاعات، که از روی زمان واکنش به محرک‌ها اندازه‌گیری می‌شود، با نمره‌های هوش افراد همبستگی وجود دارد. اما باید دانست که این نظریه‌ها هنوز به طور کامل بررسی و مورد تأیید علمی قرار نگرفته‌اند، لذا باید آنها را به صورت فرضیه تلقی کرد.

در بررسی رابطه بین هوش و انواع مختلف پاسخ‌های روانی – فیزیولوژیکی، موفقیت‌های نسبی به دست آمده است. پژوهش‌های آهرن و بیتی[14] نشان داده است که مردمک‌های چشم افراد باهوش به هنگام انجام تکالیف شناختی، انرژی کمتری صرف می‌کنند. در برخی از پژوهش‌ها بین سرعت پاسخ به محرک‌های بینایی و سطح هوشی افراد بزرگسال، همبستگی به دست آمده است.[15]

اما باید دانست که مطالعات مذکور صرفا همبستگی‌های هوش را نشان می‌دهند و به تبیین ماهیت و یا ساختار فرایند عصبی زمینه‌ساز هوش کمک نمی‌کنند. به طور کلی، رویکردهای زیستی به هوش با مشکلات جدی روش‌شناختی و نظریه‌ای همراهند. تاکنون هیچ بخشی از نظام عصبی یافت نشده است که به طور آشکار با هوش رابطه داشته باشد. به علاوه، جدا کردن اثر یادگیری و عوامل فرهنگی از تاثیر عوامل بیولوژیکی بر هوش بسیار دشوار است. امید است با پیشرفت روش‌های اندازه‌گیری روانی به موازات پیشرفت دانش نوروآناتومی و نوروفیزیولوژیکی، رابطه بین مغز و رفتار هوشمندانه به گونه‌ای دقیق‌تر شناخته شود.

مقاله

نویسنده زهرا غلامي

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

ادیان و عرفانهای نوظهور

ادیان و عرفانهای نوظهور

جنبش‌های نوپدید دینی، که مخففاً تحت عنوان (NRMs ) شناخته می‌شوند، دین‌های جایگزین آیین‌ها و کیش‌ها هر یک در ادبیات علوم اجتماعی تعریف فنی خاصی دارند، همچنین گاه از واژه معنویتاستفاده می‌شود.
عقل و وحی در قرون وسطا

عقل و وحی در قرون وسطا

یکی از مسائلی که همواره در بین فیلسوفان مطرح بوده است، راه‌های رسیدن به شناخت است.
قبض وبسط نظریات دیانت مسیحی در گذر تاریخ ‌

قبض وبسط نظریات دیانت مسیحی در گذر تاریخ ‌

اشاره: این مقاله مجال اندکی برای بررسی تاریخی و گاهی تحلیلی دیانت مسیحی و نحوه انسجام یافتن اصلی ترین عقاید آنها نسبت به مسئله تثلیث و کتاب مقدس است و به هیچ وجه قصد تخریب و یا احیانا جسارت نسبت به پیروان این دیانت عظیم را ندارد.
No image

باور شیعی؛ موعود جهانی

اندیشه نجات و منجی موعود از فراگیرترین اندیشه‌های بشری است.
منجی از منظر تاریخ و ادیان

منجی از منظر تاریخ و ادیان

به باور زرتشتیان، در روزگار پس از زرتشت، در پایان هر هزاره یک منجی از نسل زرتشت ظهور خواهد کرد

پر بازدیدترین ها

امام زمان (ع) و سرانجام یهود

امام زمان (ع) و سرانجام یهود

یکی از دشمنان خطرناک حضرت مهدی(ع) و یارانش، یهود است؛ خداوند تبارک و تعالی می‌فرماید: «همانا شدیدترین مردم، در دشمنی با آنان که ایمان آورده‌اند، یهودیان و مشرکان هستند
روش های تبلیغ در ادیان

روش های تبلیغ در ادیان

پیشرفت روزافزون دانش بشری، عمل‌کرد انسان‌ها را در بخش‌های مختلف زندگی تحت تأثیر قرار داده است.
منجی از منظر تاریخ و ادیان

منجی از منظر تاریخ و ادیان

به باور زرتشتیان، در روزگار پس از زرتشت، در پایان هر هزاره یک منجی از نسل زرتشت ظهور خواهد کرد
شناخت ویژگی های اسرائیلی

شناخت ویژگی های اسرائیلی

قرآن به یهود با دو عنوان متفاوت توجه داشته و رفتار و صفات آنها را در حوزه‌های بینش و نگرش و کنش توصیف و تحلیل می‌کند. گاه از آنان به عنوان یهود یاد می‌کند و گاه دیگر از آنان با عنوان بنی اسرائیل سخن می‌گوید.
No image

مفهوم معنویت در اسلام و مسیحیت و تفاوت های آن

معنویت از مفاهیمی به شمار می‌آید که بشر به خصوص در دوران فرامدرن توجه بیشتری را به آن مبذول داشته است لکن همواره بحث درباره منبع معنویت و به عبارت دیگر معنویت حقیقی و مجازی در محافل مختلف مطرح بوده است.
Powered by TayaCMS