انسان آراسته به اخلاق اسلامی
بهمثابه برترین رسانه زمینهساز و کاربردی در دکترین مهدویت
رحمتالله علی رحیمی؛ فارغالتحصیل کارشناسی ارشد رشته اخلاق دانشگاه پیام نور (مرکز قم) و دانشگاه المصطفی (ص) العالمیه.
مهدویت بهعنوان یک دکترین با ماهیتی متفاوت از سایر مکاتب و اندیشهها، گستره جهـان و افکار تمامـی انسانها را تحت تأثیـر قرار میدهد، لذا رسانه زمینهساز این اندیشه نیـز میبایستی در مبانی، اهداف و شاخصها با سایر رسانهها تفاوتهای بنیادی داشته باشد. رسانههای سختافزار امروزی به معنای مصطلح آن با بهکارگیری ابزارهای الکترونیک، ماهواره، اینترنت و ...، هر چند در زمینهسازی دکترین مهدویت میتواند مفید باشد، اما کامل و همهجانبه به نظر نمیرسد؛ و لذا دکترین مهدویت به رسانهای دیگر نیازمند است. رسانهای که در زمینهسازی و گسترش و کاربردی کردن اندیشههای دکترین مهدویت نقش بسیار مهمی را ایفا مینماید، انسان و افکار اوست این رسانه انسانی است که به اخلاق اسلامی به معنـای جامع آن آراستـه باشد؛ این انسان نهتنها خود بهعنوان یک رسانه، حامل پیامهاست، بلکه اعمـال او نیز به زمینهسازی و فرایند تثبیت حکومـت حضرت مهدی (عج) کمک مینماید. این مقاله میکوشد تا ثابت نماید که انسان بافضیلت و آراسته به اخلاق اسلامی بهعنوان یک رسانه، باهدف پیامبر اکرم در حدیث «انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق» و در راستای استقرار حکومت حضرت مهدی (عج)، کاربردیتر از رسانههای سختافزار امروزی است.
واژگان کلیدی: رسانه، اخلاق، دکترین مهدویت، زمینهساز، حضرت مهدی (عج).
مقدمه
توسعه و تحولات روزافزون دانش بشری در زمینه علوم و فنون، بهویژه علوم انسانی و ورود انسان به هزاره سوم، برای یافتن پاسخ به سه ابهام اصلی بشر کمکهای مؤثری نموده است. از کجا آمدن؟ چگونه زیستن؟ و به کجا رفتن؟ سؤالاتی است که نه در ابعاد مکانی و تاریخی، بلکه در سیر معنوی انسان نیز ذهن بشر را همواره به تفکر و اندیشه واداشته است. انواع رسانهها در این زمینه به تبادل اطلاعات کمک شایانی کردهاند که میتواند به فهم مطالب و اطلاع از نظریات مختلف کمک نماید. پاسخ (از کجا آمدن؟) هرچند به لحاظ تاریخی مربوط به گذشتههاست، اما چون به پاسخ سؤالات دیگر کمک میکند کنجکاوی و پژوهش آن هنوز تازگی دارد. تمدنها، ادیان، مکاتب و اندیشمندان، هرکدام درخور معرفت و دانش خود و التزام به درجات تقوا و تزکیه نفس در رابطه با سؤال (چگونه زیستن؟) با تطبیق مصادیق گوناگون برای مفهوم عدالت، پاسخ (با عدالت زیستن را) انتخاب کردهاند. اما برای (به کجا رفتن؟) و آیندهگرایی 3 تمدن اصلی بشر - تمدن اسلامی (اعراب)، دکترین مهدویت (ظهور حضرت مهدی «عج») - تمدن کنفوسیوس (یونانی)، آرمانشهر و تمدن غربی (مسیحیت)، اتوپیا را بهعنوان پاسخ ارائه دادهاند.
نظریه بنیادین در دکترین مهدویت، اعتقاد به وجود حضرت مهدی (عج) است که در آینده دولت کریمهای برمبنای عدالت تشکیل داده و ابناء بشر را به (سعادت) میرسانند. اما هر دو مفهوم (عدالت) و (سعادت) در دکترین مهدویت از مفاهیم اصلی فلسفه اخلاق است. (عدالت) ترکیب بهینهای از سه فضیلت اصلی (عفت شجاعت، حکمت) است و سعادت، کمال سیر معنوی انسان است که با تهذیب نفس و تقوا حاصل میشود؛ بنابراین فلسفه اخلاق (با گرایش دینی) دکترین مهدویت را در تمام پدیدههای آن شامل شرایط انسانهای منتظر - شرایط جامعه و دولت زمینهساز - شخصیت حضرت مهدی (عج) – ویژگیهای دولت کریمه را پشتیبانی و یاری میکند. فلسفه اخلاق و دکترین مهدویت رابطه متقابلی با یکدیگر دارند. تأثیر دکترین مهدویت بر خودسازی فردی و اجتماعی درصورتیکه با دید مثبت و سازنده دیده شود، بر هیچکس پوشیده نیست و بالعکس اخلاق و تقوا بیشترین تأثیر را در تعجیل ظهور حضرت مهدی (عج) و بناء دولت کریمه خواهد داشت. از طرف دیگر واقعگرایی، اطلاق گرایی و مختار بودن انسان که از مشخصههای اصلی فلسفه اخلاق است که با سه رکن حقیقی بودن، جهانشمول بودن و انسان منتظر و امیدوار در دکترین مهدویت تطابق کامل دارد؛ بنابراین از مسیر فلسفه اخلاق با استدلال متقن و علمیتر میتوان به نشر و ترویج دکترین مهدویت در جهان کمک کرد و با مکارم اخلاق، جامعه و دولتی ساخت که در فرایندی سریعتر زمینهساز ظهور حضرت مهدی (عج) باشد. این درک عمیق از دکترین مهدویت، ما را نسبت به شناخت برترین رسانه زمینهساز به بهترین نحوه راهنمایی میکند.
هدف پیامبر اکرم از رسالت خویش همانگونه که میفرمایند: تکمیل مکارم اخلاق بوده است، خداوند نیز در آیه 47 سوره مائده، کمال رسالت را با امامت پیوند میدهد که از نظر مذهب شیعه امام زمان (عج) آخرین امام و در حقیقت مجری جامعهای سرشار از مکارم اخلاق خواهد بود.
رسانهها بهعنوان مدرنترین ابزارها که نقش اساسی در ایجاد، تحول و کمال هویت انسانی دارند، میتوانند نقش برجستهای در دکترین مهدویت به عهده داشته باشند؛ اما برترین رسانه آن است که خود نمونه آن و نمودی از رفتار و فضای انسانی مورد نظر باشد و بتواند دکترین مهدویت را در عالم واقع متجلی نماید. با چنین رویکردی برترین رسانه زمینهساز دکترین مهدویت، انسانهایی هستند که جسم و روح خود را به اخلاق اسلامی آراسته و از رذایل آن پیراستهاند. کوچکترین رفتار، کردار و افکار این انسانها، بهعنوان نمونهای از شاخصها و راهبردهای دکترین مهدویت تلقی میشود، در این صورت این انسان آراسته به فضائل اخلاقی ضمن آنکه میکوشد تا اخلاق و معنویت را در وجود خویش تعالی بخشد، بهترین رسانه برای جذب انسانها و تعمیق دکترین مهدویت در قلوب انسانهای جامعه از مسیر فلسفه اخلاق (با گرایش دینی آن) میشود.
پیشینه موضوع
در خصوص دکترین مهدویت و مبانی آن، کتابها، مقالات و پژوهشهای بسیاری از طرف اندیشمندان ایرانی و خارجی با اعتقادات گوناگون تألیف شده که در لابلای موضوعات آن مسائل فلسفه اخلاق که ارتباط تنگاتنگی با موضوع اصلی بحث داشته مطرح شده است؛ اما نوشتار و گفتار و پژوهشی که دکترین مهدویت را از دریچه فلسفه اخلاق با گرایش دینی آن مطرح کرده و یا آن را بهعنوان یک ایده و نظریه ارائه داده باشد، وجود ندارد؛ لذا این پژوهش یک کار بدیع و نو تلقی میشود و انتظار میرود که کاستیهای آن با پژوهشهای دیگر اندیشمندان تکمیل شود.
ضرورت تفسیر دکترین مهدویت از مسیر فلسفه اخلاق و شناخت رسانه برتر
بازبینی اندیشههای نوین دینی و لزوم تعمق و درک اندیشۀ وسیع انسان در جامعه بینالمللی این ضرورت را ایجاب کرده است که تفکرات دینی بهجز از مسیرهای فقهی، تعبدی و اعتقادی از مسیرهای دیگری، چون فلسفه اخلاق که همپوشانی گستردهتری بر افکار انسانها دارند، شناسانده شود: البته در این شاخه تفسیر، فلسفه اخلاق از فقه و توحید و عقاید جدا نیستند، همانگونه که شیخ محمد بهاری (1228-1286 هجری شمسی) عارف و اندیشمند و اسلامشناس گفته است: «فقه مقدمه اخلاق و اخلاق مفهوم توحید است» (سخن ایشان که میگویند بر سنگ مقبره او نوشده شده است) در حقیقت در این تفسیر، اخلاق حلقه اتصال فقه و اعتقادات است؛ لذا پژوهشهایی که بتواند دکترین مهدویت را از ابعاد اخلاقی آن تفسیر نماید، بهمراتب زمینه پذیرش آن در جامعه ناآشنای غرب سهلتر خواهد بود.
در این نگرش دکترین مهدویت، مجموعة سیاستها و خطمشیهای جامعه و دولت کریمه به رهبری حضرت مهدی (عج) است که بر پایه مسائل فلسفه اخلاق با گرایش دینی تفسیر شده باشد. این نگرش با هدف رسالـت که در کـلام گهربار حضـرت محمد (ص) آمـده اسـت کـه: «انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق» (شیروانی، 1385).
تطابق و هماهنگی کاملتری دارد. این نگرش در حقیقت تکمیل رسالت پیامبر (ص) با قیام حضرت مهدی (عج) است که در آن صورت تمام مکارم اخلاق در یک جامعه دینی عملی خواهد شد.
این پژوهش در حقیقت ایده و الگوی یک پژوهش علمی و کارشناسانهتر است که پیشنهاد میشود علما و اندیشمندان به تبیین دکترین مهدویت از مسیر فلسفه اخلاق بپردازند. این پژوهش در ابتدا بهطور خلاصه به مفاهیم مشترک این دو نهاد پرداخته و ردپای اخلاق را در تمام اجزاء دکترین مهدویت تشریح میکند. مهمترین مفاهیم مشترک در دو نهاد دکترین مهدودیت و فلسفه اخلاق که میتواند تأثیرپذیری آن دو را تسریع و زمینه نشر و توسعه و گسترش دکترین مهدویت را فراهم آورد عبارتند از:
الف) واقعگرایی و حقیقتگرایی
در زمینه واقعگرایی در فلسفه اخلاق استاد مصباح میفرماید: احکام اخلاقی گزارهها و جملاتی هستند که درصددند رفتار یا صفت اختیار آدمی را خوب، بد، درست، بایسته، نبایسته و وظیفه قلمداد کنند(مصباح یزدی، 1384، 251). ایشان مفاهیم اخلاقی را از نوع معقولات ثانیه فلسفی میداند که بر امور عینی و خارج از ذهن حمل میشود. اکثریت قریب به اتفاق تمام اندیشمندان در بحث واقعگرایی اعتقاد دارند که مسائل اخلاقی، خارج از ذهن و در واقعیت وجود دارند.
بحث واقعگرایی در دکترین مهدویت بهویژه در مبحث وجود حقیقی حضرت مهدی (عج) و قیام او و مستدل کردن علمی آن میتواند به ترویج این اندیشه کمک مؤثری نماید.
بسیاری از اندیشمندان صرفنظر از بحث واقعگرایی و وجود واقعی و قیام واقعی حضرت مهدی (عج) بهضرورت وجود این اندیشه و ضرورت انتظار، اشاره کردهاند.
امام محمدباقر دراینباره میفرماید:
«ما ضر من مات منتظر لامرنا لایموت فی وسط فسطاط المهدی و عسکره»؛ کسی که در انتظار فرج بمیرد از اینکه در میان خیمه حضرت مهدی و لشکر او نمرده است، ضرر نکرده است (این کلام در حقیقت اندیشه انتظار را با دیدن وجود واقعی حضرت مهدی (عج) و در میان لشگر او بودن مساوی میداند).
امام خمینی اندیشه انتظار را اندیشه خدمت دانسته و میفرماید: ما همه انتظار فرج داریم و باید در این انتظار خدمت کنیم (امام خمینی،1381، 7، 225).
آیتالله مکارم شیرازی نیز در کتاب «مهدی، انقلابی بزرگ» به دو اثر مهم اندیشه انتظار شامل (خودسازی فردی) و (خودیاریهای اجتماعی) اشاره میکند.استاد مرتضی آقا تهرانی نیز در کتاب سودای روی دوست به آثار انتظار از جمله سوق به کمال توحید، خویشتنداری در برابر گناه، مبارزه با ظلم، تبری از ناپاکی مادی و معنوی، عامل رشد و اصلاح فرد و جامعه، اشاره مینماید.
آیتالله شهید محمدباقر صدر در کتاب انقلاب مهدی، پندارها اندیشه انتظار را منشأ دو امر عظیم اخلاقی در روان انسان میداند؛ یکی آنکه باعث میشود ظلم و ستم، بزرگ و نیرومند جلوه نکند و دیگر آنکه مردم از مبارزه با ستمگران و ظالمان احساس ناامیدی نکنند.
آیات، روایات و دلایل متعدد نیز بر وجود حقیقی و واقعی حضرت مهدی (عج) ارائه شده است که بهوسیله آنها بحث واقعگرایی در دکترین مهدویت تبیین میشود. مهمترین دلیل وحیانی بر وجود حقیقی حضرت مهدی (عج) و انقلاب او این آیه قرآن است: «و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکران الارض یرثها عبادی الصالحون ان فی هذا لبلاغا لقوم عابدین»؛
ما در کتاب زبور نوشتیم که زمین را بندگان صالح و شایسته من در اختیار خواهند گرفت و همین برای گروه عبادتکنندگان برای رسیدن به اهدافشان کافی است (انبیاء، 15و 16).
در تفسیر مجمعالبیان در ذیل آیه فوق از قول امام باقر نقل است که: «عبادی الصالحون هم اصحاب المهدی فی آخر زمان»؛ «بنـدگان شایسته که در آیـات به آنها اشاره شده همـان اصحـاب حضرت مهدی (عج) در آخر زمان هستند» (مجمعبیان).
حافظ شیخ منصور علی ناصف، درباره تواتر احادیث وارد شده در مورد وجود حضرت مهدی(عج) میگوید: «در میان تمام طبقـات علماء و دانشمندان مشهـور است که در آینده مـردی به نام مهدی (عج) ظهـور خواهد کرد و تمام ممالک اسلامی را تحت سیطره خود در آورده و موجب بسط عدالت در میان مردم خواهد شد» (آقا تهرانی، 1385، صص 16 و17).
احادیث مربوط به وجود حضرت مهدی (عج) را گروهی از نیکان صحابه نیز نقل کردهاند و بزرگان محدثی چون (ابن داود ترمذی)، ابن ماجـه، طبرانی، ابولیلی، احمدبن حنبـل، حاکم نیشابوری در تألیفـات خود آوردهاند؛ از اینرو هر کس که کمترین آگاهی، ذرهای ایمان و اندکی انصاف داشته باشد، نمیتواند این قضیه را انکار کند (قزوینی، 1379، 3، 8).
استاد آقا تهرانی در کتاب سودای روی دوست و از قول صاحبنظران مختلف و به نقل از نوشتههای دیگران به بزرگ مردانی چون سیدبن طاووس، حاج شیخ محمدعلی فشندی، سید عبدالکریم کفاش، سید بحرالعلوم، سیدعلی آقای قاضی، ملا علی نوری همدانی اشاره میکند که حضرت مهدی (عج) را بهگونهای درک کردهاند. درباره وجود حضرت مهدی (عج) اگرچه آیات صریحی در قرآن وجود ندارد، اما مرحوم سیدهاشم بحرانـی بیش از صـد آیه مربوط به ظهور حضرت مهدی را در کتاب المحجز فیما نزل فی القائم الحجه آورده است (معارف اسلامی، 1388، 12).
آیتالله شهید محمدباقر در کتـاب انقلاب مهدی و پندارهـا میگوید: 4.. حدیـث از پیامبـر اکرم (ص) در کتابهای اهل سنت درباره وجود حضرت مهدی (عج) آمده است و مجموع اخبار و احادیث که در مورد امامت حضرت مهدی و غیبت و ظهور و اصلاح بهوسیله او از طریق اهل شیعه و سنت وارد شده 6... حدیث میداند و میفرمایند که در هیچکدام از مسائل عقیدتی اسلام این تعدد حدیث را نداریم.
آیتالله شهید محمدباقر صدر دلایل مربوط به حقیقت داشتن و واقعی بودن حضرت مهدی (عج) را به دو بخش: 1- علمی 2- اسلامی تقسیم میکند.
دلایل علمی: این دلایل شامل تجربهای است که ملت شیعه در طی 7 سال غیبت صغری آموختند و لمس کردند و بهراحتی اثبات میشود که اگر این موضوع دروغ میبود طی این مدت هفتاد سال افشا میشد و یا این دلیل که تمام نامههایی که بهوسیله چهار نفر نواب امام به دست مردم میرسید همه با یک خط و یک انشاء و یک امضاء بود.
دلایل اسلامی: دلایل وحیانی و احادیث است که از پیامبر و دیگران نقل شده است. بهطور مثال:
این حدیث که میفرماید: «امامان بعد از من یا خلفاء بعد از من یا امرای بعد از من 12 نفرند» با عبارات مختلف در بیش از 27. روایت از پیامبر نقل شده است.
این حدیث در کتابهای شیعه و سنی، شامل صحیح بخاری، صحیح مسلم، صحیح سرمدی و سنن ابی داود و مسند احمد حنبل و مستدرک الصحیحین حاکم نیشابوری آمده است.
بخاری محدث شهیر سنی درحالیکه در زمان امام جواد، امام هادی و امام عسگری (ع) میزیسته است و در آن زمان امامان ما هنوز 12 نفر نشده بودند، این حدیث را در کتاب صحیح بخاری نقل میکند.
در مبحث واقعگرایی و حقیقتگرایی، لزوم واقعی بودن و حقیقت داشتن رسانه زمینهساز تداعی میشود که وجود انسان آراسته به اخلاق اسلامی در متن جامعه و بهعنوان موجودی که از بالاترین مرتبه حقیقت وجودی برخوردار است میتواند به درک عمیق و گسترش دکترین مهدویت در جوامع مختلف کمک نماید.
ب) اطلاق گرایی و جهانشمولی
از مهمترین مباحث فلسفه اخلاق، اطلاقگرایی در مقابل نسبیتگرایی است به این مفهوم که احکام و اصول اخلاقی ثابت و مطلق هستند و تنها گاهی تابع شرایط خویش (نه تابع احساسات و عواطف و قوانین اجتماعی جامعه) میشوند؛ این مبحث در دکترین مهدویت بهصورت اطلاق گرایی و جهانشمول بودن قیام حضرت مهدی (عج) خود را نشان میدهد و در حقیقت اثبات میشود که قیام حضرت مهدی (عج) قطعاً اتفاق میافتد و این یک حادثه مطلق بوده و جهان را تحت پوشش قرار خواهد داد.
آیات، روایات، احادیث و استدلالات گوناگون بر جهانشمول بودن انقلاب حضرت مهدی (عج) ارائه شده است که بهطور مثال به موارد زیر میتوان اشاره کرد: «یملا الارض قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و جورا»؛ حضرت زمین را پر از قسط و عدل میکند، همانطور که پر از ظلم و جور شده است (مجلس ، 51، 74).
در جهان معاصر نیز حرکات جهانشمول در تمام زمینهها از جمله در محور سیاست با تشکیل سازمان ملل متحد و در حوزه اقتصاد با تشکیل سازمان تجارت جهانی و ارائه نظریههایی چون «دهکده کوچک جهانی» دلیل مستدل و قابلقبول برای عقلگرایانی است که در زمینه ظهور حضرت مهدی (عج) و دکترین مهدویت دلایل وحیانی، روایی و فطری را نمیپذیرند.
برنادر باربر جامعهشناس آمریکایی در رساله «نهضت منجیگری» اعتقاد به وجود مصلح جهانی را حتی در میان سرخپوستان آمریکایی نقل کرده است و میگوید: در میان قبایل سرخپوست آمریکایی این عقیده شایع است که روزی گرد سرخپوستان ظهور خواهد کرد و آنها را به بهشت زمین رهنمون خواهد نمود (مکارم، 1357). پیوند انقلاب اسلامی ایران با انقلاب جهانی حضرت مهدی (عج) و تأثیر آن بر جهان نیز از جمله مواردی که انسانهای آزاد و آگاه میبایست اخلاقاً به آن توجه داشته باشند.
پیشبینی این رویداد در روایت حضرت محمد (ص) (8، 2، 3)، امام محمدباقر (ع) (4) امام موسی کاظم (ع) و امام جعفر صادق (ع) (6) نیز آمده است .امام خمینی نیز میفرماید: انقلاب اسلامی ایران با تأیید خداوند منان در سطح جهانی در حال گسترش خواهـد بود و حکومـت مستضعفان برپا و زمینه برای حکومـت جهانی مهدی مهیا خواهد شد (امام خمینی،1384).
انسان آگاه، آزاد و منتظر
الگوی انسان در فلسفه اخلاق، انسانی است آگاه و آزاد که با انگیزه تلاش میکند و فضیلتها را به بایدها و رذیلتها را به نبایدها در وجود خویش ملکه سازد تا به سعادت برسد و جامعه را نیز با خونسازی، تقوا و اشاعه آن به یک جامعه آرمانی که عدالت و کرامت انسانی از مشخصههای اصلی آن است، تبدیل کند. این الگوی انسانی با درجاتی بهمراتب متعالیتر در دکترین مهدویت بهعنوان انسانی با اندیشهای لبریز از امید و انتظار در دایرهای وسیعتر از اخلاق فردی و اجتماعی تحت هدایت امام زمان خویش با خودسازی و تقواپیشگی به عدالت میاندیشد و در این مسیر مبارزه میکند تا آرمانشهر مهدویت را بنا سازد. الگوی انسانی در دو نهاد فلسفه اخلاق و دکترین مهدویت متشابهات فراوانی دارند که از مسیر شناسایی انسان اخلاقی که طیف گستردهای از جامعه را پوشش داده است، میتوان نسبت به شناساندن انسان منتظر و دکترین مهدویت به جامعه جهانی گامهای مؤثرتری برداریم.
از نظر پیامبران، امامان و اندیشمندان ویژگیهای انسان منتظر راستین، ویژگیهایی است که بر نقش اخلاقی آن بسیار تأکید شده است. انسان که رسالت خدائی شدن او از ابتدای آفرینش آغاز شده بود و با رسالت پیامبر اکرم (ص) دوران تازهای آغاز کرد، این انسان بر اساس بیان حضرت محمد (ص) که هدف بعثت را تکمیل مکارم اخلاق دانستهاند، وظیفه خود میداند که تحت هدایت امامان خود تقوای الهی پیشه کند و به خودسازی اخلاقی بپردازد و تا ساختن جامعهای تکمیل شده از مکارم اخلاقی که هدف بعثت بوده است و مردی از ذریه پیامبر (ص) این رسالت را ادامه خواهد داد از پای ننشیند.
حضرت امام صادق (ع) در خصوص ویژگیهای این انسان میفرمایند: هر کس از اینکه از اصحـاب و یاوران قائـم باشد، شاد میشود باید که در انتظـار به سر برد و از روی تقـوا و پرهیزگاری و محاسن اخلاقی عمل نماید، درحالیکه منتظر است (نعمانی).
حضرت امام محمدباقر در این باره میفرماید: «دولتنا اخرالدول» دولت ما آخرین دولت است (شیخ طوسی). و در پایان کلام خویش اضافه مینمایند: «و هو قول الله عزوجل و العاقبه المتقین»، این همان سخن خداوند است که میفرماید عاقبت از آن پرهیزگاران است (همان).
شیخ مرتضی آقا تهرانی نیز در کتاب سودای روی دوست در زمینه علل و عوامل زمینهساز دیدار با امام مهدی (عج) به زمینههای اخلاقی اشاره میکند و راهیابی به قلمرو ایمان و تقوا و تحصیل محاسن اخلاقی و دوری از رذیلتهای اخلاقی را بهعنوان مهمترین عوامل میداند؛ بنابراین انسـان منتظر در این نهـاد انسانی است که با خودسازی و تقوی الهی و مبارزه با ظلـم در انتظار ساری و جاری شدن تمام مکارم اخلاقی در جامعه و تحت رهبری حضرت مهدی (عج) است.
این انسان بهعنوان رسانه برتر زمینهساز در پهنای جهان و در دورافتادهترین مکانها میتواند به رشد اعتلای دکترین مهدویت کمک نماید .
سایر مفاهیم:
بهجز سه شاخص اصلی تبیین فلسفه اخلاق (اطلاق گرایی، واقعگرایی و انسان آگاه و آزاد) که مفاهیم همگن آن در دکترین مهدویت با درجات متعالیتری وجود دارد سایر مفاهیم خرد و کلان فلسفه اخلاق عمداً با گرایش دینی با شدت و ضعف در دکترین مهدویت یافت میشود که برای نمونه میتوان به سه فضیلت اصلی شامل (عفت، حکمت، شجاعت) و نیز ترکیب بهینه این سه فضیلت که عدالت نام دارد و یا مفهوم فطرت اشاره کرد.
حکمت
حکمت که در فلسفه اخلاق تعادل قوای ناطقه است در دکترین مهدویت باید در وجود انسان مصلحی باشد که آرمانشهر مهدویت به دست او بنا میشود؛ حکمت اقتضا دارد که این انسان حکیم فرستاده خداوند حکیـم باشد و به هیچ بهاصطلاح مصلح دیگـری که به پشتـوانه زر و زور و تزویـر ادعـای اصلاحگری نماید، نمیتوان و نباید اعتماد کرد؛ بنابراین حکمت ضرورت دکترین مهدویت خواهد بود، همچنان که در دعای امام زمان میخوانیم «والسلام علیک یا صاحب التدبیر – و یا هوالمدار بل هو المدیر بامره التقدیر و التدبیر».
شجاعت
شجاعت نیز که در فلسفه اخلاق تعادل قوای غضبیه است. در دکترین مهدویت ضرورت مصلح جهانی است که باید با شیاطین روزگار و همه ابرقدرتها که تمثیل آن در دکترین مهدویت سفیانی است. مبارزه کند . سفیانی از فرزندان خالد پسر یزید پسر ابوسفیان است (ابنحماد).
در حقیقت حضرت مهدی دارای چنان شجاعتی دارد که میتواند برای یاری دین و عزیز کردن مسلمانان و انتقام از منکرین سرکش مبارزهای جدی آغاز کند و به پیروزی برسد در حقیقت شجاعت حضرت مهدی (عج) ذخیره شدهای از تمام شجاعت پیامبران و امامان و مصلحان جهان خواهد بود همانگونه که در زیارت حضرت صاحب الامر میخوانیم: «ذخرک الله لنصره الدین و اعـزاز المومنین و الانتقام من الجاحدین المارقین».
اگر مفهوم شجاعت با گرایش دینی آن یادآور قیام حضرت امام حسین و شجاعت او در مقابل حاکمان زمان خویـش باشد، نام مبارک امام زمان در دو جا از زیارت عاشورا مع الا مام منصور من اهلبیت
محمد صلی اله علیه و آله و (ان یرزقنی طلب ثاری مع امام هدی) حاکی از شجاعت امام زمان و پیروان او است.
عفت
عفت نیز که در فلسفه اخلاق تعادل قوای شهوانی است در دکترین مهدویت از خصوصیات حضرت مهدی (عج) است. آن حضـرت در دعای معـروف خـود «اللهم ارزقنا توفیق الطاعه و بعد المعصیه و ...» که آن را به شیعیـان نیز آموخته دوری از گناه و معصیـت را نخستین خواسته انسان از خداوند میداند.
این سه مفهوم (عفت، حکمت، شجاعت)، نهتنها در شخص حضرت مهدی (عج) نمود کامل و واقعی دارد بلکه میبایست در انسانهای منتظر نیز بهگونهای و در حدی وجود داشته باشد که عبارت «و هو مقتد به فی غیبته» نیز ترجمان این مسئله است.
امام زمان (ارواحناه فداه) به یکی از طالبان دیدار خویش فرمودهاند: عملت را عمل امام زمان قرار بده و در جواب این سؤال که چه کنم تا در این امر موفق باشم، فرمودهاند: «الاخلاص فی العمل» در عمل اخلاص داشته باش (قاضی، زهدی، 261).
اما ترکیب بهینه از سه مفهوم اصلی فلسفه اخلاق عدالت نام دارد که فضیلت، فضیلتهاست و در دکترین مهدویت، اصولاً قیام حضرت مهدی (عج) با هدف برقراری عدالت صورت میگیرد.
فطرت
فطرت نیز از مفاهیم اساسی و مشترک در فلسفه اخلاق و دکترین مهدویت است که میتواند با توجه به اینکه انسان با تمام وجود آن را درک میکند، کالبد شکافی آن نقش مؤثری در ترویج دکترین مهدویت خواهد داشت.
فطرت در دکترین مهدویت
آیتالله مکارم شیرازی در کتاب، مهدی انقلابی بزرگ که در سال (1357) تألیف کرده است، میفرمایند: «هر مسئلهای از دو راه قابل بحث و بررسی است، از طریق عقل و خرد و از طریق عاطفه و فطرت». ایشان فطرت را همان الهام و درک درونی میداند که انسان، بدون نیاز به دلیل و استدلال و برهان آن را میپذیرد و به آن ایمان میآورد.
ایشان در ادامه بحث عشق به (صلح و عدالت) را یکنهاد فطری در بشر میدانند که همه انسانها با تمام اختلافات در میان ملتها و طرز تفکرها، آداب و فرهنگها، مذاهب و مکتبها به آن علاقه دارند و با تمام وجود خواهان آن هستند و چون این خواسته عمومیت دارند، استدلالی برای فطرتی بودن آن است. این ندای فطری انسان است که سرانجام توسط مصلحی بزرگ (حضرت مهدی «عج») پرچم صلح و عدالت در جهان به احتراز درخواهد آمد.
ایمان به ظهور نجات بخشی بزرگ در تمام مذاهب و مکاتب وجود دارد که علتی برای فطری بودن آن میشود. آیتالله مکارم شیرازی در این کتاب به گستردگـی این عقیده در میان چینیها، مصریها، غربیها اشارهکرده و کتابهای انجیل و تورات، هندیان و زرتشتیان را نام میبرد و نیز محمدحسین طسوجی کتاب مهدی معجزه جاویدان به بخشی از کتاب زبور حضرت داود، کتب هندیها کتاب دانیال نبی، تورات اشعیانبی و انجیل عیسی مسیح و انجیل یوحنای نبی درباره حضرت مهدی (عج) اشارهکردهاند (طسوجی، 1382).
بههرحال نقش فطرت در دکترین مهدویت حائز اهمیت فراوانی است به نحوی که بیداری آن از هر طریق ممکن و از جمله با همسازی مباحث فطرت در نهاد فلسفه اخلاق موجب تقویت پذیرش دکترین مهدویت میشود.
فطرت در فلسفه اخلاق
از فطـرت در فلسفه اخـلاق بهعنوان یکی از معیارهـای شناخت فضیلتها و رذیلتها نام میبرند؛ برخلاف نظریات مربوط به اشعریان که شرع و معتزله و امامیه که عقل و کانت که وجدان و افلاطون که عدالت و زیبایی و سایر اندیشمندان که معیار دیگری را انتخاب کردند، شهید مطهری از اندیشمندانی است که به نقش فطرت در فلسفه اخلاق اهمیت وافری میدهند؛ ایشان برای اثبات نظریه خویش به روایت مستدلی از پیامبر اکرم (ص) اشاره میکند. شهید مطهری در کتاب فلسفه اخلاق میفرمایند، وقتي آيه «تعاونوا علي البر و التقوا و لاتعاونوا علي الاثم و العدوان» نازل شد، مردي به نام وابصه نزد رسول اكرم (ص) آمد و گفت سؤالی دارم، حضرت فرمود: من بگويم سؤالت چيست؟ گفت: بفرمائيد، فرمودند آمدهاي كه (بر) و (تقوا) و (اثم) و (عدوان) را برائت معنا كنم، گفت: يا رسولالله بلي براي همين آمدهام، پيامبر (ص) سه انگشت خود را جمع كرد و به سينه وابصه زدند و فرمودند: «يا وابصه از دل خودت سؤال كن و از قلبت استفاده كن».
ژان پل سارتر مؤسس فلسفه اگزیستانسیالیسم که انسان را کانون توجه قرار میدهد، دریکی از کتابهایش در خصوص فلسفه اخلاق در پاسخ به این سؤال که انسان چگونه خوبی و بدی کارها را تشخیص دهد، مثالی میزند و میگوید: سربازی در دوران جنگ نزد من آمد و گفت که من چه کنم؟ از یک طرف مادر پیری در خانه دارم و تقاضا دارد که پیشش بمانم و او را سرپرستی کنم و از طرف دیگر کشور در حال جنگ است و من بهعنوان یک سرباز باید از فرانسه دفاع کنم. بین انتخاب این دو امر ماندهام کدام را انتخاب کنم؟ سارتر میگوید: من به او گفتم به وجدانت و به دل خودت رجوع کن و هر چه او گفت انجام بده؛ بنابراین نقش مفهوم فطرت در دنیای معاصر تا به حدی است که میتواند امثال ژان پل سارتر را به درک مفاهیم اسلامی جذب کند و در وجود او استدلالی تولید کند که مشابه آن در مباحث کلامی و فقهی اندیشمندان اسلام دیده شده است، لذا میتوان از مفهوم فطرت برای اثبات حقانیت دکترین مهدویت نیز بهره برد .
بدیهی است هر چه فضیلتهای اخلاقی در انسان تعمیق بیشتری داشته باشد و از رذایل اخلاقی دور بماند قابلیت جذب انسانهای دیگر را به مکتب و مرام پیشنهادی دارد و این انسان که به حکمت، شجاعت، عفت بهعنوان سه فضیلت اصلی آراسته شود، برترین رسانه زمینهساز دکترین مهدویت میتواند باشد.
نتیجهگیری و پیشنهاد
این مسئله که دکترین مهدویت میتواند یک نظریه فراگیر در حوزه سیاست، اجتماع، اقتصاد و حتی در حوزه عبادی جامعه باشد، بر هیچکس پوشیده نیست؛ لذا ترویج و انشاعه آن از وظایف اخلاقی انسانها است، اما استقبال اندیشههای بشر با آن هم به تفاوت در فرهنگها و ذهنیتها از این دکترین دارد هم بستگی به روشهای ترویجی آن دارد.
اشاعه دکترین مهدویت از مسیرهای مختلف علمی از جمله مسیرهای فقهی عبادی، محوریت عقاید و یا فلسفه اخلاق امکانپذیر است که با توجه به ویژگیهای همپوشانی و گستردگی، تشابهات مفهومی و نتایج کاربردی در دو نهاد فلسفه اخلاق و دکترین مهدویت، به نظر میرسد انسانهای آزاد جامعه بینالمللی از مسیر فلسفه اخلاق آمادگی بیشتری برای پذیرش دکترین مهدویت دارند. لذا پیشنهاد میشود ضمن تأسیس دانشگاه و پژوهشکده و یا حداقل ایجاد رشتهها و کرسیهای دکترین مهدویت نسبت به انجام پژوهشهای علمی درخصوص تبیین دکترین مهدویت و اشاعه آن از مسیر فلسفه اخلاق اقدامات اساسی صورت گیرد.
ترویج و اشاعه دکترین مهدویت با پیشرفتهترین رسانههای سختافزاری هرچند تأثیرگذار است. اما انسان آراسته به اخلاق اسلامی رسانه دیگری محسوب میشود که نهتنها در شعار، بلکه در عملکرد وی نیز مردم تجسم خوش آیندی از جامعه آینده و تحت دکترین مهدویت خواهد داشت.
منابع
* قرآن مجید
- آقا تهرانی، مرتضی؛ سودای روی دوست مرتضی؛ انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی1391.
- شجاعی، محمد؛ آشتی با امام زمان؛ تهران، انتشارات محبی،1384.
- کورانی عاملی علی؛ عصر ظهور؛ ترجمه مهدی حقی؛ شرکت چاپ و نشر امور بین الملل وابسته به انتشارات امیر کبیر، چاپ چهارم، 1385.
- مصباح يزدي، محمد تقي؛ اخلاق در قرآن (مشکلات)؛ تحقيق و نگارش محمد حسين اسکندري، قم، موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني، 1384.
- خمینی، روح الله؛ صحیفه نور؛ تهران: موسسه نشر و تنظیم آثار امام، 1378.
- مکارم، ناصر؛ مهدی انقلابی؛ بی تا - احتمالا 1356.
- صدر، محمد باقر؛ انقلاب مهدی (عج)، پندارها آیتالله؛ مترجم احمد علم الهدی؛ تهران: نشر فرهنگ اسلامی، 1390.
- قزوینی، کاظم؛ امام مهدی (عج) از ولادت تا ظهور؛ قم: انتشارات الهادی؛ چاپ دوم، 1376.
- زاهدی، احمد قاضی؛ شیفتگان حضرت مهدی (عج)؛ قم: نشر حاذق، ششم /آذر1376.
- طسوجی،محمد حسین؛مهدی(عج) معجزه جاودان؛ قم: لاهیجی چاپ اول،1382.
- امیر خواص و دیگران؛ فلسفه اخلاق با تکیهبر مباحث تربیتی؛. قم: دفتر نشر معارف،۱۳۸۶.
- شیروانی، علی؛ نهج الفصاحه، قم: انتشارات دارالفکر، 1385.
- مجلسی، محمدباقربن محمدتقی؛ بحارالانوار ج؛ مترجم : سیدابراهیم میرباقری؛ قم ناشر : دارالکتب الاسلامیه.
- التیبه شیخ محدبن نعمانی ص 2. ح 16.
- الغیبه شیخ طوسی ص 472 ح 493 و روضه الواعظین ص 291.
- نسخه خطی ابن حماد ص 75.