سید علی نقی نقوی لکنهوی
( 1323- 1408قمری)
عنوان مقاله: مشعلدار فرهنگ
نویسنده: علی کرجی
ولادت
سیدعلی نقوی در 26 رجب سال 1323 هجری قمری[1] در لکنهو[2] در خانواده ای عالم و اهل فضیلت پا به عرصه ی وجود نهاد .
نسب مبارک
سیّدعلی نقی نقوی نسبش با بیست و هفت واسطه به امام دهم علی النقی، علیه السلام، می رسد[3]. از منتسبان به آن امام همام را، «نقوی» می گویند.[4]
اجداد سیّدعلی نقی نقوی، مدتی طولانی در ایران زندگی می کردند. آنان در سبزوار که آن زمان به «بیهق» شهرت داشت، سکونت داشتند. اولین کسی که از این خاندان به هندوستان آمد، جدّ چهاردهم وی سید نجم الدّین بود که از فرماندهان فاتح لشکر سلطان محمود غزنوی بود. وی پس از فتح قصبه ی تباک لوبر، همراه فرزندان خود در آن جا اقامت گزید و نام آن شهر را به نام جد خود سیّد نصیرالدین به نصیرآباد تغییر نام داد.
خاندان نقوی از خاندان های مشهور در آن دیار است که دانشمندان بسیاری از آن برخاسته اند مانند:
سیّدعلی محمد نقوی متولّد 1262 و متوفای 1312 هجری قمری در معروف به تاج العلماء، نویسنده ی شرح الخطبة الشقشقیة.[5]
سید محمد فرزند علّامه دلدار متولد 1199 و متوفای 1284 هجری قمری در نویسنده ی ثمرة الخلافه[6] .
سیّد محمدصادق فرزند علّامه دلدار نویسنده ی الرّد على العامة و الرد على النصارى .[7]
علی بن دلدار لکنهوی متولد 1200 هجری قمری در و متوفای 1259هجری قمری در نویسنده ی التوضیح المجید فی تفسیر کلام الله المجید[8]
سید حسن بن السیّد دلدار متولد 1205 هجری قمری در و متوفای 1260 هجری قمری در نویسنده ی الباقیات الصّالحات[9]
پدرش سیّد علی هادی، مشهور به ابوالحسن و ملّقب به ممتازالعلماء در 29 صفر سال 1298 هجری قمری در بمبئی ـ هنگامی که پدرش عازم عراق بود ـ به دنیا آمد. وی پس از گذراندن علوم مقدماتی حوزه، برای کسب معارف و مراتب عالی علوم دینی، نزد استادان و عالمان هندوستان، مانند پدرش سیّد محمد حسین بن سید بنده حسین و سیّد عابد حسین و سیّد سبط حسین زانوی شاگردی به زمین زد.
در سال 1327 هجری قمری در به عتبات عالیات هجرت کرد. مدتی در کربلا نزد شیخ حسین مازندرانی حائری متوفای 1339هجری قمری در و دیگران به تحصیل علوم دینی پرداخت پس از آن به نجف اشرف هجرت کرد. از عالمان و فقیهان بزرگ آن شهر مانند ملا کاظم خراسانی و شیخ فتح الله اصفهانی شیخ الشریعه و سیّد کاظم یزدی، مراتب عالی علوم اسلامی را استفاده کرد.
او در سال هجری قمری در ( مصادف با جنگ جهانی اول ) به لکنهو بازگشت و به تدریس و تبلیغ معارف و احکام دینی و تالیف آثار پرداخت.
آن بزرگوار در روز شنبه 11 ذوالحجه سال 1355 هجری قمری در لکنهو دار فانی را وداع گفت و در مقبره ی خانوادگی به خاک سپرده شد.
برخی آثار به جا مانده از آن عالم بزرگوار عبارت است از:
1 ـ الوقایة (حاشیه بر کفایه الاصول آخوند خراسانی)
2 ـ رسالة فی تجزی الاجتهاد
3 ـ رسالة فی الإمامة
4 ـ رسالة فی غسل المیت
5 ـ طریق الصّواب فی بعض المسائل الفقهیة
6 ـ رسالة فی البداء
7 ـ رسالة فی اثبات النّبوّة.[10]
جدّ اول او سیّد محمد ابراهیم نقوی لکنهوی متولد 1259 هجری قمری و متوفای 1307 هجری قمری از عالمان و فقیهان هندوستان بود که در راه اعتلای کلمه ی توحید و دفاع از کیان اسلام و مبارزه با توطئه های استعمار انگلیس در هندوستان کوشش های بسیار کرد. از آن عالم مجاهد آثار گوناگونی در علوم اسلامی به جا مانده است، از جمله أمل الآمل در موضوع علم کلام و به زبان فارسی، فی تحقیق بعض المسائل الکلامیة فارسی، اللمعة الناصریۀ درباره ی احکام جمعه، الیواقیت والدرر فی احکام التماثیل والصور، البضاعة المزجاة فی تفسیر سوره ی یوسف است.[11]
جدّ دوم وی سیّد محمدتقی ملّقّب به ممتازالعلماء متوفای 1289 هجری قمری از عالمان شهر لکنهو و نویسنده کتاب های ینابیع الأنوار در موضوع تفسیر قرآن کریم و ارشاد المبتدئین در موضوع فقه، مسألة فی ذبیحة أهل الکتاب، جواب مسألة قطع الید و ... است. [12]
جدّ سوم ایشان سیّد حسین نقوی معروف به سیّدالعلماء نویسنده ی الحدیقة السلطانیة است. وی متولد 1211 هجری قمری و متوفای 1273 هجری قمری از شاگردان علّامه دلدار نقوی و سید محمد نقوی است.[13]
اما جدّ اعلای او سید دلدار علی بن محمد معین از عالمان بزرگ هندوستان در سال 1166 در قصبه ی لکنهو هند متولد شد. در هندوستان نزد پدر عالم خویش مقدّمات علوم را به پایان برد و در عتبات از شاگردان بارز وحید بهبهانی و سیّد بحرالعلوم و سیّد علی صاحب ریاض، و سیّد محمدمهدی شهرستانی و دیگر اساتید به شمار می آمد.
پس از آن که جامع علوم مختلف گردید و به فضائل و مکارم اخلاقی زیور یافت، به دیار خویش بازگشت. خاک هند را چراغی منور گشت و از خود آثاری گران بها در همه ی شئون به جا گذاشت.
سیّد دلدار در ترویج مذهب جعفری، ایجاد آثار و ابنیه، مساجد و حسینیّه، تهیه ی کتاب و کتابخانه، گام های مؤثری برداشت.
مرآة العقول در علم کلام، منتهى الأفکار در موضوع اصول فقه، الشهاب الثاقب فی الرد على الصوفیة، الرسالة الذهبیة فی حکم أوانی الذهب والفضة، جواب المولى محمد سمیع الصوفی، در ردّ صوفیه و حاشیة على شرح هدایة الحکمة لصدرالدین الشیرازی از آثار او است.
سیّد دلدار پس از عمری خدمات گوناگون در سال 1235 در سن شصت و نه سالگی وفات کرد و در حسینیه ی معروف لکنهو به خاک سپرده شد.[14]
تحصیلات
ورود به حوزه ی لکنهو
سیّد علی نقی نقوی به سبب هوش سرشار، ذوق ذاتی، علاقه و انگیزه ی فراوان، در اوان نوجوانی وارد حوزه ی علمیه ی لکنهو شد. او مقدّمات علوم حوزوی و علوم متعارف در آن دیار را نزد استادان آن شهر، بویژه پدر بزرگوارش فراگرفت. جدیت و پشتکار در امر تحصیل از او طلبه ای ممتاز ساخته بود. او در کنار تحصیل به امر تالیف یافته های خود پرداخت و هنوز جوانی بیش نبود که صاحب آثار ماندگاری شد که در بخش تالیفات معرفی خواهند شد.
هجرت به نجف اشرف
سید علی نقی نقوی پس ازگذراندن مقدمات علوم اسلامی در زادگاه خویش در سال 1345 هجری قمری برابر با 1927 میلادی در سن 22 سالگی برای تکمیل تحصیلات و کسب مراتب عالی علوم دینی، لکنهو را به قصد نجف اشرف ترک کرد و در آن شهر مقدّس با جدیت و پشتکار فراوان، از فقیهان و محدثان و مفسران و دیگر متخصّصان علوم عقلی و نقلی بهره های فراوان برد. او در مدت کوتاهی که پنج سال بیش نبود، به درجات عالی علوم دینی دست یافت.
آن بزرگوار از جمله کسانی است که در سن جوانی (حدود 27 سالگی) به درجه ی اجتهاد نائل گشت.
سال نگارش تالیفات و اجازه های روایت که مشایخ وی در نجف به او عطا کرده اند، گویای این واقعیت است .[15]
استادان
لکنهو
1 ـ پدرش سیّد علی هادی ابو الحسن نقوی لکنهوی (متوفای 1355 هجری قمری)
2 ـ سیّد محمدعلی جزائری فرزند سیّد محمدعباس جزائری لکنهویی
وی 13 رجب سال 1298 هجری قمری در لکنهو به دنیا آمد. در دوران نوجوانی وارد حوزه ی علمیّه ی آن شهر شد و در مدرسه ی مشارع الشرایع نزد عالمان و مدرّسانی، مانند سیّد نجم الدّین به تحصیل علوم دینی پرداخت.
او در سال 1325 هجری قمری برای ارتقای مدارج علمی خود لکنهو را به قصد نجف ترک کرد. به مدت شش سال نزد بزرگان آن شهر مانند آقا ضیاء الدین عراقی و شیخ علی مازندرانی زانوی شاگردی به زمین زد تا به درجه ی اجتهاد نایل آمد و در سال 1331 هجری قمری به زادگاه خویش برگشت و به عنوان مرجع تقلید به رسالت خویش عمل کرد.
آثار به جا مانده از آن مرجع بزرگوار عبارت است از:
1 ـ رسالة فی الأصول
2 ـ والتحفة الرضویة فی الأدب
وی در سال سال 1360 هجری قمری دار فانی را وداع گفت.[16]
نجف اشرف
1 ـ محمدحسین نایینی (متوفای 1355 هجری قمری) [17]
2 ـ سیّد ابوالحسن اصفهانی (متوفای 1365 هجری قمری) [18]
3 ـ شیخ ضیاء الدین عراقی (متوفای 1361 هجری قمری) [19]
4 ـ میرزا علی آقا شیرازی [20]
میرزا علی آقا شیرازی فرزند میرزا محمدحسن حسینی (میرزای شیرازی کبیرمتوفای 1312 هجری قمری) در سال 1287 هجری قمری در نجف اشرف به دنیا آمد و در سال 1291 هجری قمری همراه پدر بزرگوارش به شهر مقدّس سامرا رفت. او در اوان نوجوانی وارد حوزه علمیه آن شهر شد و نزد استادان بزرگ مانند پدرش و نیز فقیه بزرگوار محمدتقی شیرازی (متوفای 1338 هجری قمری) به کسب معارف و احکام دینی پرداخت.
آن عالم نستوه پس از سال ها تحصیل و تحقیق، به درجات عالی علم و تقوا دست یافت.
پس از وفات محمدتقی شیرازی به نجف اشرف بازگشت و افزون بر مرجعیّت دینی، به تدریس و تالیف اشتغال یافت. الشک والسهو و رسالة فی ترکة المیت مع الدین المستوعب و رسالة فی السهو فی الصلاة از آثار او است.
آن مرجع بزرگوار در هجدهم ربیع الثانی سال 1355 هجری قمری در نجف اشرف دار فانی را وداع گفت و در کنار مزار پدرش در باب الطوسی حرم مطهر حضرت امیر، علیه السلام، به خاک سپرده شد.[21]
5 ـ محمدجواد بلاغی (متوفای 1352 هجری قمری )[22]
6ـ احمد آل کاشف الغطاء (متوفای 1344 هجری قمری) نویسنده ی احسن الحدیث فی الوصایا و المواریث[23]
7ـ محمدحسین آل کاشف الغطاء (متوفای 1373 هجری قمری) برادر احمد آل کاشف الغطاء نویسنده ی اصل الشیعه و اصولها[24]
8 ـ اسماعیل محلاتی
شیخ اسماعیل محلاتی فرزند محمدعلی محلاتی متولد 1269 هجری قمری و متوفای 1343 هجری قمری نویسنده ی انوار المعرفه و نفائس الفوائد فی مهمات أصول الفقه، از عالمان بنام نجف اشرف و از استادان فقه و اصول و علم کلام و تفسیر قرآن کریم در آن مکان مقدس بود. شاگردان بسیاری، بویژه سید علی نقی نقوی در محضر ایشان حاضر شدند و از او کسب فیض کردند. [25]
9 ـ محمدرضا نجفی اصفهانی (متوفای 1362 هجری قمری) نویسنده ی وقایۀ الاذهان[26]
مشایخ
آیت الله سیّد علی نقی نقوی از بسیاری از بزرگان علم و اجتهاد، اجازه ی روایت دریافت کرد:
1ـ سیّد کلب مهدی هندی فرزند سید کلب باقر هندی جائسی متوفای 1349 هجری قمری [27]
2ـ سیّد علی هادی ابوالحسن نقوی لکنهوی [28]
3 ـ سیّد حسین سیدالعلماء لکنهوی [29]
4 ـ شیخ آقا بزرگ تهرانی [30]
5 ـ شیخ فدا حسین قرشی هندی[31]
شیخ سراج الدّین حسن فرزند عیسی قرشی معروف به شیخ فدا حسین یمانی از عالمان بنام هند است. او در سال 1278 هجری قمری در لکنهو پا به دنیای مادی گذاشت. در اوان جوانی به حوزه ی علمیّه ی آن شهر وارد شد و نزد استادان بزرگ، بویژه مفتی میرعباس به کسب علوم دینی پرداخت. سپس برای ادامه ی تحصیل به نجف اشرف هجرت کرد.
پس از کسب مراتب عالی علوم دینی به زادگاه خویش بازگشت و به تدریس و تبلیغ و تالیف پرداخت.
او در سال 1353 هجری قمری دار فانی را وداع گفت.
إعلام الورى، الافتخار بمکاتیب الکبار، الیَمُ العجاج فی أسانید السراج، اکمال المنة فی نقض منهاج السنة، الأوائل العلویۀ فی الحکمة العربیة، الغایة فی رد القول بلا نهایة، عزاء الهنود وإقامتهم لعزاء الحسین، علیه السلام، برخی از آثار ایشان است.[32]
6 ـ سیّد هبۀ الدین شهرستانی (متوفای 1386 هجری قمری) [33]
7 ـ سیّد محسن امین عاملی که در سال 1347 هجری قمری در نجف اشرف به ایشان اجازه ی روایت داده است .[34]
8 ـ سیّد حسن صدرالدین (متوفای 1354 هجری قمری) نویسنده ی تاسیس الشیعة الکرام لعلوم الاسلام[35]
9 ـ سیّد شهاب الدّین مرعشی نجفی[36]
10 ـ سیّد محمدهادی بجستانی خراسانی متوفای 1368 هجری قمری [37]
11ـ سیّدعبدالحسین شرف الدین، موسویّ عاملیّ متوفای 1377هجری قمری نویسنده ی المراجعات. وی در سال 1354 هجری قمری به سید علی نقی نقوی اجازه روایت داده است. علّامه نقوی آن اجازه نامه را به الثبت الموسوی فی إجازة النقویّ نامیده است.[38]
12 ـ محمد فرزند رجب علی تهرانی عسکری (متوفای 1371 هجری قمری) نویسنده ی الصحیفة المهدویة و الفوائد العسکریۀ.[39]
13 ـ محمدرضا نجفی اصفهانی مسجد شاهی (متوفای 1362 هجری قمری) نویسنده ی وقایۀ الاذهان.[40]
راویان
1 ـ سیّد شهاب الدین مرعشی نجفی[41]
2 ـ سیّد محمدصادق بحرالعلوم نجفی[42]
3 ـ سیّد محمدرضا جلالی حسینی.[43]
از نگاه دیگران
علّامه نقوی ازسوی شرح حال نویسان و دیگر عالمان علوم اسلامی به سبب مقام بلند علمی و معنویش، مورد تکریم و تحسین قرار گرفته است. نویسنده ی ثبت الاسانید، او را دانشمندی پژوهنده، مورخ، ادیب و شاعری توانا معرفی می کند.[44]
سیّد محمدصادق بحرالعلوم، از او با عنوان علّامه ی ادیب یاد می کند.[45]
شیخ آقا بزرگ تهرانی و سیّد حسن صدر، او را علامه ی پژوهنده می دانند.[46]
نویسنده ی علی، علیه السلام، فی الکتاب والسنة و الادب او را با هوش و کوشا در امر تحصیل و تحقیق توصیف کرده است .[47]
بازگشت به هند
این دانشمند عالی مقام، در نجف اشرف جایگاه ویژه ای نزد استادان و عالمان پیدا کرده بود و روز به روز به آگاهی های خود در زمینه ی شناخت هرچه بیش تر مبانی و اصول و احکام دینی اسلام می افزود، ولی مسئله ی مهمی ذهن او را به خود مشغول کرد و آن وضعیت علمی فرهنگی مسلمانان، بویژه شیعیان هندوستان بود که هر روز با شبهه ای نو درباره ی باورهای دینی مردم از سوی مخالفان اسلام و مکتب تشیع، بویژه وهابیت ـ که بیش ترین فعالیت را در آن دیار داشتند ـ مواجه بود. از این رو برای تثبیت و تحکیم پایه های اعتقادی و بینش های مذهبی مردم، در سال 1350 هجری قمری به دیار خود بازگشت و به رسالت الهی خویش تا آخر عمر پربارش عمل کرد.[48]
فعالیت های علمی و فرهنگی علّامه نقوی
تدریس علوم اسلامی
علّامه نقوی پس از بازگشت از نجف اشرف به عنوان استاد تا آخر عمر در دانشگاه علیگر[49] به نشر معارف دینی اشتغال پیدا کرد و در کنار آن در لکنهو به تدریس علوم اسلامی پرداخت و به تربیت عالمان و مبلغان علوم دینی پرداخت.[50]
نام بسیاری از شاگردان بارز وی، جز چند نفر، در کتاب های تراجم ثبت نشده است:
1 ـ سیّد نذر حسین نقوی
سیّد نذر حسین نقوی در سال 1914 م در سرگودهای پاکستان به دنیا آمد. وی مدتی در گوجرا نواله زندگی و سپس برای تحصیلات علوم دینی به هندوستان هجرت کرد و در شهر لکنهو رحل اقامت گزید. از عالمان آن شهر، بویژه عالم بزرگوار سید علی نقی نقوی بهره های فراوان برد. او از مبلّغان علوم دینی موفّق در پاکستان است.[51]
2 ـ سیّد کلب عابد نقوی فرزند کلب جواد نقوی رییس جمعیت شیعیان لکنهو و از نویسندگان آن شهر
3 ـ سیّد کلب صادق نقوی فرزند کلب جواد استاد دانشگاه علیگر لکنهو و رییس جعفریان هند
4 ـ محمدعلی مدرّس افغانی (متوفای 1365 هجری شمسی) نویسنده ی مکررات المدرس و شرح السیوطی و...[52]
تبلیغ آموزه های دینی
علّامه نقوی بر اساس رسالت الهی خویش به تبلیغ معارف دینی و احکام شرعی و نشر مکتب تشیع در هندوستان و پاکستان پرداخت. او با بیانی شیوا و روان و در عین حال متقن و مستدل، به تبیین آموزه های دینی می پرداخت. این ویژگی ها که با اخلاص همراه بود، سخنان آن عالم ربّانی را سخنانی ماندگار کرد. شور و اشتیاق مردم آن سامان برای شنیدن سخنان دل نشین او و نیز استفاده از نوارهای صوتی و تصویری وی در میان مردم و نیز سایت ها و وبلاگ های گوناگون، گویای توانایی وی در بیان مطالب علمی و معارف اسلامی می باشد.
او بارها در سال های 1954، 1979، 1980، 1984 و1983 میلادی به دعوت عالمان و مراکز علمی فرهنگی مانند جامعة منتظر و جامعة مسجد کریشان نگر به پاکستان سفر کرد.
در این زمان ها در شهرهای لاهور و کراچی و اسلام آباد و راولپندی و مانند آن، به نشر معارف دینی، و مذهبی پرداخت و با طرح موضوعات گوناگون علمی و دینی، مانند حقیقت اسلام و ماهیت جهاد و شهادت در اسلام و سجده ی شکر و تفسیر آیه ی تطهیر و مبانی عقلی و نقلی توسل و... به شبهات گوناگون و رایج در آن کشور پاسخ داد. افزون بر آن ها در سال های 1983 و 1983 میلادی در ماه محرّم در تلویزیون پاکستان به طرح واقعه ی عاشورا و فلسفه ی قیام امام حسین، علیه السلام، پرداخت .[53]
اخلاق و رفتار
در هندوستان، ادیان و مذاهب فراوان وجود دارد. علّامه نقوی با پیروان آن ها با احترام و رعایت اخلاق اسلامی رفتار می کرد و به دیگران نیز سفارش می کرد که با اخلاق زیبا با آنان برخورد کنند. اگر میان او و صاحبان و یا طرفداران آن مذاهب و ادیان مناظراتی صورت می گرفت و آنان در میان سخنان خود به وی بی احترامی می کردند، وی آنان را گرامی می داشت و بر این باور بود که آنان در این بی احترامی ها مقصر نیستند؛ زیرا، خیال می کنند عقیده شان درست است و عقیده ی وی نادرست. از این رو نبایست با تندی کردن با آنان، زمینه ی دورشدن آنان از هدایت فراهم کرد.
آیت الله نقوی با این که در معاشرت و مناظرات بسیار متواضع و خوش رفتار بود، ولی درباره ی اصول و ارکان اسلام با صلابت برخورد می کرد و هیچ گاه اهل تسامح و تساهل نبود. نمونه ی آن، برخورد با وهابیان بود که از هیچ اتهام و صدمه ای علیه شیعیان و عالمان شیعی فروگذاری نمی کردند.
سرلوحه ی کارهای او، رضایت خداوند بود و جز کسب رضایت او به چیزی نمی اندیشید و هیچ گاه در برابر صاحبان مقام از خود سستی و تزلزلی نشان نمی داد. در یکی از سفرهایی که برای تبلیغ دین به پاکستان دعوت شده بود، ضیاء الحق به ایشان پیغام فرستاد تا به دیدن او برود، ولی ایشان نپذیرفت و گفت: «اگر کسی با من کار دارد، باید او به دیدار من بیاید.[54]».
بینش سیاسی
آیت الله نقوی از عالمان بیدار و از آگاهان نسبت به زمان خویش بود. او اتفاقات سیاسی و مذهبی در عالم، بویژه عالم اسلام را رصد می کرد و در مناسبت های گوناگون به آگاه کردن مردم می پرداخت. او انقلاب اسلامی را از حکومت های صالح در عصر حاضر می دانست و آن را تایید می کرد و ارادت ویژه ای به امام خمینی، رضوان لله علیه، داشت. این ارادت و تایید برای گروهی از دگراندیشان هندی سخت می نمود. از این رو با پخش شایعات برآن بودند. تا ایشان را مخالف برنامه های امام و انقلاب اسلامی جلوه دهند، ولی ایشان بارها با روشن گری به خنثی سازی آن توطئه ها پرداخت.[55]
آثار ماندگار
علّامه سید علی نقی نقوی با توانایی که در همه ی موضوعات علوم دینی داشت و بر اساس نیازهای عصر خود، آثار گوناگون فقهی و اصولی و اعتقادی و تاریخی و مانند آن به رشته ی تحریر در آورد. تعداد آن آثار در قالب تالیف و رساله، به ده ها اثر می رسد. درقالب مقاله بالغ بر هزار نوشتار دارد. که در نشریات مختلف بویژه العرفان و المرشد و ماهنامه ی علمی و ادبی و تاریخی الرضوان لکنهو به چاپ رسیده است.
بسیاری از آثار تالیفی آن عالم بزرگوار هم اکنون در دست رس نیست. علتش آتش سوزی ای بود که به دست وهابی ها در سال 1972 میلادی در خانه و کتابخانه ی آن بزرگوار ایجاد شد. افزون بر سوخته شدن بسیاری از آن آثار، خیلی از نسخه های خطی که وی در اختیار داشتند در آتش کینه وهّابی ها سوزانده شد.
با این حال آثار به جا مانده از ایشان، متنوع و از نظر غنای محتوا، قابل توجه است. بسیاری از آن ها به عنوان منابع پژوهشی در کتابخانه ها و مراکز علمی و فرهنگی مورد استفاده ی پژوهندگان هند و ایران و عراق و دیگر بلاد اسلامی است.[56]
فقه و اصول
1 ـ تجارت در اسلام
2 ـ مجموعه تقاریر فقهی علّامه نقوی
شعر و ادبیات
1 ـ دیوان السیّد علی نقی اللکنهوی.[57]
2 ـ روح الأدب فی شرح لامیة العرب. به زبان اردو است. در سال 1320 هجری قمری در لکنهو چاپ شده است.[58]
3 ـ ترجمه دیوان میرانیس به عربی
علّامه سیّد علی نقی نقوی از ادیبان و شاعران بزرگ در عصر خویش بود. او شعرهای فراوان و متنوعی در موضوعات گوناگون، بویژه در موضوعات تاریخی ومذهبی مانند ولادت امام علی، علیه السلام، در مکه ی مکرمه و واقعه ی غدیر دارد. از این رو در زمره ی شاعران غدیر به شمار آمده است. وی قصیده ای بلند به زبان عربی درباره ی ولادت علی، علیه السلام، دارد. زیبایی آن قصیده سبب شد که استادش میرزا على آقاى شیرازى او را تحسین کند. گزیده ای از ابیات آن قصیده، چنین است:
من بدا فازدهرَ البیتُ الحرامْ
و زهت مـنه لیـالی رجبِ
طربَ الـکونُ لبـشرٍ وهنـا
إذ بـدا الفـخرُ بنورٍ و سنا
و أتى الوحیُ ینادی معلنا
قـد أتـاکم حجّةُ اللَّهِ الإمام
وُلد الطاهرُ ذاک ابـنُ جَلا
من سما العرشِ جلالًا و عُلا
فـله الأمـلاکُ تـعنـو ذلُلا
و به قد بشَّر الرسلُ العظامْ
صَغُـر الکـونُ على سؤددهِ
و انتمى الوحیُ إلى محتدهِ
تاریخ و سیره
1 ـ قاتلان حسین، علیه السلام
این اثر به زبان اردو و در احوال بنی امیه و معرفی شخصیّت قاتلان امام حسین، علیه السلام، است. در نجف اشرف، در سال 1351 هجری قمری در 135 صفحه چاپ شده است.[59]
2 ـ نزهة أهل الحرمین فی عمارة المشهدین . این اثر در لکنهو به چاپ رسیده است .[60]
3 ـ البیت المعمور فی عمارة القبور . به زبان اردو در سال 1345 هجری قمری در هند چاپ شده است.[61]
4 ـ تواریخ الاعلام.[62]
5 ـ الحجج والبینات. در موضوع کراماتی که از مشاهد مشرفه ی عراق صادر شده است. این اثر در سال 1350 هجری قمری در لکنهو به چاپ رسیده است.[63]
6 ـ الشعائر الحسینیة فی العراق
اصل اثربه زبان انگلیسی است. نویسنده ی آن، مستر "طامس لائل" است. علّامه نقوی آن را به عربی برگردانده است.[64]
7 ـ شهید انسانیّت. 712 صفحه و به زبان اردو و در بیان سیره ی امام حسین، علیه السلام، است. در لکنهو به همت اداره ی تذکار حسینی آن شهر به چاپ رسیده است.[65]
در این اثر، آیت الله نقوی افزون بر تبیین حرکت و قیام حسینی، علیه السلام، است. درباره برخی حقائق و وقایع شب عاشورا مانند وجود آب میان کاروان حسینی، علیه السلام، در شب عاشورا به سخن پرداخته است.
همین، سبب برخوردهای نامناسب برخی نویسندگان و عالمان شهر لکنهو با وی و انزوای وی به مدت طولانی در میان مردم لکنهو شد. از سویی کتاب ها و رساله های گوناگونی در رد آن مانند "رساله اظهار حقیقت" به وسیله ی سیّد سبط الحسن فتح پوری نگاشته شد.[66]
او برای جـبران آن در 1369، جزوه اى در 31 صفحه به نام حجج و معاذیر منتشر کرد که به زبان عربى و اردو است. تهمت هایى را که به وى زده اند، پاسخ داده و درمقام عذرخواهى بر آمده است .
8 ـ وجود الحجة(عج) در موضوع اثبات وجود امام عصر، عجل الله تعالی فرجه الشریف، به زبان اردو است. در سال 1351 هجری قمری چاپ شده است.[67]
9 ـ السبطان فی موقفیهما.
این اثر به زبان عربی و در قم به همّت مکتبة الداوری به چاپ رسیده است .[68] این کتاب به کوشش محمود بحرالعلوم میردامادی به فارسی با عنوان استراتژی صلح و قیام ترجمه شد و توسط موسسه ی انتشاراتی بهار قلوب اصفهان در سال1382 هجری شمسی در 100 صفحه به زیور چاپ مزین شد.
10 ـ الولادة المکرمة فی الکعبة المعظمة.
درباره ولادت علی، علیه السلام، در مکه، به دو زبان عربی و اردو است.
11 ـ معراج انسانیت در موضوع سیره ی امامان معصوم(ع).
12 ـ تاریخ اسلام
13 ـ عید غدیر[69]
عقائد و معارف
1ـ کشف النقاب عن عقاید ابن عبدالوهّاب
موضوع کتاب رد آرای وهابیت است. در سال 1346 هجری قمری در 135 صفحه به چاپ رسیده است .[70]
2 ـ السیف الماضی على عقائد الأباضی. نگارش این اثر در نجف اشرف درجمادی الاولی سال 1347 هجری قمری به پایان رسیده است .[71]
3 ـ النجعة فی اثبات الرجعة. در موضوع رجعت است. در مجلة الرضوان لکنهو به چاپ رسیده است .[72] این اثر بررسی سخنان أبومحمد فضل بن شاذان ازدی نیشابوری (متوفای 260 هجری قمری) نویسنده ی کتاب اثبات الرجعه است.
4 ـ نقد الفرائد در موضوع اصول دین.
این اثر ترجمه ی عربی کتاب "عقد الفرائد فی مختصر العقائد" از آثار شیخ محمدرضا طبسی (متوفای 1405) است.[73]
5 ـ زبدة الکلام فی تلخیص عماد الاسلام
موضوع اثر اصول دین و معارف دینی و اصل کتاب تالیف جد اعلایش علامه دلدار است. و علّامه سیّد علی نقی نقوی آن را تلخیص و بازنویسی کرد و در قالب مقاله های گوناگون در آورد و در ماهنامه ی الرضوان به چاپ رساند.[74]
6 ـ رد وهابیّت
رجال و انساب
1 ـ أقرب المجازات إلى مشایخ الإجازات .
این اثر اجازه نامه ی مفصّلی است که سیّد علی نقی نقوی برای دوستش سیّد محمد صادق بحرالعلوم صاحب الإجازة الجلالیة در سال 1394 هجری قمری نگاشته است .[75]
2 ـ وفیّات الشیعة
3 ـ تاریخ مشاهیر علماء الهند
این اثرکه در نجف اشرف و در سال 1347 هجری قمری نگارش آن به اتمام رسیده است، درباره ی ترجمه و شرح حال پنجاه و سه نفر ازعالمان بزرگ هندی و در شش طبقه است.[76]
4 ـ العقود الذهبیة فی السلسلة النسبیه
موضوع آن معرفی سلسله نسب خود تا امام هادی، علیه السلام، به گونه نظم است. نگارش آن در نجف اشرف دراول ذوالقعده سال 1347 هجری قمری به پایان رسیده است . بیت اول آن به این گونه است:
حمدا له من خالق البیان
و ملهم الحکمه و البیان[77]
5 ـ تذکره السلف. زندگی نامه ی جدّش علّامه دلدار نقوی، متوفای1235 هـجری قمری است.[78]
6 ـ تاریخ وفیات الشیعة.
این اثر در مجلّه ی الهدی العماریۀ به گونه مسلسل به چاپ رسیده است.[79]
7 ـ مراکز مهم شیعه در ادوار مختلف اسلامی
این اثر در مجله ی وحید به زبان فارسی در سال 1349 هجری شمسی به چاپ رسیده است.
تقسیر و علوم قرآنی
1 ـ تحریف القرآن
به زبان اردو، است. این کتاب رد بر نظریهای است که می گوید: شیعیان به تحریف قرآن معتقد هستند .[80]
2 ـ الفرقان فی تفسیر القرآن [81]
این اثر تفسیر ترتیبی قرآن کریم است. در ماهنامه ی الرضوان در لکنهو به چاپ رسیده است . چاپ آن مقاله ها از سال 1354 هجری قمری شروع شده است.[82]
3 ـ تذکرة الحفاظ من الشیعة
موضوع این اثر شرح حال بسیاری از شیعیان حافظ قرآن کریم است. بالغ بر 146 حافظ قرآن کریم در این کتاب معرفی شده است. این کتاب در دو جلد در سال 1353 هجری قمری به زبان اردو به چاپ رسیده است .[83]
4 ـ مقدمه تفسیر
متفرقه
1 ـ تخمیس العینیة الحمیریة.[84]
2 ـ ترجمه ی نهج البلاغه
در این اثر علّامه نقوی نهج البلاغه را به زبان انگلیسی برگردانده است. در سال 1375 هجری قمری ترجمه شده است. بارها به چاپ رسیده است در قم توسط انتشارات انصاریان در سال 1409 هجری قمری به زیور چاپ آراسته شده است .[85]
3 ـ الظل الظلیل فی المکاتیب والمراسیل.[86]
وفات و مدفن
وی در اول ماه شوال سال 1408 هجری قمری برابر با 18 ماه "می" سال 1988 میلادی در سن هشتاد و سه سالگی دار فانی را در لکنهو وداع گفت .
بازماندگان
از علّامه نقوی چهار دختر و یک پسر به یادگار مانده است. پسرش سید علی محمد نقوی از عالمان و فرهیختگان شهر لکنهو است. وی از تحصیل کرده های مجمع جهانی علوم اسلامی حوزه ی علمیّه ی قم است. اکنون به عنوان استاد علوم اسلامی در دانشگاه اسلامی علیگر در ایالت اوتارپرادش. مبلغ علوم دینی در هندوستان، به رسالت الهی خویش عمل می کنند.
او آثار ارزشمندی در موضوعات گوناگون به چاپ رسانده است، از جمله: سازمان های اسلامی هند، اسلام و ملی گرایی، کندکاوی در جنبش وهابیگری درهند، جامعه شناسی غرب گرایی، ایدئولوژی انقلابی اقبال،...
[1]. برابر با 26 دسامبر سال 1905 میلادی
[2]. لَکّنَهُو مرکز استان اتراپردیش واقع در نیمه شمالی هندوستان می باشد این شهر یکی از شهرهای فرهنگی کشور هندوستان می باشد که مراکز، مؤسسات فرهنگی، مدارس، مجامع علمی، انتشارات و کتابخانه های گوناگونی را در خود جای داده است مانند کتابخانه عمومی ناصریّه، کتابخانه سیّد محمد قلی موسوی، کتابخانه مدرسه الواعظین، کتابخانه ممتاز العلماء. کتابخانه فرنگی محل، کتابخانه ندوه العلماء، کتابخانه امیر الدوله، مدرسه ایمانیّه، مدرسه سلطانیه، مدرسه ناظمیّه و...
نام لکنهو با خاندان علمى و اجتهادى شیعه در سرزمین هند گره خورده است. وجود مدارس علمیّه و مزار عالمان مانند حسینیه غفران مآب (علّامه سیّد دلدار على بن محمد معین بن عبد الهادى ملقّب به غفران مآب) حکایتگر سابقة علمى و فرهنگى غنی در این شهر است. ( ربع قرن مع العلامة الأمینی، حسین شاکری، قم، مولف، 1417 هجری قمری، ص 111)
[3]. سیّدعلی نقی نقوی فرزند سیّد أبو الحسن بن إبراهیم بن محمد تقی بن حسین بن سیّد دلدار علی بن محمد معین بن عبد الهادی بن إبراهیم بن طالب بن مصطفى بن محمود بن إبراهیم بن جلال الدّین بن زکریا بن جعفر بن تاج الدّین بن نصیر الدّین بن علیم الدّین بن علم الدّین بن شرف الدّین بن نجم الدّین بن علی بن أبی علی بن أبی یعلى محمد بن أبی طالب حمزة بن محمد بن الطاهر بن جعفر ابن الإمام علی الهادی الملقب بالنقی بالنون العسکری بن محمد الجواد بن علی الرضا بن موسى الکاظم بن جعفر الصادق بن محمد الباقر بن علی الحسین بن علی بن أبی طالب (ع) الرضوی النصیرآبادی
[4]. اعیان الشیعة، سیّد محسن امین، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، 1403 هجری قمری،
ج 6، ص 425
[5]. تراجم الرجال، سیّد أحمد حسینی، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، 1414 هجری قمری، ج1، ش 766؛ الذریعة،آقا بزرگ تهرانی، بیروت، دارالاضواء، 1403 هجری قمری، ج 1، ص 283 و ج 1، ص 406، ج 1، ص 514 و ج 13، ص 67 و ص 214و، ص 254 و ج 17، ص 213 و ج 3، ص 479 و ج 4، ص 440 و، ج 5، ص 159 و ج 5، ص 219 و ج 5، ص 297 و، ج 7، ص 245 و ج 11، ص 226 و ج 13، ص 203
[6]. الذریعة، ج 5، ص 14
[7]. همان، ج 10، ص 211و، ص 232
[8]. معجم المؤلفین، عمر کحالة، بیروت، مکتبه المثنی، ج 7، ص 91
[9]. اعیان الشیعة، ج 5، ص 64
[10]. اعیان الشیعة، ج 2، ص 321؛ معجم المؤلفین،
ج 3، ص 195
[11]. الذریعة، ج 4، ص 344؛ اعیان الشیعة، ج 2، ص 205؛ معجم المؤلفین، ج 8، ص 216
[12]. الأعلام، خیر الدین زرکلی، بیروت، دارالعلم للملائین، 1980 م، ج 6، ص 63؛ الذریعة، ج 5، ص 191 و ج 20، ص 387
[13]. إیضاح المکنون فی الذیل علی کشف الظنون، إسماعیل باشا بغدادی، ترکیه، استانبول، 1334 هجری قمری، ج 1، ص 398
[14]. اعیان الشیعة، ج 8، ص 241؛ معجم المؤلفین،
ج 4، ص 145؛ الذریعة، ج 5، ص 184
[15]. ثبت الأسانید العوالی من مرویات الجلالی، سید محمد رضا جلالی حسینی، مخطوط، ص 84
[16]. مستدرکات اعیان الشیعة، حسن امین، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، 1418 هجری قمری،
ج 1، ص 218 و ج 2، ص 298
[17]. المسلسلات فی الاجازات، مرعشی نجفی، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، ج 2، ص 444
[18]. همان
[19]. همان
[20]. همان
[21]. الذریعة، ج 11، ص 145 و ج 12، ص 266 و ج 14، ص 212 و و ج 21، ص 166؛ اعیان الشیعة، ج 8، ص 330
[22]. المسلسلات، ج 2، ص 444
[23]. الاجازة الکبیرة، مرعشی نجفی، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، 1414 هجری قمری، ص 117
[24]. همان
[25]. همان
[26]. وقایة الأذهان، محمد رضا نجفی اصفهانی، قم، مؤسسه آل البیت (ع) لإحیاء التراث، 1413 هجری قمری، ص 38
[27]. الاجازة الکبیرة، مرعشی نجفی، ص 117
[28]. همان
[29]. المسلسلات، ج 2، ص 446
[30]. همان
[31]. همان
[32]. اعیان الشیعة، ج 5، ص 223؛ معجم المؤلفین، ج 3، ص 268؛ ثبت الأسانید العوالی من مرویات الجلالی، ص 50
[33]. المسلسلات، ج 2، ص 446؛ ثبت الأسانید العوالی من مرویات الجلالی،ص 107؛ وقایة الأذهان،
ص 36
[34]. المسلسلات، ج 2، ص 446
[35]. ثبت الأسانید العوالی من مرویات الجلالی، ص 65 و ص 71
[36]. همان، ص 91
[37]. همان، ص 44
[38] . همان، ص 84
[39]. الذریعة، ج 1، ص 240
[40]. وقایة الأذهان، ص 38
[41]. المسلسلات، ج 2، ص 446؛ ثبت الأسانید العوالی من مرویات الجلالی، ص 91
[42]. المسلسلات، ج 2، ص 446
[43]. ثبت الأسانید العوالی من مرویات الجلالی، ص 84
[44]. همان، ص 84
[45]. الذریعة، ج1، ص 193 و الفوائد الرجالیه، سیّد محمد مهدى بحر العلوم طباطبائى، تهران، مکتب الصادق، 1363 هجری شمسی، ج 1، ص 153
[46]. تکمله امل الآمل، سیّد حسن صدر، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، 1426 هـ. ق، ص 44
[47]. علی(ع) فی الکتاب و السنة و الادب، حسین شاکری، قم، مولف، 1418 هـ. ق، ج 5، ص 229
[48]. الذریعة، ج 4، ص 10؛ ثبت الأسانید العوالی من مرویات الجلالی،ص 84
[49]. نام این دانشگاه در ابتدا آنگلو اورینتال کالج بوده است. دانشگاه علی گر( واقع در شهر علیگر در ایالت اتراپردیش) بیش از ۲۷۰۰۰ دانشجو دارد که از سراسر هند و کشورهای خارجی از آفریقا و آسیای غربی و شرقی می باشند. این دانشگاه دوازده دانشکده دارد که هر کدام از این دانشکده ها چندین دپارتمان در رشته های مختلف دارند. تقریبا تمام رشته های تحصیلی شامل پزشکی، مهندسی، علوم پایه، علوم انسانی، هنرهای زیبا، الهیات، حقوق، فلسفه، ادبیات و کشاورزی از لیسانس تا دکترا در این دانشگاه وجود دارد.
[50]. ثبت الأسانید العوالی من مرویات الجلالی، ص 84
[51]. تذکرة علمای امامیه پاکستان، سیّد حسین عارف نقوی، ص 375.
[52]. مصاحبه با تقی حیدر نقوی از فضلای تکنهویی مقیم قم در زمستان 1378 شمسی
[53]. برگرفته از سایت های
www.noorehidayat.com وwww.shiachat.com
[54]. مصاحبه با تقی حیدر نقوی از فضلای لکنهویی مقیم قم در زمستان 1378 شمسی
[55]. برگرفته از سایت
www.noorehidayat.com
[56]. مصاحبه با تقی حیدر نقوی از فضلای لکنهویی مقیم قم در زمستان 1378 شمسی
[57]. الذریعة، ج 9، ص 764
[58]. همان، ج 11، ص 261
[59]. همان، ج 17، ص 3
[60]. نهایة الدرایة، سیّد حسن صدر،ص 50
[61]. الذریعة، ج 3، ص 185
[62]. همان، ج 4، ص 474
[63]. همان، ج 6، ص 263
[64]. همان، ج 14، ص 191
[65]. همان، ج 14، ص 263
[66]. همان، ج 11، ص 92
[67]. همان، ج 25، ص 37
[68]. مجلة تراثنا، مؤسسة آل البیت، ج 37، ص 106
[69]. برگرفته از سایت های
http://www.noorehidayat.com و www.shiachat.com
[70]. الذریعة، ج 18، ص 65
[71]. همان، ج 12، ص 288
[72]. همان، ج 1، ص 93
[73]. همان، ج 2، ص 198و ج 24، ص 277
[74]. همان، ج 12، ص 31
[75]. مجلة تراثنا، مؤسسة آل البیت، ج 26، ص 211 و و ج 29، ص 123
[76]. همان، ج 3، ص 286 و ج 4، ص 60 و ج 21، ص 39
[77]. همان، ج 1، ص 478
[78]. همان، ج 4، ص 35
[79]. همان، ج 3، ص 294، 295
[80]. همان، ج 3، ص 394
[81]. همان، ج 16، ص 174
[82]. همان، ج 4، ص 295
[83]. همان، ج 26، ص 179، 180
[84]. همان، ج 4، ص 10
[85]. مجلة تراثنا، مؤسسة آل البیت، ج 29، ص 68
[86]. الذریعة، آقا بزرگ الطهرانی، ج 15، ص 201
منبع:فرهیختگان تمدن شیعه