نقش جبل عامل در گسترش فرهنگ اهل بیت«ع» (قسمت اول)
نویسنده: على اکبر مهدىپور
اسلام در سال سیزدهم هجرى یعنى دو سال پس از شهادت رسول اکرم(ص) وارد منطقه جبل عامل شده و نخستین شهرى که در این منطقه فتح شده (بعلبک) مى باشد و اینک چهارده قرن تمام از انتشار معارف اهل بیت(ع) در این منطقه مى گذرد.
یک آسمان ستاره
در گذر تاریخ, هزاران هزار شب پر خاطره در بایگانى حافظه زمان به ثبت رسیده, که تنها یک شب به بلنداى زمان ثبت شده, که شب قدر نام گرفته, در منطق وحى از هزار ماه برتر1 و شبى (مبارک)2 معرفى شده است. در میان میلیون ها قطعه از قطعات زمین, تنها یک قطعه آن سعادت را پیدا کرده که زادگاه حجت خدا شود, بیت خدا نامیده شود و منطق وحى از آن (مبارک) یاد کند.3
در طول قرون و اعصار, در میان ملیون ها پیوند مبارکى که در میان انسان ها منعقد مى شود, تنها پیوند یک بانو در آسمان ها بسته شده و در نزد پروردگار (مبارکه) نامیده شده است.4در میان میلیون ها سیر و سفر تنها یک سفر بر فراز بُراق انجام پذیرفته, آن هم آن چنان سفر پر میمنت و پر برکتى بوده که نه تنها مبدء و مقصد, بلکه پیرامون آن نیز کانون خیر و برکت شده است, چنان که منطق وحى فرموده:
سبحان الذى أسرى بعبده لیلاً من المسجد الحرام إلى المسجد الأقصى الّذی بارکنا حوله; پاک و منزه است آن خدایى که بنده اش را شبى از مسجدالحرام تا مسجد الأقصى, که پیرامونش را برکت داده ایم, سیر داد.5
در میان ده ها شهر و شهرکى که در پیرامون مسجد الأقصى قرار دارد هیچ نقطه اى به برکت جبل عامل نیست, که به توفیق الهى در این نوشتار به گوشه هایى از آن اشاره خواهد شد.
در قرآن کریم اشاره لطیفى به این جهت است و آن فرازى از آیه شریفه نور مى باشد, آنجا که مى فرماید:
کأنّها کوکب درّیّ یوقد من شجرة مبارکة زیتونه; همانند اختر فروزانى که از درخت با برکت زیتون مشتعل مى گردد.6
جبل عامل با درخت زیتون پیوند ناگسستنى دارد و در تورات از این منطقه به بلاد زیتون یاد شده است.7
برکت جبل عامل تنها به جهت آب ها, رودخانه ها, میوه ها, درختان,8 صنوبرهاى سر به فلک کشیده و زیتون هاى پر بار و گرانبهایش نیست, حتى تنها به جهت استقرار پیامبران و فرود فرشتگان9 نیست, بلکه به دانشوران بى نظیر و فرهیختگان بى بدیلى هم است که از این منطقه برخاسته, سرتاسر جهان اسلامى را با تعالیم عالیه اسلام و معارف والاى اهل بیت آشنا نموده اند, که تعبیر (یک آسمان ستاره) در مطلع این نوشتار, اشاره به رقم بالا و فروغ جهان افروز اختران تابناکى است که از این سرزمین برخاسته اند.
راز و رمز این همه قداست
مفسران در تفسیر آیه شریفه یا قوم ادخلوا الأرض المقدسة التی کتب الله لکم; اى قوم به سرزمین مقدسى که خداوند براى شما مقدّر فرموده است داخل شوید)10 فرموده اند که منظور از سرزمین مقدس, (شام) است11 و شام سرزمین پهناورى است که شامل سوریه, فلسطین, اردن و… به تعبیر دیگر از فرات تا نیل مى باشد.
یاقوت به هنگام شمارش شهرهاى مهم شام از (صور) نیز نام مى برد.12 از این رهگذر منطقه جبل عامل جزو اراضى مقدسه است.
شیخ حر عاملى در این رابطه مى فرماید:جبل عامل داخل در (ارض مقدسه) و یا مجاور آن مى باشد.13
اهل مصر سرزمین خود را مقدس مى پندارند, ولکن آن جا مقدس نیست و لذا خداوند به حضرت موسى(ع) وحى نمود که عظام حضرت یوسف(ع) را از آنجا بیرون ببرد14 و چون سرزمین شام مقدس بود, امر فرمود که به آن جا حمل کند.15
مفسران درباره سرزمین مقدس به اختلاف سخن گفته اند, از دمشق, فلسطین, اردن و بیت المقدس نام برده اند16 که جبل عامل مشمول آن یا مجاور آن خواهد بود, ولى در مورد راز و رمز قداست و شرافت آن, همه متّفق القولند که این همه قداست به برکت مقدم صحابى جناب ابوذر غفارى به این سامان مى باشد; لذا پیشینه تشیّع در سرزمین جبل عامل به جز حجاز از همه بلاد کهن تر و باسابقه تر مى باشد.
سیماى جبل عامل در غیبت و ظهور حضرت قائم(ع)
از دست نویس شهید اول نقل شده که ابن بابویه (پدر شیخ صدوق) روایت کرده که از امام صادق(ع) درباره وضع مردم در عهد غیبت و قیام حضرت ـ بقیةالله ارواحنا فداه ـ پرسیدند, حضرت فرمود: دوستان و شیعیان حقیقى او کسانى اند که از اوامر امامان خود پیروى کنند, از شیوه آنان منحرف نشوند و به دستورات آنها عمل کنند.
سپس فرمود: یکى از بلاد شام مى باشد.
عرضه داشتند که بلاد شام بسیار گسترده است؟
فرمود: شهرى است در نواحى (شقیف اوتون),17 خانه ها و دشت هایى است در مناطق سبز و خرم, در کرانه ها و کوهپایه ها.
گفتند: آیا اینها شیعیان شما هستند؟
فرمود: آرى اینها شیعیان واقعى, یاران, برادران, مواسات کنندگان با غریب ما, حافظان اسرار ما, دل نازکان براى ما و سخت دلان بر دشمنان ما مى باشند. آنها چون سکاندار کشتى در زمان غیبت ما مى باشند, هر منطقه اى خشک و بى حاصل مى شود, ولى سرزمین آنها هرگز, و به آنها هرگز صاعقه فرو نریزد. آنها امر به معروف و نهى از منکر مى کنند, آنها حقوق خدا را مى شناسند و در میان برادران ایمانى مساوات را رعایت کنند. زنده و مرده آنها مورد مغفرت خداوند قرار مى گیرد; سیاه و سفید, زن و مرد, برده و آزاد آنها آمرزیده مى شوند. در میان آنها مردانِ منتظر پیدا مى شود و خداوند منتظران را دوست دارد.18
در مکتب ابوذر
شیعیان جبل عامل درس شهامت و شجاعت و صلابت و صداقت را در مکتب عاشق شیدا و شیفته دلباخته مولاى متقیان امیرمؤمنان(ع), جناب ابوذر غفارى آموخته اند.
ابوذر همان سلحشور پر شورى است که به هنگام ترک مدینه به جرم حق گویى و حق پویى, چون دیدگانش به جمال مولاى متقیان و دو سرور جوانان بهشت روشن گردید, عرضه داشت:
اللهم انى احبّهم ولو قطعت إرباً إرباً فى محبّتهم; خدایا من اینها را دوست مى دارم, اگرچه در راه محبت اینها قطعه قطعه شوم.19
ابوذر در مدینه براى محبت اهل بیت و صراحت در گفتار و صداقت در کردار به شام تبعید شد و هنگامى که حضورش در دمشق بر معاویه سنگین شد, او را به منطقه جبل عامل تبعید نمود. ابوذر در منطقه جبل شب و روز به نشر معارف اهل بیت پرداخت و فضایل اهل بیت را براى مردم حق جو بیان کرد و دل هاى مستعد را مالامال از عشق سوزان و محبت بى پایان به پیشواى پرواپیشگان ساخت و تعداد زیادى از اهالى جبل عامل به دست او شیعه شدند.
هنگامى که معاویه از تأثیر شگفت حضور او در جبل عامل آگاه شد او را دوباره به دمشق باز گردانید.شاهد صدق این گفتار وجود دو مسجد در جبل عامل به نام (ابوذر) در دهکده (میس) و روستاى (صرفند) مى باشد.20 ابوذر در دمشق به امر به معروف و نهى از منکر ادامه داد و آن بر معاویه سخت گران آمد. و لذا به عثمان نوشت:
اگر به شامات نیاز دارى ابوذر را از این منطقه ببر, که مى ترسم شامات را علیه تو بشوراند.21
معاویه در این نامه تصریح کرده که دیگر تحمل ابوذر بر من سخت شده است.22
ابوذر غفارى با توجه به تأثیر شگرفى که در این منطقه از خود به یادگار نهاده بود از آن ایام به زیبایى یاد مى کرد. هنگامى که ابوالاسود دئلى در ربذه به محضر ابوذر شرفیاب شده از او پرسید که آیا شما با اختیار خود به این سامان آمده اى؟ ابوذر در پاسخ گفت: من در یکى از مرزهاى اسلام مرزبانى مى کردم, از آن جا مرا به مدینه آوردند, مدینه نیز هجرت سرا و کانون دوستانم بود, از آن جا نیز به این سامان آورده اند.23
بسیارى از محققان تصریح کرده اند که تشیع اهالى جبل عامل به تبعید ابوذر به این روستاها مربوط مى شود و شیعیان جبل, تشیع خود را وامدار جناب ابوذر مى باشند. و اینک بخش هایى از گفتار بزرگان:
1. شکیب ارسلان: یکى از مسلمات تاریخ است که بعد از حجاز, قدیمى ترین نقطه اى که تشیع در آن وجود داشته جبل عامل است.24
2. شیخ حر عاملى: هنگامى که عثمان ابوذر را به جبل عامل تبعید کرد, چند روزى در آن جا اقامت نمود, عده اى با رهنمونى وى به تشیع گرویدند, لذا او را معاویه به دهات فرستاد, او نیز در جبل عامل اقامت گزید.25
3. شیخ احمدرضا, صاحب متن اللغة: جناب ابوذر در مواقعى که به کرانه دریا مى رفت, در روستاى (صرفند) در نزدیکى صیدا توقف مى نمود که تاکنون به عنوان (مقام ابوذر) شناخته مى شود و در (میس) نیز مقامى دارد که هنوز معروف است. هر دو مقام در جبل عامل قرار دارند.26
4. سید محسن امین در این رابطه مى فرماید: مشهور است که تشیع اهل جبل عامل به دست ابوذر بود, او به شام تبعید شد, پس از درگیرى با معاویه به دهات تبعید شد, پس به نشر فضایل اهل بیت پرداخت و اهالى جبل به دست او به تشیع گرویدند.27
5. شادروان سید حسن امین نیز در این رابطه مى نویسد: اهالى جبل عامل تشیع خود را مرهون ابوذر غفارى مى دانند و معتقدند که به هنگام تبعید او به شام, معاویه او را به این منطقه تبعید نمود, او نیز بذر تشیع را در این بلاد پاشید, آن نیز جوانه زد و رشد نمود و ریشه دوانید و ثمرات پر بارى به جهان اسلام تقدیم نمود. این درخت تناور تاکنون سرسبز است و جهان را تحت پوشش دارد.28
معمار تفکر شیعى در جبل عامل
پس راز و رمز قداست جبل عامل به پایه گذار مکتب تشیع در مناطق جبل, جندب بن جناده, ابوذر غفارى برمى گردد; اینک اشاره اى کوتاه به شخصیت والاى ابوذر:
1. رسول اکرم(ص) فرمود: خداوند چهار تن از اصحابم را دوست مى دارد و به من امر فرموده که آنها را دوست بدارم.
پرسیدند: آنها کیانند؟
فرمود: على و ابوذر غفارى و سلمان فارسى و مقداد بن اسود کندى.29
2. امام صادق(ع) فرمود: بهشت مشتاق چهار نفر است, که عبارتند از: سلمان, ابوذر, مقداد و عمار یاسر.30
3. چهار تن در عهد پیامبر (شیعه امیرمؤمنان) شناخته مى شدند, آنها عبارت بودند از: سلمان و ابوذر و مقداد و عمار یاسر.31
4. جبرئیل امین به محضر مقدس رسول اکرم(ص) عرضه داشت: ابوذر دعایى دارد که همواره آن را مى خواند, این دعا در میان اهل آسمان مشهور است, هنگامى که من عروج کردم از او بپرس.
هنگامى که پیامبر اکرم آن را پرسید, عرضه داشت: من همواره بر این دعا مداومت دارم:
اللهم إنّى أسألک الأمن والإیمان بک, والتصدیق بنبیّک والعافیة من جمیع البلاء والشکر على العافیة والغنى عن شرار الناس.32
5. رسول اکرم(ص) تنها به پایه گذار مکتب شیعه در جبل عامل این مدال افتخار را عنایت فرموده:
ما أظلّت الخضراء, ولا أقلّت الغبراء, من ذى لهجة أصدق من ابى ذر; آسمان سایه نینداخته و زمین بر فراز خود حمل نکرده صاحب گویشى را که از ابوذر راستگوتر باشد.33
6. از مولاى متقیان پرسیدند که از ابوذر براى ما سخن بگو. فرمود: وعى علماً ثمّ عجز فیه; آن قدر دانش اندوخت که در آن ناتوان شد.34
مولاى پرواپیشگان در یک عبارت کوتاه, میزان دانش ابوذر و نامساعد بودن زمان را از نشر چنین دانش بى کران ترسیم نموده است.
7. ابوذر به هنگام ارتحال در تبعیدگاهش ربذه به همسرش فرمود: رسول اکرم(ص) به من خبر داده که من در صحرا از دنیا مى روم, گروهى از مؤمنان مرا تشییع مى کنند, پس به آنها بگو ابوذر وصیت کرده که هرکس از طرف این نظامِ فاسد پُستى قبول کرده یا کارى براى آن انجام داده, مرا کفن نکند.
پس از ارتحال مظلومانه او در سرزمین غربت, جمعى از اهالى یمن که حجر بن عدى و مالک اشتر در میان آنها بودند فرا رسیدند, براى او گریه فراوان نمودند, سپس از مال پاک و بى آلایش خود او را کفن کردند.35
8. پیامبر رحمت او را خبر داده بود که تنها زندگى مى کند, تنها مى میرد و تنها برانگیخته مى شود.36
9. امیرمؤمنان(ع) به هنگام تبعید شدن ابوذر به ربذه خطبه اى القا نموده اند که در نهج البلاغه آمده است, در فرازى از آن مى فرماید:
یا أباذر, إنّک غضبت للّه, فارج من غضب له, انّ القوم خافوک على دنیاهم, وخفتهم على دینک; اى اباذر, همانا تو براى خدا به خشم آمدى, پس به کسى که براى او خشم گرفتى امید ببند. آنها براى دنیاى خود از تو ترسیدند, ولى تو براى دین خود از آنها ترسیدى.37
10. امام حسن و امام حسین(ع) همواره ابوذر را عمو خطاب مى کردند, از جمله به هنگام مشایعت وى به سوى ربذه, هرکدام سخنى بیان کردند و هر دو (یا عمّاه) خطاب فرمودند.38
فضایل برجسته و مناقب شایسته معمار بزرگ اندیشه شیعى در جبل عامل بیرون از شمار است, به نمونه هاى یاد شده بسنده نموده, علاقمندان را به کتب سیره و تاریخ و تراجم و حدیث حوالت مى نماییم.
پیشینه جبل عامل
جبل عامل در اصل (جبال بنى عامله), سپس براى تخفیف به (جبال عامله) بعداً به (جبل عامله) و سرانجام به (جبل عامل) تغییر یافت.39
برخى از علماى انساب (عامله) را از عمالقه پنداشته40 ولى ابن اثیر در لباب گفته: صحیح آن است که (عامله) فرزند حارث بن عدى بن حارث بن مُرَّة بن اُدَد بن زید بن یشجُب بن عُریب بن زید بن کهلان بن سبأ بن یشجُب بن یعرب بن قحطان مى باشد.41
در کتاب العرب قبل الاسلام منسوب به اصمعى آمده است: (عامله)اى که جبل عامل به او منسوب است عاملة بن حارث بن مالک بن ربیعه مى باشد.42
تیره عامله به دنبال سیل بنیان کن یمن, زادگاه خود را ترک نمودند و در کوهپایه اى که بعدها به نام آنان(جبل عامل) نامیده مى شود, در کرانه هاى دریاى مدیترانه مسکن گزیده اند.43
ظاهراً این قبیله نخست در جنوب غربى بحر میّت از دیار شام فرود آمده, سپس به سوى شمال کوچ کرده, پس از فتح منطقه به دست سپاهیان اسلام در این کوهپایه ها اقامت گزیده اند.44
نژاد عرب در جبل عامل
آنچه مسلم است این است که در سال 333 قبل از میلاد, یعنى قبل از محاصره صور به دست اسکندر, در این منطقه ملت عرب ساکن بودند, ولى از مبدأ آن سر نخى وجود ندارد.
یکى از مورخان غربى مى نویسد: در اثناى محاصره صور به اسکندر خبر آوردند که سى تن از افرادش را تعدادى از عرب لبنانى کشته اند.45
یک مورخ رومانى مى نویسد: مقدونى ها به کشاورزان جبل لبنان هجوم بردند و سى تن از آنها را کشتند و گروهى را اسیر گرفتند.46
اسد رستم در همین رابطه مى نویسد: در ایامى که اسکندر صور را محاصره کرده بود, روزى به شکار رفت, در منطقه تبنین یک مرتبه خود را در میان قوم عرب دید.47
دکتر یوسف حرانى در پژوهش خود درباره بناهاى تاریخى جنوب لبنان به این نتیجه رسیده که 1300 سال قبل از میلاد در این منطقه ساکن بود.48
محدوده جبل عامل
جبل عامل از شمال به (نهر اوّلى), از جنوب به (دماغه ابیض), از غرب به (دریاى مدیترانه), از شرق به دریاچه (حوله) محدود مى باشد. بستر رودخانه (لیطانى) جبل عامل را به دو بخش شمالى و جنوبى جدا مى سازد.
بخش شمالى شامل شقیف و شومر و تفاح و بخش جنوبى شامل: تبنین, هونین, قانا و معرکه مى باشد. جبل عامل شامل قرا و قصبات فراوانى است که از آن جمله است:
أبى سوار, اره, اقبلان هونین, أنصار, باتولیه, بارون, بانیاس, برامیة, برجین, برزه, بشارة, بصة, بعلبک, بنت جمیل, بصلبا, تبنین, تربیخا, تفاح, تولین, جبثیث, جبع, جبّین, جبل تومات, جرجوع, جزین, جرنابا, حاصبیا, حبداى, حبطورة, حولة, حومیس الفوقا, دریاچه حوله, رودخانه لیتانى, زحلتا, زلایه, سنیا, شبعا, شالوف جزین, شحور, شدغیث, شقراء, شقیف, شمع, شوم, صفد, صلحا, صور, صیدا, طیرحرفا, طیردبا, عبثیث, عبثاث, عشرون, عکا, عیثا, عیثرون, عیناثا, عین ابوسوار, عین زراب, عین فانا, غرویه, فانا, فجور, قاسیه, قدس, قشیب, کرک, کفر, کفرا, کفر نوثى, کفر عما, کفر عیما, کفرمان, کفر ملکى, کفر فیلا, کفر حتى, کفعم, لویزى, مالکیه, مجدل زون, مرجعیون, معرکة, مشغر, میس, نبطیة, نبطیة الفوقا, وادى التیم, وادى جزین, وادى السروة, وادى قرن, وادى فارة, هراوى, هونین, یارین, یافا, یوشع, یونین.49
شمار دیگرى از روستاهاى جبل عامل هست که برخى از علماى جغرافى آنها را بیرون از محدوده جبل عامل دانسته اند, جز این که شخصیت هاى برخاسته از آنها نسب عاملى دارند, و به جبل عامل نسبت داده مى شوند, آنها عبارتند از:
برغز, جبل الظهر, حاصبانى, خالصة, رودخانه تینه, سحمر, سوق الخان, قلیه, کوکبا, لوسه, مقام یوشع, یحمر.50
در مورد شرافت و قداست جبل عامل سخن گفتیم, اضافه مى کنیم که حضرت عیسى(ع) شخصاً به این منطقه تشریف فرما شده, در صور و صیدا حضور یافته است.51
پولس رسول نیز به مدت یک هفته در صور اقامت نموده است.52
سیماى جبل عامل
مناظر طبیعى, کوهپایه هاى سرسبز, کرانه هاى روح افزا, برج ها و قلعه هاى زیبا, و دیگر جاذبه هاى جبل عامل مورد توجه جهانگردان در طول تاریخ بوده, صفحات زرین بسیارى از سفرنامه ها را به خود اختصاص داده است.
دکتر ادوارد روبنسون53 در خاطرات ارزشمند خود که به سال 1838میلادى آن را نوشته و اسد شیخانى آن را در 1949 به عربى برگردانده, مى نویسد: کوهپایه اى که جباع بر آن قرار دارد, بسیار زیبا و دل انگیز است, با درختان میوه پوشیده شده, بسیار سرسبز و با صفا است, گاهى از لابه لاى درختان اشعه خورشید خودنمایى مى کرد و بر صفاى مناظر زیباى جباع مى افزود. گاهى نم نم باران در آن فضاى روح افزا روح انسان را جلا مى داد و نسیم دل انگیز آب و هواى کوهستانى آدمى را به وجد مى آورد.
جباع قبلاً قصبه اقلیم التفّاح بود و همه ساکنان آن شیعه هستند.
سپس توضیح مى دهد که ارتفاع جبل عامل در منطقه جباع از سطح دریا به 2484 پا مى رسد. کاخ هاى زیبایى بر فراز این تپه ها در گذشته بوده, که محل سکونت شیوخ منطقه بوده, ولى اکنون به آثار باستانى تبدیل شده است.
به جهت آب و هواى لطیف منطقه ثروتمندان اروپا, امثال دکتر فاندیک و دکتر تامسون گوشه هایى از این کاخ ها را بازسازى نموده, تعطیلات تابستانى را در این کاخ ها سپرى مى کنند.54
منطقه جبل عامل, باغ هاى میوه و تاکستان هاى فراوان و صنوبرهاى سر به فلک کشیده و درختان بسیار ممتاز زیتون, بر فراز کوهپایه هاى مشرف بر دریا, چشمه سارهاى شیرین با ویژگى هاى طبّى به ویژه براى دفع سنگ کلیه و تاکستان هاى فوق العاده, به ویژه انگور سیاه مشهور به (زوطرانى), یکى از زیباترین مناطق تفریحى و دیدنى جهان به شمار مى آید.55
بهترین نوع صنوبر جهان در لبنان است و مجد دیرینه لبنان با آن گره خورده و در جاى جاى عهد عتیق از آن سخن به میان آمده است.56
همه ساله ده ها جهانگرد براى تماشاى آنها به جبل آمده, براى آنها شناسنامه نوشته, در منابع تحقیقى خود ثبت مى کنند.57
وضع استراتژى جبل عامل
جبل عامل با کوه هاى سر به فلک کشیده, از نظر استراتژى اهمیّت بسیار ویژه اى دارد, زیرا رشته کوه هاى جبل عامل حلقه اتصال کوه هاى دروز, فلسطین و سوریه مى باشد, از این رهگذر هرگونه نقل و انتقال نظامى در منطقه آن جا را تحت تأثیر قرار مى دهد و به تعبیر دیگر جبل عامل مى تواند در حوادث منطقه نقش مهمى را ایفا کند.
موقعیت استراتژیکى جبل عامل موجب استحکام برج ها و باروها و قلعه هاى فراوان در کرانه ها و کوهپایه ها شده و در نتیجه قلعه هاى مستحکمى چون: شقیف و تبنین در آن سامان پدیدار گشته است.58
وضع سوق الجیشى جبل عامل موجب شده که اهالى آن نیز به صلابت کوه و استوارى جبل باشند و براى حفاظت و حراست از عقیده و شرف و ناموس و وطن خود چون کوه ایستاده تا پاى جان استقامت نمایند.
اگر بین النهرین با فرات و دجله شناخته مى شود و مصر با رود نیل شهرت جهانى دارد, لبنان نیز با کوه هاى استوارش سرفراز است, کوه هایى که در تاریخ این سرزمین نقش حیاتى دارد.
هر لبنانى به هنگام افتخار و مباهات با پیشینه تاریخى خود مى گوید: ما اهل جبل هستیم.59
هر اقلیتى که جامعه اش نتواند او را تحمل کند, از کوهپایه هاى جبال لبنان براى خود محل امن و پناهگاه مطمئن اخذ مى کند.
به همین دلیل طوایف مختلف شیعى در طول قرون و اعصار به این سمت وسوى پناه آورده, به این وسیله از فشارها و تهاجمات حکومت هاى ستم پیشه در امان مانده اند.60
صوفیان, راهبان, دروز, مارونى ها, آسورى ها و… نیز به همین دلیل در طول قرون و اعصار براى در امان ماندن از مخالفان خود به این منطقه پناه آورده اند.
کهن ترین پایگاه تشیع
اسلام در سال سیزدهم هجرى یعنى دو سال پس از شهادت رسول اکرم(ص) وارد منطقه جبل عامل شده61 و نخستین شهرى که در این منطقه فتح شده (بعلبک) مى باشد.62 آن گاه با تبعید ابوذر غفارى به این سامان, محبت خاندان عصمت و طهارت با سرشت اهالى این منطقه عجین شده است. و اینک چهارده قرن تمام از انتشار معارف اهل بیت(ع) در این منطقه مى گذرد.
اگرچه پیش از جبل عامل عاشقان و دلباختگان بسیارى در حجاز به این خاندان شیفته و دلباخته بودند, ولى هرگز حجاز پایگاه تشیع نبود و لذا به جرأت مى توان گفت که جبل عامل کهن ترین پایگاه شیعه در جهان مى باشد, لذا همواره مورد تهاجم دشمنان اهل بیت در طول قرون و اعصار بود.
نگاهى گذرا به تاریخ جبل عامل عمق این فاجعه ها را نشان مى دهد. به همین منظور برخى از مورخان حوادث خونبار منطقه جبل عامل را به صورت قرن ـ قرن به رشته تحریر درآورده اند, که از آن جمله است:
1. جبل عامل فى قرن از حمیدرضا رکینى;63
2. جبل عامل فى قرنین از شیخ على سبیتى;64
3. الوضع الحاضر فى جبل عامل از علامه شیخ محمد جواد مغنیه;
4. جواهر الحکم از شیخ محمد مغنیه, جدّ شیخ محمدجواد مغنیه;
5. خطط جبل عامل از سید محسن امین عاملى.
انتشار معارف اهل بیت موجب شد که جبل عامل بزرگ ترین آکادمى معارف شیعى را در خود جاى دهد و تشنگان معارف اسلامى از چهار گوشه جهان به سوى آن روى آورند و در نتیجه کتابخانه هاى بزرگى در آن تأسیس شد, که گزارش برخى از آنها به قرار زیر است:
1. کتابخانه آل ابراهیم;
2. کتابخانه آل امین;
3. کتابخانه آل حرّ;
4. کتابخانه آل خاتون;
5. کتابخانه آل زین;
6. کتابخانه آل سبیتى;
7. کتابخانه آل شرف الدین;
8. کتابخانه آل صغیر;
9. کتابخانه آل فضل الله;
10. کتابخانه آل قبیسى;
11. کتابخانه آل مروة;
12. کتابخانه آل نور الدین.65
سوگمندانه باید عرض کنیم که همه این آثار در حمله ددمنشانه احمدپاشا جزّار به سال 1175قمرى طعمه حریق گردید.
همه کتاب هاى کتابخانه هاى یاد شده و دیگر آثار مکتوب موجود در بیوتات علمى و کهن یغما شده, بر فراز اشتران به سوى عکا حمل گردید و در آن جا در میان آشپزها و نانوایى ها و حلواپزها تقسیم شد و شش روز تنورها را با این آثار نفیس و منحصر به فرد مشتعل نمودند.66
براى توجه خوانندگان گرامى به عمق فاجعه, یادآور مى شویم که تنها در کتابخانه آل خاتون پنج هزار نسخه خطى نفیس وجود داشت که همگى طعمه حریق شد و در آتش بیداد سوخت.
اکثریت قاطع جبل عامل در طول چهارده قرن شیعه و شیفته خاندان عصمت و طهارت بودند; نویسندگانى که قلمشان آلوده بود و نمى خواستند عنوان پاک و مقدس شیعه را با قلم هاى ناپاک خود بر روى صفحات ننگین خود ثبت کنند, به این منطقه عنوان (بلاد متأوّله) و به شیعیان عنوان: (متأوّله) اطلاق نمودند. از این رهگذر در گزارش هاى رسمى کونسولگرى هاى غربى به کشورهاى متبوع خود, همین عنوان67 رایج شده است.68
امتناع اهالى جبل عامل از پرداخت مالیات به عمّال عثمانى, امتناع آنها از همکارى با نیروهاى عثمانى علیه دروزى ها و حرکت هاى انتحارى آنها در مواقع لازم, از حوصله این نوشتار بیرون است.69
شاعر فرزانه جبل عامل در قرن اول
شاعر بلند آوازه قرن اول هجرى از جبل عامل برخاسته است. (عَدِیّ بن رِقاع) شاعر معروف امویان که با جریر و فرزدق شاعر پهلو به پهلو مى زد اهل (شقرا) از قراى جبل عامل بود.70
ابودواد, عدیّ بن زید بن مالک بن عدى بن رقاع عاملى, مشهور به (عدیّ بن رقاع), شاعر فرزانه قرن اول هجرى, شاعر دربار امویان بود و به قول (صلاح الدین کتبى)71 به سال 95 قمرى درگذشته است.72
ابن عساکر نسب او را تا عامله برشمرده و او را از تبار همان (عامله) دانسته که عاملى ها از تبار او مى باشند.73 قدرت شعرى او در حدّى بود که (جریر)74 شاعر نامى دربار اموى بر او حسد ورزید و خود به آن اعتراف نمود.75
داستان هاى او با جریر در دربار خلفا در منابع فراوان آمده است.76 او قصیده اى در مورد (عین) (چشم) دارد که به قول (ثعلب)77 قوى ترین شعرى است که در این رابطه سروده شده است.78
پیدایش ادیبى برجسته و شاعرى شایسته چون عدى بن رقاع, نشانگر آن است که جبل عامل در قرن اول هجرى مرکز فرهنگ و ادب بوده که شاعر گرانمایه اى چون او در میان دیگر شاعران و ادیبان آن مرز و بوم از میان آنها برخاسته است.
محدّث گرانمایه جبل عامل در قرن دوم
یکى از شاگردان بلند پایه امام صادق(ع) اهل جبل عامل بود. ابوالربیع عاملى از شاگردان برجسته امام صادق(ع) روایات فراوانى از امام باقر و امام صادق(ع) روایت کرده که 43 مورد از آنها را آیت الله خویى احصا کرده است.79
در کنیه و نسبت او شکى نیست, همه علماى رجال نسبت او را (عَنَزى) و کنیه اش را (ابوالربیع) ثبت کرده اند, ولى در نام او اختلاف است, برخى نامش را (خالد) و برخى دیگر (خُلَید) ضبط کرده اند.
نجاشى (مقدم علماى رجال) از او به (ابوالربیع خلید بن أوفى عنزى) نام برده, در ضمن گفته است: از امام صادق(ع) حدیث روایت کرده و کتابى دارد که آن را عبدالله بن مُسکان از او روایت کرده است. سپس طریق خود را تا عبدالله مُسکان برشمرده است.80
نظر به این که او همه جا به کنیه معروف است, نجاشى یک بار دیگر او را در باب (من اشتهر بکنیته) نام برده و کتابش را از طریق خالد بن جریر روایت کرده است.81 شیخ صدوق نیز در مشیخه خود از او نام برده و طریقش را به او برشمرده است.82
شیخ طوسى او را در میان اصحاب امام باقر و اصحاب امام صادق(ع) یاد کرده است.83
مرحوم کلینى روایت او را از امام باقر(ع) در کافى شریف آورده است.84
مشایخ ثلاثه روایتش را از امام صادق(ع) به کثرت روایت کرده اند.85
آیت الله خویى تصریح کرده که طریق شیخ طوسى تا ابوالربیع صحیح است.86
علامه مامقانى وثاقت او را از راه حسن بن محبوب اثبات کرده, زیرا حسن بن محبوب از اصحاب اجماع است, یعنى علماى رجال اجماع کرده اند بر این که هر حدیثى تا حسن بن محبوب صحیح باشد آن حدیث محکوم به صحت است, زیرا او هرگز از فرد غیر موثق روایت نمى کند, با توجه به روایت حسن بن محبوب از (ابوالربیع), وثاقت او نیز ثابت مى شود.87 ولى بعداً متوجه شده که وحید بهبهانى در تعلیقه بالخصوص توثیق او را نقل کرده است.88
شیخ حرّ عاملى از او به (خلید بن أوفى, ابوالربیع العاملى الشامى) یاد کرده مى فرماید: از اصحاب امام صادق(ع) است, در کتب رجال یاد شده, هیچ نکوهشى از او نشده, بلکه ستایش هم شده است. احادیث بسیارى روایت کرده و صاحب تألیف است.
شیخ صدوق در آخر الفقیه از او یاد کرده و طریقش را براى او برشمرده است, و به کثرت از او روایت کرده و بر آن اعتماد نموده است.
با توجه به مقدمه کتاب الفقیه روایت و اعتماد او در مدح ابوالربیع کافى است.89
دیگر علما و محدثان ما نیز روایاتش را نقل کرده, بر آنها استناد نموده و بر طبق آنها عمل کرده اند.90
سپس از راه هاى مختلف وثاقت او را اثبات نموده است.91 صاحب اعیان الشریعه نیز متن فرموده شیخ حر عاملى را نقل کرده است.92
برخى از پژوهشگران معاصر نیز او را در میان اصحاب امام صادق(ع) برشمرده اند.93
بسیارى از علماى رجال نام او را (خلید) ضبط کرده اند94 و گروهى دیگر آن را ترجیح داده اند.95
برخى از رجالیون نیز شواهد وثاقت او را برشمرده, در پایان بر وثاقت او تأکید نموده اند.96
یکى دیگر از محدثان برجسته جبل عامل در قرن دوم هجرى, ابوعمرو, عبدالرحمن بن عمرو بن یحمد اوزاعى, مشهور به امام اوزاعى است.
وى در سال 88 قمرى در بعلبک متولد شد, در بقاع بزرگ شد, سپس به همراهى مادرش به بیروت منتقل شد.97
اوزاعى و سفیان ثورى و ابوحنیفه هر سه در نزد مالک گرد آمدند. از مالک سؤال شد که کدامین را از نظر دانش و فضیلت برتر یافتى؟ گفت: برترین آنها اوزاعى است.98
اوزاعى به زیارت خانه خدا مشرف شد, سفیان ثورى در ذى طوى او را استقبال نمود, افسار شترش را باز کرد و به شانه اش نهاد. در منى نیز او سوار بود, مالک افسار شترش را بر دوش داشت و سفیان ثورى آن را مى راند.99
ابن منظور صدها نکته و داستان دالّ بر عظمت و شخصیت اوزاعى را با سلسله اسنادش نقل کرده است.100
اگرچه اوزاعى پیرو مکتب خلفا بود, ولى پیدایش شخصیت هاى بزرگى چون (ابوالربیع) از میان شیعیان و امام اوزاعى از میان عامه نشانگر این حقیقت است که در قرن دوم هجرى منطقه جبل عامل خاستگاه رجال با فضیلتى در برترین سطح جامعه آن روز بود.
نکته ظریف دیگرى که لازم است در این جا به آن اشاره شود این است که اوزاعى تحت تأثیر معارف والاى اهل بیت نسبت به دیگر محدثان اهل سنت از نرمش و انعطاف خاصى برخوردار بود که نظر فیلیپ حِتّى را به خود جلب کرده است; وى با یک حوصله و دقت نظر به مقایسه فتاواى فقهى اوزاعى و ابوحنیفه پرداخته و نکات فراوانى را یادآور شده, در پایان نتیجه مى گیرد که این فتاواى توأم با سماحت و نرمش و وسعت قلب او موجب شد که اسلام سریعاً در مغرب و اندلس رواج پیدا کند و دل هاى پیروان هر آیینى را به خود جلب نماید. 101
روزى منصور دوانیقى اوزاعى را احضار کرد و پرسش هاى فراوان نمود, همه پرسش ها رنگ سیاسى داشت و بسیار خطرناک بود, اوزاعى به همه آنها پاسخ داد, در پایان پرسید: در مورد خلافت نظر خود را بیان کن, آیا رسول خدا در این رابطه به ما توصیه فرموده است؟
اوزاعى مى گوید: من به شدت احساس خطر کردم, خود را آماده مرگ کردم و گفتم: باید حق را بگویم, هرچه باداباد, لذا گفتم: خداوند خلیفه را اصلاح نماید, اگر از پیامبر اکرم(ص) وصیتى در این رابطه بود, هرگز احدى را بر على بن ابى طالب مقدم نمى داشت.102
از بررسى متن کامل این گفتگو معلوم مى شود که وى در مواقع ضرورى از گفتن حق کوتاهى نکرده و کلمه حق را در برابر امام باطل به صورت شفاف بیان کرده است.
پزشک نامدار جبل عامل در قرن سوم
از بررسى شخصیت هاى برجسته اى که در طول قرون و اعصار از منطقه جبل عامل برخاسته اند, استفاده مى شود که از قرون اولیه, این منطقه مرکز فرهنگ و ادب, دانش و فضیلت, فقه و حدیث, طب و فلسفه, ریاضیات و نجوم, و دیگر رشته هاى علوم بود, براى مثال از یک دانشمند مسیحى نام مى بریم که در قرن سوم در منطقه جبل عامل, در شهر بعلبک متولد شده, در این منطقه زندگى کرده, در رشته هاى مختلف سرآمد اقران در آن زمان شده است.
او (قسطا) فرزند (لوقا) مى باشد, که علاوه بر عربى, بر زبان هاى سریانى و اغریقى تسلط کامل داشت و تعداد هفده جلد از کتب اغریقى را به زبان عربى ترجمه کرده و 69 مجلد کتاب به رشته تحریر درآورده, که از آن جمله است: اسطرلاب کروى و شرح اقلیدس. 103
ابن ندیم عناوین چهل کتاب از تصنیفات او را برشمرده است.104 گفته مى شود که قدیمى ترین اسطرلاب کروى به او مربوط مى شود.105
جبل عامل سنگر ایمان
از بررسى حوادث و رخدادهاى ثبت شده در گوشه و کنار دنیا به این نتیجه مى رسیم که منطقه جبل عامل دژ محکم و سنگر مستحکم اهل ایمان در طول تاریخ بود و اگر یکى از علماى شیعه درمنطقه اى از سوى مخالفان اهل بیت مورد شکنجه و ایذاء قرار مى گرفت, به این منطقه پناه مى برد.
اگرچه اغلب منابع و مدارک مربوط به این بخش از تاریخ در حمله ددمنشانه احمدپاشا جزار از بین رفته, ولى آنچه از کتب تاریخ عمومى به دست رسیده گویاى این حقیقت است. اینک براى اثبات این نکته به مهاجرت یکى از بزرگان شیعه به این منطقه اشاره مى کنیم:
او (ابوالقاسم, نجیب الدین, حسین بن عود, اسدى حلّى) است که حافظ ابن کثیر او را این گونه مى ستاید: او بزرگ شیعه, پیشواى شیعه و دانشمند برجسته آنها بود. او صاحب فضیلت بود و در رشته هاى علوم فراوان دست داشت. او خوش اخلاق, خوش رفتار و صاحب لطایف نادر بود. او شب ها مداومت به تهجد و عبادت فراوان داشت و شعر نیکو مى سرود.
او در سال 581 قمرى دیده به جهان گشود و در رمضان امسال (677ق) دیده از جهان فرو بست و 96سال داشت.106
ذهبى داستان مفصلى نقل مى کند که منتهى به مهاجرت ایشان به جبل عامل مى شود و در پایان مى گوید: ابن العود از حلب مهاجرت کرد و در روستاى جزین که پناهگاه رافضى ها بود مأوى گزید, پس شیعیان به او روى آوردند و مقدمش را گرامى داشتند, او در اواخر عمرش متدین و متعبّد بود و شب ها را با شب زنده دارى سپرى مى کرد.
آن گاه سوگنامه اى را در حق وى نقل کرده, تاریخ وفاتش را در شب نیمه شعبان 677 قمرى ثبت مى کند.107
از این عبارت به روشنى استفاده مى شود که منطقه جبل عامل در قرن هفتم پناهگاه مطمئن شیعیان بود و علماى شیعه در آن جا مورد تکریم و احترام بودند.
اگرچه در عهد فاطمیان در تمام بلاد شام, از سوریه و لبنان و فلسطین و طرابلس تشیع حاکم بود, ولى ذهبى از انتشار مذهب شیعه در جبل بالخصوص سخن گفته است.108
از بررسى حوادث و رخدادهاى ایام سیطره صلیبى ها بر منطقه, استفاده مى شود که جبل عامل در آن جنگ ها سقوط نکرد و به عنوان سنگر تشیع محفوظ ماند, حتى مدارس دینى به تلاش علمى خود ادامه داد و هرگز تعطیل نشد.109
حوزه علمیه جزین
کهن ترین حوزه علمیه و آکادمى علمى شیعیان در جهان حوزه علمیه نجف اشرف مى باشد که قریب هزار سال پیش به دست شیخ طوسى ـ طاب ثراه ـ در کنار حرم مطهر مولاى متقیان امیرمؤمنان(ع) بنیاد شده است.
شیخ طوسى حوزه نیرومندى در بغداد داشت, پس از ورود طغرل بیک سلجوقى به بغداد آشوب سختى علیه شیعیان بغداد به وجود آمد, خانه و کاشانه شیخ طوسى به یغما رفت, کتابخانه بى نظیر ایشان طعمه حریق گردید. ابن حجر عسقلانى مى نویسد که ابن نجار گفته است: کتاب هاى شیخ طوسى چندین بار در میدان مسجد النصر در مقابل چشم مردم طعمه حریق شد.110
در آن تاریخ چاپ نبود, همه کتاب ها خطى بود و طبعاً از هر کتابى یک, حداکثر دو نسخه بود. وقتى بدانیم کتابخانه شیخ طوسى هشتادهزار نسخه خطى داشت و همه اش در میان احقاد بدر و حنین طعمه حریق شد, عمق فاجعه روشن مى شود.111
پس از این فاجعه دلخراش شیخ طوسى به نجف اشرف مشرف شده, در میان آن همه خطر جانى که شب و روز او را تهدید مى کرد به سال 448قمرى حوزه علمیه نجف اشرف را بنیاد نهاد.
قرن هاى متمادى شیفتگان علوم اسلامى از اقطار و اکناف جهان به شهر مقدس نجف اشرف شرفیاب شدند و در حریم حرم علوى به آموزش معارف اهل بیت پرداختند.
پس از حمله مغول و فاجعه بزرگ بغداد (656 قمرى) مهاجرت به نجف با مشکلات فراوان مواجه شد و دلباختگان علوم علوى به منطقه جبل عامل رفته, از خرمن علمى شخصیت هاى برجسته اى چون شهید اول به خوشه چینى پرداختند و به این گونه بود که جبل عامل مهد معارف و مرکز حوزه هاى جهان تشیع گردید. و بزرگ ترین حوزه علمیه قرن هشتم به دست شهید اول در سال 771قمرى در (جزین) تأسیس گردید.113 جزین زادگاه شهید و خاستگاه صدها فقیه فرهیخته در طول تاریخ است.
فخر شیعه, تاج شریعت, ابوعبدالله, شمس الدین محمد, بن جمال الدین مکى, مشهور به (شهید اول) به سال 934 قمرى در جزین متولد شد. نسب او به حارث همدانى, یار وفادار امیرمؤمنان(ع) مى رسید.114
او در شانزده سالگى براى ادامه تحصیلات عازم عتبات شد. در سال 751 قمرى در حله از (فخر المحققین) به دریافت اجازه نایل آمد.115 در 21سالگى به زادگاه خود بازگشت. شهید در اجازه اى که به ابن خاتون داده فرموده: من از چهل تن از علماى عامه در مکه, مدینه, بغداد, مصر, دمشق, بیت المقدس و مقام حضرت خلیل روایت مى کنم.116
از این تعبیر معلوم مى شود که وى با آن همه مشکلات و خطرات, با وسائل آن روز به این دیار دور و دراز مسافرت نموده و از چهل محدث اهل سنت اجازه روایت دریافت کرده است.
اما روایات اهل بیت عصمت و طهارت را از بیش از یک هزار طریق از علماى شیعه روایت مى کرد.117 با توجه به تاریخ شهادت ایشان در سال 786قمرى (یعنى در 52سالگى) معلوم مى شود که او آیه اى از آیات الهى بوده است.
در اجازه اى که استادش فخرالمحققین در سال 751 قمرى به او داده, مى نویسد: بر من قرائت کرد مولانا, امام, علامه أعظم, افضل علماى عالَم, سید فضلاى بنى آدم, مولانا شمس الحق والدین محمد بن مکی….118
درخور توجه است که فخر المحققین این اجازه را هنگامى به شهید نوشته که او هفده ساله بود.
مشهور است که وى کتاب لمعه را در زندان در مدت یک هفته نوشته و جز کتاب مختصر النافع به هیچ کتاب دیگرى دسترسى نداشته است.119 کتاب لمعه بیش از هفت قرن است که از متون حوزه هاى علمیه مى باشد.
شهید پس از رسیدن به قله علوم و هرم معارف, حوزه علمیه جزین را در زادگاه خود تأسیس کرد و شاگردان زیادى در آن مهد تشیع تربیت نمود.
قبلاً اشاره کردیم پیش از شهید اول در جزین مدرسه علمیه بوده و طلاب علوم دینى در آن اشتغال داشتند, ولى در عهد او به اوج شکوفایى رسید و شاگردان زیادى از آن برخاستند, در گزارش هاى آن روز آمده است:
در آن زمان در جزین مسجد جامع با مناره اى بلند و مدرسه اى آباد بود, که دوازده استاد مهم در آن جا به تدریس اشتغال داشت.120
تعداد علماى مبرّزى ـ که در مدارس جزین تربیت شده به بالاترین مدارج علمى راه یافتند ـ آن قدر زیاد بود که نقل شده در تشییع جنازه یکى از شخصیت هاى جزین, هفتاد نفر از علمایى که به مقام اجتهاد نایل شده بودند, حضور داشتند121 و این رقم بسیار بالا و شگفت انگیزى است.
از شهید اول بیش از یک صد اثر علمى بر جاى مانده که از مشهورترین آنها اربعین, الفیّه, بیان, دروس, ذکرى, لمعه و نفلیّه مى باشد.122
با شکوفا شدن حوزه علمیه جزین دل هاى دشمنان اهل بیت پر از کینه و حسد شد. بر اثر احقاد بدر و حنین دو تن از خیره سرهاى مرتد به نام هاى تقى الدین جبلى خیامى و یوسف بن یحیى فتاواى ناروایى را به شهید نسبت دادند و طومارى تهیه کردند و به امضاى هفتاد تن از مردم جبل, و 1000 تن از دیگر مناطق رسانیده, به نزد قاضى عباد بن جماعه بردند, او براساس مذهب شافعى او را در یکى از قلعه هاى دمشق با وضع بسیار فجیعى حبس کرد, سپس او را مجبور به توبه کرد, ولى شهید امتناع ورزید;123 آن گاه به فتواى قاضى برهان الدین مالکى او را گردن زدند.
ادامه دارد/
منبع : خبرگزاری فارس