دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

معنای زندگی(The Meaning of Life)

No image
معنای زندگی(The Meaning of Life)

كلمات كليدي : زندگي، معناي زندگي، هدف زندگي، پوچ¬انگاري

نویسنده : مهدي عبداللهي

«زندگی بسیاری از مردم، به سبب دلایلی متداول و معمولی که به آرمانها، اوضاع زندگی و روابط شخصی خاص ایشان مربوط می‌شود، موقتا یا دائما پوچ و عبث است.»[1]

«معنای زندگی» یکی از مهم‌ترین موضوعات فلسفی، روان‌شناختی و دینی انسان در دوران جدید و عصر صنعتی شدن جوامع و پیشرفت همه‌جانبه علم و فن‌آوری است. «مسائل اصلی که ذیل عنوان مذکور جای می‌گیرند، مشتمل برپرسش‌هایی‌اند مربوط به اینکه آیا زندگی هدف دارد یا نه؟ آیا زندگی ارزش‌مند است یا نه؟ و آیا مردم مستقل از شرایط و علایق خاص خود، دلیلی برای زندگی دارند یا نه؟»[2]

رواج نهیلیسم و هیچ‌انگاری در جوامع بشری به ویژه در دنیای غرب، پس از رنسانس و انقلاب علمی و صنعتی شتاب فزاینده‌ای داشته است. جامعهشناسان و روان‌شناسان امور متعددی مانند رنج کشیدن‌ها، ناکامی‌ها، شکست‌ها و ناتوانی تفسیر آنها را از جمله عوامل درونی و اجتماعی مهم پوچ‌انگاری می‌دانند. در این میان به نظر می‌رسد که مهم‌ترین عامل این معضل، ضعف یا عدم ایمان دینی باشد؛ انسانی که خدا را فراموش نموده است، به تعبیر قرآن کریم، حقیقت خود را فراموش نموده است، و روشن است که آن که خود را گم کرده باشد، زندگی برایش بی‌معنا خواهد بود. والتر تی. استیس نیز اگر چه با عقاید دینی بیشتر اسقف‌ها مخالف است، اما آشفتگی و سرگردانی انسان در جهان مدرن را ناشی از نبود ایمان و دست برداشتن از خدا و دین می‌داند.[3]

و از این روست که به اعتقاد وُلف «پرسش «معنای زندگی چیست؟»-که اغلب ملازم است با این پرسش که آیا انسان‌ها بخشی از یک هدف بزرگ‌تر یا هدف الهی‌اند یا نه- پاسخی دینی طلب می‌کند.»[4]

پایان‌پذیری زندگی دنیوی با واقعه مرگ و مشکلات و رنج‌هایی که در زندگی دنیایی به انسان می‌رسند، از جمله واقعیت‌هایی هستند که عدم درک و تفسیر نادرست آنها، انسان مدرن غرق در لذات مدرنیته را در بن‌بست بی‌معنایی به دام می‌اندازد، اما این دو امر برای انسان مؤمن به خدا و آخرت، معناساز می‌باشند، زیرا انسان متدین از سویی معتقد به جاودانگی خود است و مرگ را نه پایان زندگی، که آغاز زندگی دیگرگونه می‌داند که در آن زندگی بر سر سفرهکِشته‌های این دنیایی خود، متنعم خواهد گردید، اما رنج‌ها و ناکامی‌ها نیز هر اندازه هم که زیاد باشند، باز او را به پوچی نمی‌کشانند، چرا که از سویی همه این ناملایمات ظاهری از سوی خدای حکیم مطلق برای وی مقرر می‌شود، نه این که زاییده طبیعت کور باشند، از سوی دیگر او می‌داند که هدف خداوند از آفرینش او وصول به مقام قرب الهی است، از این رو، در این دنیا هر آنچه که در مسیر وصول او به این هدف باشد، نه تنها زشت نیست، که بسیار زیبا و نکوست. بنابراین، انسان مؤمن هیچ گاه در زندگی، احساس پوچی و بی‌معنایی نمی‌کند، ولی اگر انسان تکیه‌گاه مذهبی و الهی خود را از دست بدهد، به هیچ روی نمی‌تواند معنای درستی برای زندگی بیابد، مگر این که خود را فریب داده، معنایی برای زندگی بتراشد، به قول وُلف:

«اینان [کسانی که جهان را بی‌احساس می‌دانند] استدلال می‌کنند که گرچه زندگی ما معنا ندارد، اما باید چنان زندگی کنیم که گویی معنادار است.[5]

استیس، سعادت بشری را مبتنی بر زندگی بر اساس توهمات می‌داند و روحیه علمی و حقیقت‌طلبی را دشمن توهمات و لذا دشمن سعادت بشر می‌انگارد. او معتقد است که از آنجایی که زندگی کردن با حقیقت، مشکل است، دلیلی وجود ندارد که از خیل عظیم توهماتی که زندگی را برایمان قابل تحمل می‌کنند، دست برداریم. او برای تأمین معناداری زندگی در عین بی‌معنایی آن، توصیه می‌کند که «ما باید بیاموزیم بدون آن توهم بزرگ، یعنی توهم یک جهان خیرخواه، مهربان و هدف‌دار زندگی کنیم.»[6]

برخی هم‌چون آلبرت کامو، تامس نیگل و ریچارد تیلور بر این عقیده‌اند که اگر چیزی بزرگ‌تر و به لحاظ درونی باارزش‌تر از خود ما، که چه بسا خود را به شدت وابسته به او می‌بینیم، وجود ندارد، پس زندگی دست‌کم به یک اعتبار مهم بی‌معناست.[7] استیس با داستایفسکی و کی‌یرکگور هم‌داستان است که با ناپدید شدن خداوند از صفحه آسمان، همه چیز عوض شده و آشفتگی و سرگردانی انسان مدرن، ناشی از فقدان ایمان و دست شستن از خدا و دین است.[8] در این میان، برخی نیز هم‌چون تدئوس مِتز معتقدند که هدف‌داری خداوند در خلقت جهان و انسان، معناداری زندگی انسان را تأمین نمی‌کند. برخی هم‌چون آلبرت کامو، تامس نیگل و ریچارد تیلور بر این عقیده‌اند که اگر چیزی بزرگ‌تر و به لحاظ درونی باارزش‌تر از خود ما، که چه بسا خود را به شدت وابسته به او می‌بینیم، وجود ندارد، پس زندگی دست‌کم به یک اعتبار مهم بی‌معناست.[9] استیس با داستایفسکی و کی‌یرکگور هم‌داستان است که با ناپدید شدن خداوند از صفحه آسمان، همه چیز عوض شده و آشفتگی و سرگردانی انسان مدرن، ناشی از فقدان ایمان و دست شستن از خدا و دین است.[10]

باید توجه داشت که مسأله «معنای زندگی» با «هدف آفرینش» متفاوت است و هدف زندگی با معنای آن یکی نیست، وقتی بحث از هدف زندگی است، نگرش ما غایت‌شناختی است و غایت‌مندی نظام آفرینش، امری عینی و مستقل از ذهنیت فرد نسبت به زندگی است، در حالی که معناداری زندگی، امری روانی است و وابستگی تمام به نگرش انسان به زندگی دارد و برای آن که زندگی فرد معنادار شود، وی باید معنای زندگی را درک نماید، با این حال این دو مسأله با یکدیگر ارتباط دارند و تفسیر درست هستی و انسان، زندگی را معنادار می‌کند. البته صرف فهمیدن هدف زندگی برای معنادار شدن آن کافی نیست، بلکه باید بخش‌های مختلف زندگی با هم‌دیگر ارتباط و هماهنگی داشته باشند. برای اینکه زندگی معنادار بشود، باید درک کنیم که سطوح مختلفی دارد و در هر سطح نقش خاص خود را بشناسیم.[11]

مقاله

نویسنده مهدي عبداللهي

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

بررسي ميزان اثرگذاري نهادهاي جامعه‌پذیر كننده روي جامعه‌پذیری ديني نوجوانان و جوانان

بررسي ميزان اثرگذاري نهادهاي جامعه‌پذیر كننده روي جامعه‌پذیری ديني نوجوانان و جوانان

هر يك از نهادهاي جامعه‎پذيري ديني تا چه حد آموزه‎هاي ديني به نوجوانان و جوانان ارائه مي‎كند. ارزيابي جوانان و نوجوانان از اين نهادها و وسايل چگونه است. چرا برخي نهادهاي جامعه‎پذير كننده، در جامعه‎پذيري ديني جوانان موفق و برخي ناموفق‎اند.
خانواده شایسته و تربیت فرزند درسیره رضوی

خانواده شایسته و تربیت فرزند درسیره رضوی

تشکیل خانواده و تربیت فرزند در سیره رضوی، مسئله‌ای حیاتی و برنامه‌ای هدفمند است که اگرچه برمبنای مقررات و قوانین قرآنی، روایی و شرعی جامه عمل می‌پوشد، امّا نخستین مایه‌های آن به‌صورت غریزه، محبّت، عاطفه و اشتیاق متقابل زوج...
نقش علم و عمل در رشد دینی انسان

نقش علم و عمل در رشد دینی انسان

چرا در اخلاق و تربیت دینی علم و عمل کنار هم هستند و به دانستن برای عمل تأکید شده است؟‏ از نگاه دین، علم و عمل چه نقشی می‌توانند در رشد و پیشرفت معنوی انسان داشته باشند؟
راه‌ها و شیوه‌های تربیت عبادی کودکان

راه‌ها و شیوه‌های تربیت عبادی کودکان

اگر پدر و مادر در برابر تعلیم و تربیت دینی و عبادی کودکان خود مسئولیت دارند؛ حال چگونه می‌توانند علاقه به عبادت را در کودکان خود تقویت کنند؟...
راه‌های تربیتی دور کردن ذهن و قلب، از افکار و تخیلات شیطانی

راه‌های تربیتی دور کردن ذهن و قلب، از افکار و تخیلات شیطانی

چگونه می‌توان افکار و تخیلات شیطانی را از ذهن و قلب خود دور کرد؟ انسانی كه برای تهذیب روح و تربیت دینی خود قدم برمی‌دارد، شیطان رأی قوه متخیله او را به‌جای وحی و عقل می‌نشاند و موهوم و مُتَخَیل را معقول جلوه می‌دهد...

پر بازدیدترین ها

راه‌های تربیتی دور کردن ذهن و قلب، از افکار و تخیلات شیطانی

راه‌های تربیتی دور کردن ذهن و قلب، از افکار و تخیلات شیطانی

چگونه می‌توان افکار و تخیلات شیطانی را از ذهن و قلب خود دور کرد؟ انسانی كه برای تهذیب روح و تربیت دینی خود قدم برمی‌دارد، شیطان رأی قوه متخیله او را به‌جای وحی و عقل می‌نشاند و موهوم و مُتَخَیل را معقول جلوه می‌دهد...
تأثیرات فضای مجازی بر تعلیم‌وتربیت اسلامی

تأثیرات فضای مجازی بر تعلیم‌وتربیت اسلامی

این مقاله قصد دارد تا با بررسی آموزه‌های دینی تعلیم‌وتربیت، تأثیرات و راهکارهای تربیتی استفاده از فضای مجازی را مورد پژوهش قرار دهد...
راه‌کارها و شیوه‌های خداشناسی کودکان از نگاه قرآن و حدیث

راه‌کارها و شیوه‌های خداشناسی کودکان از نگاه قرآن و حدیث

با اینکه اسلام به تربیت دینی و اسلامی کودکان بسیار اهمیت داده است، ولی از پرسش‌هایی که کودک درباره خدا می‌کند باید فرار کرد، و هیچ راه‌حلی ارائه نداده است...
رابطه بین تأثیرات منفی فضای مجازی و تربیت دینی خانواده‌ها

رابطه بین تأثیرات منفی فضای مجازی و تربیت دینی خانواده‌ها

نتایج نشان می‌داد که بین تأثیرات منفی فضای مجازی و تربیت دینی خانواده‌ها، رابطه معناداری وجود دارد...
روش‌های تربیت اجتماعی در نهج‌البلاغه و ارائه الگو...

روش‌های تربیت اجتماعی در نهج‌البلاغه و ارائه الگو...

تحقیق حاضر با روش تحلیلی و توصیفی به استناد سخنان گران‌بهای حضرت علی و تحقیقات پیشین در این راستا به بررسی روش‌های تربیت اجتماعی با توجه به آموزه‌های نهج‌البلاغه پرداخته است...
Powered by TayaCMS