كلمات كليدي : تاريخ، امويان، حبيب بن مسلمه
نویسنده : معصومه اخلاقي
حبیب بن مسلمه بن مالک الاکبر قرشی فهری، مکنی به ابو عبدالرحمن از نوادگان وائله بن عمرو بن شیبان، از سرشناسان زمان خود بود. پدرش مسلمه فهری بود که حبیب از وی روایت نقل کرده است.[1]
اهل شام برای او فضایل بسیاری برشمرده و وی را مستجابالدعوه خواندهاند. به خاطر کثرت فتوحاتش در شام و روم وی را مورد تمجید قرار داده و لقب حبیب الروم بر وی نهادهاند.[2]
حبیب بن مسلمه در دوران پیامبر(ص)
برخی حبیب را از اصحاب پیغمبر(ص) دانستهاند که احادیثی از ایشان حفظ و روایت کرده است و نیز معتقدند وی در برخی غزوات شرکت داشته است؛ اما مکحول در این قضیه تردید کرده و اظهار داشته است که از فقهای زمان در این باره سؤال کرده است و آنان اظهار بیاطلاعی نمودهاند.[3] واقدی نیز صحابه بودن حبیب را نپذیرفته، چرا که حبیب در زمان وفات پیامبر(ص) دوازده سال بیشتر نداشت و در هیچ جنگی هم شرکت نکرده بود.[4] تنها شامیان ادعا کردهاند که وی همراه رسول خدا(ص) جنگ کرده است.[5] نقل شده است که روزی حبیب ظاهراً برای شرکت در جنگی نزد رسول خدا رفت. پدرش خود را به پیامبر(ص) رساند و با این بیان که «این پسر دست و پای من است» عدم تمایل خود را از رفتن فرزندش ابراز نمود. پیامبر(ص) نیز او را باز گرداند.[6] از آن جا که حبیب از یاران با وفای معاویه بود، جعلی بودن روایات دال بر صحابه بودن حبیب دور از ذهن نیست.
همسر حبیب ام عبدالله کلبی دختر یزید بود که پس از مرگ او به همسری ضحاک بن قیس فهری در آمد.[7] از دیگر همسران وی نائله را نام بردهاند. او پیش از این همسر معاویه بود، پس از آن که معاویه او را طلاق داد با حبیب ازدواج کرد.[8] از دیگر همسران و فرزندان وی مطلبی یافت نشد.
دوران خلفای نخستین
منابع از اقدامات و فعالیتهای حبیب در دوره ابوبکر یاد نکردهاند؛ اما از خدمات وی در دوره عمر و عثمان و نیز معاویه سخنان زیادی گفته شده است.
حبیب در فتح جزیره (در شام) به دستور عمر به کمک عیاض بن غنم، فرمانده سپاه مسلمین، فرستاده شد و در فتح جزیره نقش مهمی ایفا کرد. وی در آن جا فرمانده جنگجویان غیر عرب بود.[9] عمر پس از آن وی را حاکم جزیره کرد. حبیب ارمنستان و آذربایجان را نیز فتح کرده و به قلمرو حکومت خود افزود.[10]
در سال 31 هجری در ایام خلافت عثمان و زمامداری معاویه در شام مردم ارمنیه از اسلام برگشتند. معاویه ابن مسلمه را که در این زمان حاکم جزران بود، برای سرکوبی و فتح دوباره این منطقه فرستاد. حبیب با مردم تفلیس و کوهستان مکاتبه کرده و چون به نتیجه نرسید با آنها وارد جنگ شده و ایشان را مطیع کرد. پیمانی نیز میان طرفین بسته شد.[11] حبیب بن مسلمه در جنگ بلنجر نیز به دستور عثمان به فرماندهی سپاه شام در آمد و به کمک مسلمانان شتافت.[12]
او کسی بود که از ابوذر غفاری نزد معاویه بدگویی کرده و ابراز داشت که ابوذر شام را به فساد خواهد کشاند و اهالی آن جا را علیه وی و خلافت عثمان به آشوب خواهد واداشت. از این روی معاویه با عثمان مکاتبه نمود. عثمان نیز دستور داد در سختترین شرایط ابوذر را به مدینه بفرستد.[13] حبیب در اواخر خلافت عثمان از عاملان او در قنسرین بود.[14]
در جریان محاصره عثمان هنگامی که او از معاویه کمک خواست، معاویه حبیب بن مسلمه را در رأس سپاهی به سوی عثمان فرستاد. هنگامی که وی همراه سپاه به وادیالقری رسید، از کشته شدن عثمان خبردار شده و به شام بازگشت.[15]
در زمان معاویه
پس از مرگ عثمان او همچنان در خدمت معاویه باقی ماند و در جبهه مخالف علی(ع) ایفای نقش نمود. مؤلف الغارات وی را از کارگزاران و مشاوران معاویه معرفی کرده است که معاویه هرگاه میخواست کار بزرگی انجام دهد، او را هم دعوت میکرد تا در مجلس مشاوره شرکت کند.[16]
حبیب در جنگ صفین در جبهه شام و در مقابل علی(ع) برای بقا و پیروزی حکومت معاویه تلاشهای زیادی نمود. معاویه پیش از جنگ افرادی را نزد امام علی(ع) فرستاد تا به زعم خود از امام بخواهد قاتلان عثمان را به او واگذارد. یکی از این افراد حبیب بن مسلمه بود. آنها هنگامی که نزد حضرت علی(ع) رسیدند، حبیب شروع به صحبت کرد و آن چه را معاویه به او گفته بود، بازگو کرده و از علی(ع) خواست تا کشندگان عثمان را تحویل آنها بدهد یا از خلافت کنار رود. امام با خشم با وی برخورد کرده و آنها را از نزد خود راند. حبیب با شروع جنگ صفین به عنوان فرمانده پهلوی چپ سپاه شام نقش مهمی در این جنگ ایفا کرد.[17]
وقتی سپاه شام در آستانهی شکست قرآنها را بر سر نیزهها زده و خواستار حکمیت شدند، امام به سپاهیان خود هشدار داد که از شامیان فریب نخورند. امام نام چند تن از آنان را ذکر کرد به عنوان کسانی که اهل دین و قرآن نبوده و نمیدانند در قرآن چیست و آن را از روی خدعه و نفاق بالا بردهاند، که از جمله آنها حبیب بن مسلمه بود.[18] پس از انعقاد پیمان حکمیت، حبیب یکی از گواهان این پیمان از طرف شامیان بود.[19]
به خاطر سرسپردگی حبیب به حزب مخالف علی(ع) و همراهی او با دشمنان ایشان، امام حسن(ع) در بیانی راه و روش او را نافرمانی از خداوند متعال خوانده و دلیل متابعت او از معاویه را برای اهداف نابود شونده و اندک دنیا دانسته و فرمود: «اگر کارهاى دنیایى تو را بر پا داشت، تو را از دین فرو نشاند. اگر چنان بود که چون کار بدى انجام مىدادى کار پسندیدهیى هم انجام مىدادى و سخن پسندیده مىگفتى از آن جمله بودى که خداوند تبارک و تعالى فرموده است، کردارى پسندیده و کردارى ناپسند را در هم آمیختند شاید که خدا توبهشان را بپذیرد؛[20] ولى تو چنانى که خداوند متعال فرموده است: «چنین نیست که آنها مىپندارند، بلکه اعمالشان چون زنگارى بر دل هایشان نشسته است[21]».[22]
حبیب در سال 42 هجری در حالی که از سوی معاویه حاکم ارمنستان بود، در این منطقه درگذشت.[23]