كلمات كليدي : حجاج بن يوسف، مروان بن حكم، عبدالملك بن مروان، عراق، حجاز
نویسنده : (تليخص)هیئت تحریریه سایت پژوه
حجاج بن یوسف
از امرای معروف دوران خلافت امویان که در سال 41ق متولد شد. دوران کودکی خود را تحت آموزشهای پدرش گذرانید و به ویژه در فراگیری قرائت قرآن کریم کوشش بلیغ کرد. حجّاج تا اندکی پیش از 30 سالگی را در طائف به کار چوپانی، دبّاغی و چاهکنی و سنگکشی و کشاورزی میپرداخت.
چون "عبدالملک بن مروان" به خلافت رسید، شغلهای کوچکی به حجّاج سپرد و حجّاج از عهدۀ امور محوله به خوبی برآمد. تملق و سرسپردگی حجّاج به خلیفۀ اموی حدی نمیشناخت، مثلاً خلیفه را فرستادۀ خدا و از ملائکه برتر میشمرد.
حجّاج در سال 72 ه.ق قیام ابن زبیر را که حدود 20 سال در حجاز دعوی خلافت داشت، خاموش کرد و این برای عبدالملک و مروان خدمتی اندک و ناچیز نبود.
عبدالملک، حجّاج را والی مکه گردانید و هنوز دیر زمانی نگذشته بود که امارت مدینه و سپس کل حجاز و حتی یمامه و یمن را نیز به وی داد (73ق). اما هنوز بیش از دو سال از ولایت وی بر حجاز نگذشته بود که عبدالملک وی را از امارت حجاز برداشت و به حکومت عراق، به جای "بِشربن مروان" گماشت (75ق). عراق از دیرباز مرکز شیعیان و دیگر ناراضیان از دستگاه خلافت اموی بود و آنجا را جز قساوت و بیرحمی حجاج، چیز دیگری آرام نمیکرد. حجّاج ناشناس و آرام به مسجد کوفه وارد شد و درخطبهای مردم کوفه و عراق را تهدید و تحقیر کرد:
«کوفیان! سرهایی میبینم چون میوۀ رسیده که چیدن آنها فرا رسیده و این کار به دست من میباشد، گویی خونها را میبینم که میان عمامهها و ریشها روان است...».
حجّاج 20 سال والی عراق بود. ده سال نخست را تقریباً به سرکوب جنبشهایی چون قیام عبدالله بن جارود (76ق)، شورشهای پیدرپی خوارج به خصوص نافۀ ازارقه و شورش مطرّف بن مغیرة بن شعبه (77ق) پرداخت، اما مهمترین آنها شورش عبدالرحمن بن محمد بن اشعث کِندی بود. این جنبش که اصل آن از شرق ایران آغاز شد، 3 سال به طول انجامید.
حجّاج که برای مدتی تسلط بر کوفه و مصر را هم از کف داده بود، سرانجام در دو نبرد مهم و سرنوشت ساز "دیرالحَجاجِمْ" و "مَشکِنْ"، ابن اشعث را شکست داد و عراق را برای امویان حفظ کرد.
اصولاً حجّاج حتی در ظاهر نیز، خود را مسلمان معتقدی نشان نمیداد، مثلاً یک توهین او به مدفن شریف حضرت رسول صلیالله علیه وآله مایۀ تکفیر او شده است. رفتار بیرحمانۀ حجّاج با مخالفان سیاسی نیز چندان نیاز به تفصیل ندارد، اما عناد و کینۀ او با با شیعه حدی نمیشناخت چنان چه جمعی از شیعیان و محبان علی علیهالسلام، از آن جمله قنبر غلام آن حضرت ، کمیل بن زیاد نخعی و یحیی بن امطویل را به بدترین گونهایی کشت و امر به سبّ آن حضرت کرد.
رفتار حجّاج با دیگر صحابیان و یاران رسول خدا صلی الله علیه وآله نیز کما بیش با توهین و تحقیر همراه بود، از آن جمله انس بن مالک خادم پیامبر صلی الله علیه وآله است که حتی عبدالملک نیز از توهین به او خشمگین شد.
گفتهاند که تا هنگام مرگ، دست کم صد هزار تن را از دم تیغ گذرانیده بود و نزدیک همین تعداد را هم دربارۀ شما زندانیان او گفتهاند. از نظر بسیاری از صاحبان نظر، حجاج بلای خداوندی بر مردم سرکش عراق بودِ، چنانچه امیرالمؤمنین علی علیهالسلام فرموده است:
«....اما والله لَیسَلِّطَنَّ علیکم غلام ثقیف الذّیال المتیال یأکل خضرتکم و یذیبُ ثَحْمَتَکم...»
مرگ حجاج در سن حدود 54 سالگی در رمضان 95ق بر اثر ناراحتی معده روی داد، در حالی که گفتهاند از قتل فجیع سعید بن جبیر ــ یکی از بزرگان تابعین ــ ناراحت بود.