24 آبان 1393, 14:3
كلمات كليدي : حسن تعليل، علت غير حقيقي، بديع، صفت ثابت.
نویسنده : رقیه ابراهیمی
«تعلیل در لغت به معنی علت آوردن است و حسن تعلیل در اصطلاح بدیع آن است که گوینده برای استدلال، امری غیر حقیقی اما نزدیک به موضوع را بیان کند». (انوشه: 1381: ص 528)
توضیح مطالب آن که، نویسنده در این راستا سعی کند برای صفتی یا مطلبی یا امری که در سخن خود بیان کرده است، علتی را ذکر کند، که علت او با آن مطالب مناسبت لطیف و ادیبانه داشته باشد. بیشتر ادبا شرط کردهاند که این علت باید ادعایی باشد نه حقیقی؛ و زیبایی حسن تعلیل نیز در همین امر است؛ مثلاً امیر معزی گفته است:
آن زلف مشکبار بر آن روی چون بهار
گر کوته است کوتهی از وی عجب مدار
شب در بهار، روی نهد سوی کوتهی
وان زلف چون شب آمد و آن روی چون بهار
در این ابیات شاعر علت کوتاهی زلف را نه علت حقیقی آن بلکه ناشی از آن میداند که چون شب در بهار کوتاه میشود و زلف محبوب چون شب است و رخسارش چون بهار، بدین سبب زلف او کوتاه است.(همایی: 1376: ص 261)
ادعای نویسنده در بیان علتی که بیان میکند، باید مبنی بر اعتباری لطیف و تخیلی نغز و بدیع باشد. به طوری که مشتمل بر دقت نظر بوده و باعث فزونی جمال و حسن معنی گردد و این صفت خود ممکن است به یکی از دو حالت باشد: صفتی ثابت باشد یا غیر ثابت.
در صفت ثابت، تعلیل به معنی بیان علت صفت است، یعنی ادعای اینکه، علت وجود آن صفت فلان چیز است؛ اما در غیر ثابت، گوینده در صدد اثبات صفت است یعنی ادعای اینکه آن صفت موجود است و دلیل بر وجود آن فلان امر است که بیان میشود.
خود صفت ثابت نیز بر دو قسم میشود:
اول صفتی که برای آن در عرف و عادت علتی ظاهر نباشد، دوم آنکه برای آن در عرف و عادت علّتی غیر آنچه متکلم ادعا کرده است و در کلام آورده، ظاهر باشد. (رجایی: 1379: ص 380)
مثالهای دیگر:
گرنه مشکل است از چه معنی شد سرزمین یار
مشک بوی و مشک رنگ و مشک سای و مشک بار
ورنگشته است ابرویش عاشق، چرا شد گوژپشت
ورنه میخورده ست چشمش از چه باشد در خمار
(عنصری)
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان