دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

ازدواج (تضمین المزدوج ـ اعنات القرینه)

No image
ازدواج (تضمین المزدوج ـ اعنات القرینه)

كلمات كليدي : ازدواج، تضمين المزدوج، اعنات القرينه، سجع، بلاغت، ادبيات فارسي

نویسنده : حميده سلطاني مقدم

ازدواج صنعتی است که در وسط نظم یا نثر کلماتی به هم نزدیک و پیوسته آورده می‌شود که حرف رَوی (یعنی حرف اصلی آخر آن‌ها) یکی باشد که به آن تضمین‌المزدوج نیز می‌گویند.[1] این صنعت در واقع یکی از فروع سجع متوازی است که برای آن اصطلاح خاصی وضع کرده‌اند.[2]

تضمین‌المزدوج اولین بار در "مدارج‌البلاغه" دیده می‌شود و اصطلاح "اعنات‌القرینه" نیز از ادبای فارسی است.[3] جلال‌الدین همایی در "فنون بلاغت" می‌گوید: «بعضی علمای بدیع تضمین‌المزدوج را با ازدواج دو صنعت شمرده، قسم اول را که کلمات مسجع، وسط جمله کنار هم واقع شده باشد ازدواج و قسم دوم را که سجع‌های دیگر جمله است و محض زینت‌بخشی بیشتر کلام آورده می‌شود "تضمین‌المزدوج" می‌گویند».[4] به‌طور کلی در تضمین، رعایت حرف "روی" در آن شرط ضروری به شمار می‌آید که به دو صورت ظاهر می‌شود:

1.  به صورت جناس

2. به صورت سجع متوازی و مطرف، مثل "رفیق و شفیق" "جفا و قفا" که جناس دارند و همچنین "سیرت و عادت" که سجع متوازی دارند که پهلو به پهلو و یا نزدیک هم بیاید. اما ازدواج یعنی از پی هم آوردن واژه‌های مسجع و متجانس و متناسب. در ازدواج یکی بودن حرف رَوی شرط نیست: (قال‌ الله تعالی: و جئتک من سبأ بنبأیقین.)[5]

«فلان به سیرت گزیده و عادت پسندیده معروف است و به خدمت‌کاری دولت و طاعت‌داری حضرت موصوف."[6]در این مثال همان‌‌طور که دیده می‌شود، کلماتی که سجع اصلی بر آن مبتنی شده دو کلمه "معروف و موصوف" است که این همان صنعت "سجع" است ولی سجعی که در سایر کلمات کنار هم آورده شده است و محض زیباتر کردن کلام آمده است "تضمین‌المزدوج" گویند: "سیرت و عادت"، "گزیده و پسندیده"، "خدمت‌کاری و طاعت‌داری"، "دولت و حضرت.»

اینک نمونه زیبایی از شاهنامه می‌آوریم:

همه تا در آز رفته فراز

به کس بر نشد این در راز باز

در این جای رفتن نه جای درنگ

بر اسب فناگر کشد مرگ تنگ

نخفت و برآسود از روزگار

چران و چمان رخش در مرغزار

سواران ترکان تنی هفت هشت

بر آن دشت نخجیر گه برگذشت

که از شیر و دیو و نهنگ و پلنگ

نترسی و هستی چنین تیز چنگ

و نمونه‌هایی از نثر گلستان

«بخت بلندت یار بود و چشم بختت بیدار که به صحبت پیری افتادی پخته، پرورده، جهان‌دیده، آرمیده، گرم و سرد چشیده، نیک و بد آزموده.»

«شیطان با مخلصان بر نمی‌آید و سلطان با مفلسان.»

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

پر بازدیدترین ها

No image

مبالغه (بزرگ نمایی)

No image

اطناب

No image

براعت استهلال

No image

استفهام انکاری

Powered by TayaCMS