دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

حصین بن نمیر سکونی

No image
حصین بن نمیر سکونی

كلمات كليدي : تاريخ، امويان، معاويه، يزيد، حصين بن نمير، حره، ابن زبير، ابن زياد، امام حسين(ع)

نویسنده : علي محمد تاج الدين

با جستجو در پرونده‌ی سیاه حکومت بنی‌امیه، می‌توان نام اشخاص پلیدی را مشاهده نمود که در دشمنی با خاندان اهل بیت(ع) از هیچ امری دریغ ننمودند. هر کدام به نحوی، در راستای حذف امامان شیعه(ع) و اذیت و آزار پیروان و دوست داران این خاندان، جنایاتی را مرتکب شدند. یکی از این افراد شخصی به نام «حصین بن نمیر بن اسامة بن زهیر بن درید بن جشیش سکونی»[1] یا «حصین بن تمیم» از سران امویان و از دشمنان آل علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام، از قبیله کنده[2] و از «بنی‌تمیم» است[3] که از دشمنان سرسخت اهل بیت(ع) بود. در تاریخ آمده که حصین خرمای صدقه می‌دزدید.[4] وی از امرای معاویه در مصر بود و در جنگ صفین در مقابل علی‌(ع) قرار گرفت.[5]

به شهادت رساندن امام حسین(ع) از تاریک‌ترین نقاط زندگی وی محسوب می‌شود.

حصین در دوران خلافت یزید

الف) حصین در کوفه

پس از مرگ معاویه در سال 60 هجری، یزید به جای وی بر مسند حکومت نشست. یزید در ابتدای خلافت خود، دستور داد تا از امام حسین(ع) بیعت بگیرند یا او را به قتل برسانند. وقتی یزید متوجه شد کوفیان برای امام نامه نوشتند تا از مکه به کوفه بیاید و آنان را رهبری کند،[6] و از طرفی دیگر «نعمان بن بشیر» حاکم کوفه قادر به کنترل اوضاع نبود، به همین خاطر یزید او را عزل کرده و «عبیدالله ابن‌ زیاد» را به جای او برگزید. ابن زیاد با ورود به کوفه، به شدت تمام حرکات را زیر نظر گرفت.[7] وی وقتی از ورود «مسلم بن عقیل» سفیر امام به کوفه مطلع شد، «حصین بن نمیر» را که رئیس پلیس وی بود، فراخواند و به او گفت : مادرت به عزایت بنشیند، اگر کوچه‌ای از کوچه‌های شهر را نادیده بگیری و از ابتدای صبح باید تمام خانه‌ها را جستجو کنی تا مسلم را دستگیر کنی.[8]

یکی از جنایاتی که حصین بن نمیر در کوفه مرتکب شد، دستگیری نماینده‌ی امام حسین(ع)؛ یعنی «قیس بن مسهر صیداوی» در «قادسیه» بود که به منظور رساندن پیام امام به مردم کوفه مبنی بر حرکت ایشان به سمت آنها، عازم این شهر شده بود.[9]

ب) حصین و شهادت امام حسین (ع)

زمانی که ابن زیاد از حرکت امام حسین(ع) آگاه شد، چند نفر را با سپاهیانی تجهیز نمود و به سوی وی فرستاد. از جمله‌ی این افراد شمر بن ذی‌الجوشن و حصین بن نمیر بودند.[10] در روز عاشورای سال 61 در کربلا، عمر بن سعد، حصین را فرا خواند و سوارانی که اسبانشان زره‌پوش بود و پانصد تیر انداز را در اختیار او قرار داد. او با این سپاه به امام و یارانش حمله کرده و آن‌ها را تیر باران نمودند.[11] نقل شده است، وقتی تشنگی بر امام سخت آمد و می‌خواست از فرات آب بنوشد، حصین بن نمیر تیری پرتاب کرد و لب‌های مبارک امام را زخمی نمود و خون از آن جاری شد.[12]

در پایان این واقعه‌ی غم‌انگیز، عمر بن سعد دستور داد که هر قبیله‌ای، تعدادی از شهدای کربلا را بر سر نیزه کنند و به کوفه وارد شوند. سهم قبیله‌ی بنی‌تمیم نیز از این سرها چهارده عدد بود که سردار این قبیله، حصین بن نمیر بود.[13]

ج) حصین و شهادت حبیب بن مظاهر

هنگامی که ظهر عاشورا شد، امام خطاب به یکی از یارانش فرمود: «از آن‌ها بخواه دست از ما بدارند تا نماز بر پا داریم.» حصین بن تمیم گفت: «نمازتان قبول نمى‌شود.» حبیب بن مظاهر در جواب او گفت: «مى‌گویى نماز از خاندان پیامبر خدا قبول نمى‌شود؛ اما از تو قبول مى‌شود!» راوی می‌گوید: حصین بن تمیم حمله آورد و حبیب بن مظاهر به مقابله وى رفت و اسب وى را با شمشیر زد که روى پا بلند شد و سوار از آن بیفتاد و یاران حصین او را بردند و نجات دادند.

سپس حبیب جنگ سختی کرد. آن‌گاه یکى از بنى‌تمیم به نام «بدیل بن صریم» به او حمله برد که با شمشیر به سرش زد و آن گاه یکى دیگر از مردم بنى‌تمیم به او حمله آورد و با نیزه ضربتی دیگر بر او وارد کرد که بیفتاد. وقتی حبیب خواست برخیزد، حصین با شمشیر بر وى زد که بیفتاد و مرد تمیمى پیاده شد و سرش را برید.

حصین به او گفت: «من در کار کشتن وى همدست تو بودم.» دیگرى گفت: «به خدا کسى جز من او را نکشت.» حصین گفت: «سر را به من بده که به گردن اسبم بیاویزم که مردم ببینند و بدانند که در کشتن وى همدست بوده‌ام. سپس آن را بگیر و پیش عبید‌الله بن زیاد ببر که مرا به آن‌چه بابت کشتن وى به تو مى‌دهند حاجت نیست.» اما مرد تمیمى نپذیرفت؛ ولى قومشان این گونه آن‌ها را صلح دادند که سر حبیب بن مظاهر را به حصین داد و آن را به گردن اسب خویش آویخت و در اردوگاه گردانید. سپس به او باز داد و چون به کوفه رسید، دیگرى سر حبیب را گرفت و به سینه اسب خویش آویخت و سوى ابن زیاد در قصر رفت.[14]

د) حصین در فاجعه ی حره

زمانی که خبر شورش مردم مدینه در سال 63 هجری به اطلاع یزید رسید، سپاهی را به فرماندهی «مسلم بن عقبه مرّی» به مدینه اعزام نمود و «حصین بن نمیر سکونی» را نیز همراه او فرستاد. یزید قبل از اعزام این سپاه، حصین را در صورت بروز مشکل برای مسلم، جانشین وی کرده بود و دستورهای شدیدی به فرمانده‌ی سپاه داد، مبنی بر این که اگر بر مردم مدینه چیره شدند، مردم آن شهر بر شامیان تا سه شبانه روز حلال باشد.[15] حصین نیز که در این جنگ فرماندهی اهل «حمص» را برعهده داشت و همانند دیگر شامیان در این جنایت شریک بود.[16]

و) حصین و شورش عبد الله بن زبیر

مسلم بن عقبه پس از فراغت از شورش مدینه، به سمت ابن زبیر در مکه روان شد؛ ولی مرگش فرا رسید به همین خاطر سران سپاه را نزد خود خواند و گفت: «امیرالمؤمنین یزید به من دستور داده که اگر مرگم فرا رسید، حصین بن نمیر سکونى را جانشین خویش کنم. به خدا اگر کار به دست من بود، چنین نمى‌کردم؛ ولى نافرمانى از یزید را به هنگام مرگ خوش ندارم.» آن گاه حصین بن نمیر را پیش خواند و گفت: «اى خر زاده! بنگر و آن‌چه را با تو مى‌گویم به خاطر بسپار. خبر بسیار گیر، و سخن هیچ قرشى را گوش مگیر، مردم شام را از دشمنان باز مدار و بیشتر از سه روز توقف مکن و ابن زبیر فاسق را از بین ببر.»[17]

وقتى مسلم بن عقبه را در مشلّل دفن کردند، حصین بن نمیر در ماه محرم حرکت کرد و در 26 محرم به مکه رسید و شصت و چهار روز ابن زبیر را محاصره کرد و با منجنیق شهر را کوبید. در حالی که جنگ بالا گرفته بود، در اول ربیع‌الاخر خبر مرگ یزید رسید و جنگ متوقف گردید. حصین که از رهبران نظامی امویان بود، متوجه شد که با مرگ یزید، اوضاع به نفع ابن‌زبیر تغییر خواهد کرد. از این رو به ابن‌زبیر پیشنهاد داد تا همراه او به دمشق برود و برای او بیعت بگیرد؛ به طوری که دو نفر هم با او مخالفت نکنند. اما ابن‌زبیر با پیشنهاد حصین مخالفت نمود،[18] زیرا اخلاص مردم شام نسبت به بنی‌امیه را درک کرده بود. به همین دلیل در پاسخ حصین این چنین گفت: «آیا بعد از قتل مردم حرّه این پیشنهاد را می‌کنی؟ نه، به خدا در مقابل هر حجازی، ده نفر شامی را می‌کشم.»[19]

حصین بعد از این واقعه، از محاصره‌ی مکه دست کشید و به دمشق بازگشت.[20]

حصین در زمان خلافت مروان حکم

حصین و جنایتی دیگر در مقابله با توابین

پس از این که «معاویه بن یزید» از دنیا رفت، مروان بن حکم با پشتیبانی و حمایت ابن زیاد و حصین و عده‌ای دیگر به قدرت رسید.[21]

مروان در ابتدای کار، به ابن ‌زیاد دستور داد تا جنبش توابین به رهبری سلیمان بن صرد خزاعی را سرکوب کند. حصین بن نمیر فرماندهی بخشی از سپاه شام را برعهده داشت. وی به همراه نیروی کمکی که ابن‌زیاد برایش فرستاده بود، موفق شد جنبش توابین را سرکوب کند و به جز چند نفر، بقیه‌ی آن‌ها را به قتل رساند.[22] گفته می‌شود سلیمان به صرد خزاعی به وسیله‌ی تیر حصین بن نمیر کشته شد.

سرانجام حصین بن نمیر در دوران خلافت عبدالملک

زمانی که مختار بن ابی‌عبیده ثقفی در کوفه قیام خود را بر ضد امویان آغاز نمود، عبدالملک بن مروان خلیفه‌ی اموی در سال 66 هجری لشگری را به فرماندهی ابن زیاد برای سرکوب مختار فرستاد. مختار نیز سپاهی را به سرداری ابراهیم اشتر تجهیز نمود و روانه کرد تا این‌که در منطقه‌ای به نام «خارز» در نزدیکی موصل به هم رسیدند. پس از درگیری میان دو طرف، ابن‌زیاد و تنی چند از بزرگان شام و نیز حصین بن نمیر به دست «شریک بن جدیر تغلبی» کشته شدند.[23]

مقاله

نویسنده علي محمد تاج الدين

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

No image

فتح مغرب و اندلس

No image

جریر بن عطیه

No image

مصعب بن زبیر

Powered by TayaCMS