دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

خرقه

No image
خرقه

در لغت به معنای قطعه‌ای از جامه و در اصطلاح جامه‌ای است که اهل فقر می‌پوشند و به سبب سوراخ‌های متعدد خرقه نامیده شده است.

صوفیه بر اساس سنتی دیرین که آن را به انبیاء و اولیاء منتسب دانسته‌اند، صوف‌پوشی پیشه کرده‌اند و این جامۀ زاهدانه را اندک‌اندک به صورت شعار رسمی خود درآورده‌اند. در این پشمینه‌پوشی علاوه بر دستیابی به زهد که موجب رهایی و آزادگی است، تقرب به خدا را نیز جویا بوده‌اند. نفس سرکش را با این جامه‌خشن مهار می‌کردند و با تحمل این ریاضت قدم در طریقی می‌نهادند که به گمان آن‌ها سرانجامش "فناء فی الله" و "بقاء بالله" است. به اعتقاد صوفیه هر که جامه‌اش رقیق و لطیف باشد دینش نیز رقیق و ضعیف است: «مَنْ رَقَّ ثَوْبَه، رَقَّ دینَه».

میان صوفیه خرقه دو معنی داشته است:

1- به معنی پاره‌ و وصله‌ که بر جامه‌ای می‌زنند. این معنی به نظر صوفیه پاره و قطعه‌ای از جامۀ صوفیانه است که در حالت غلبۀ وجد و شوق و بیشتر در مجالس سماع و تحت شرایط خاصی، نصیب کسی می‌شود؛

2- جامۀ پاره، کهنه‌ و گریبان چاک اما پیش بسته که از سر به تن کنند و از سر درآورند.

خرقه‌های نخستین همان مرقعه‌هایی بوده است که در منابع صوفیه بعدها عنوان خرقه یافته است. لذا خرقه و مرقعه معادل دلق است. هر سه جامه‌هایی ساده ارزان قیمت و خالی از تکلف‌اند که از سر فقر و تهیدستی و یا به عنوان ریاضت و مخالفت با نفس و یا خو گرفتن به حداقل زندگی به کار می‌آمده است. این سه جامه در سه چیز مشترک بوده‌اند:

1- خشونت جنس

2- کهنگی

3- کوتاهی

صوفیان، کهنگی خرقه را موجب صفای دل و راحتی جان دانسته‌اند و ذل دلق پوشی را به نوپوشی ترجیج داده‌اند. کوتاهی آن از حیث حفظ طهارت و پرهیز از آلودگی و نیز این که بلندی جامه و به زمین کشیدن آن را نوعی تکبر می‌دانستند.

در جامعۀ درویشان و صوفیان برای آن که فردی به کسوت درویشی دربیاید می‌بایست از دست پیر طریقت «خرقه» بپوشد. در کتاب مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه آمده است:

«از جملۀ رسوم موضوعۀ صوفیان یک الباس خرقه است... خرقه ظل ولایت شیخ است که بر وجود مرید افتد و شیطان از ظلّ و اهل ولایت برمد... لباس خرقه علامت پوشیدن قبول شیخ است مرید را و قبول شیخ امارت قبول حق؛ پس مرید به واسطۀ خرقه پوشیدن از دست شیخ صاحب ولایت بداند که حق تعالی او را تبرّک کرده است...»

اصطلاحی‌هاتی در مورد خرقه:

1- خرقه سوختن؛ آئینی خاص بوده که صوفی از فرط شوق یا به نشانۀ شکرگذاری خرقۀ خود را به آتش می‌افکنده است.

2- خرقه‌باز؛ اشاره به صوفی به وجد و حال آمده‌ای است که دست افشانی و پایکوبی کند.

3- خرقۀ شیخانه؛ منظور خرقه‌ای است که پیران طریقت و مرشدان به تن می‌کردند.

4- خرقۀ ازرق؛ خرقۀ کبود رنگی بوده که برخی صوفیان به تن می‌کردند.

5- خرقۀ انجم؛ کنایه از نور و روشنی ستاره است.

6- خرقۀ انداختن؛ به معنی اقرار و اعتراف کردن به گناه و یا عاجز شدن و تسلیم گشتن است.

7- خرقۀ تهی کردن؛ به معنی مردن

8- خرقۀ به دست کسی تازه کردن؛ اگر درویشی به جمع درویشان دیگر میپیوست و به مرشدی دیگر اظهار ارادت می‌کرد باید به دست او خرقه نو می‌پوشید که به این کار "خرقۀ به دست کسی تازه کردن" می‌گفتند.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

حکمت 17 نهج البلاغه : ضرورت رنگ كردن موها

حکمت 17 نهج البلاغه موضوع "ضرورت رنگ كردن موها" را مطرح می کند.
No image

حکمت 2 نهج البلاغه : شناخت ضدّ ارزش‏ها

حکمت 2 نهج البلاغه موضوع "شناخت ضدّ ارزش‏ها" را مطرح می کند.
No image

حکمت 31 نهج البلاغه : ارزش و والايى انجام دهنده كارهاى خير

حکمت 31 نهج البلاغه به تشریح موضوع "ارزش و والايى انجام دهنده كارهاى خير" می پردازد.
No image

حکمت 16 نهج البلاغه : شناخت جايگاه جبر و اختيار

حکمت 16 نهج البلاغه به موضوع "شناخت جايگاه جبر و اختيار" می پردازد.
No image

حکمت 1 نهج البلاغه : روش برخورد با فته ها

حکمت 1 نهج البلاغه موضوع "روش برخورد با فتنه‏ ها" را بررسی می کند.

پر بازدیدترین ها

No image

حکمت 139 نهج البلاغه : علمى، اخلاقى، اعتقادى

موضوع حکمت 139 نهج البلاغه درباره "علمى، اخلاقى، اعتقادى" است.
No image

حکمت 166 نهج البلاغه : راه درمان ترس

حکمت 166 نهج البلاغه موضوع "راه درمان ترس" را مطرح می کند.
No image

حکمت 289 نهج البلاغه : ضرورت عبرت گرفتن

حکمت 289 نهج البلاغه به موضوع "ضرورت عبرت گرفتن" می پردازد.
No image

حکمت 445 نهج البلاغه : راه غرور زدایی

حکمت 445 نهج البلاغه به موضوع "راه غرور زدایی" می پردازد.
No image

حکمت 140 نهج البلاغه : نقش سخن در شناخت انسان

حکمت 140 نهج البلاغه موضوع "نقش سخن در شناخت انسان" را مطرح می کند.
Powered by TayaCMS