دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

فراخوانى از بغداد

No image
فراخوانى از بغداد

فراخوانى از بغداد

از مطالعه برگه هاى تاریخ، بر مى آید که ابن میثم بحرانى با آن همه کمالات علمى و معنوى، در نهایت فقر و تنگدستى زندگى مى کرد.

وى هنگامى که مشاهده مى کرد آنچه مورد اهمیّت عموم مردم و برخى دانش پژوهان قرار دارد، پول و ثروت دنیاست و به کمالات معنوى و علمى توجّهى نمى شود، غم بر دلش سایه مى افکند. همین تنش هاى روحى باعث شد که ابن میثم گوشه نشینى و تحمّل فقر را بر حضور فعّال در اجتماع، ترجیح دهد.

دانشوران بغداد و حلّه که آوازه ابن میثم را شنیده و برخى از آثارش را نیز مطالعه کرده بودند، نامه اى براى وى ارسال کردند تا با حضور خود در عراق، حوزه درس آن جا را رونق بیش ترى بخشد. در بخشى از این نامه آمده است:

«شگفت آور است که شما، با وجود تسلّطى که در تمام علوم و معارف دارید، در کنج عزلت و گوشه نشینى باقى بمانید»

ابن میثم پس از دریافت نامه، جواب آنان را با دو بیت شعر ارسال کرد که:

طلبتُ فنون العلم ابغى بها العلا *** فقصّر بى عمّا سموت به القلّ

تَبیَّنِ لى اَنَّ المحاسن کلّها *** فروع و انّ المال فیها هو الاصل

«من انواع علوم و فنون را فراگرفتم تا به مقام والایى برسم اما تنگدستى و فقر، مرا از رسیدن به این هدف باز داشت. پس آشکارا دانستم که تمام نیکى ها و خوبى ها، فرعند و مال و ثروت، اصل است!»

او به این وسیله به آنان فهماند عده اى از روى نادانى مال بى ارزش دنیا را بر کلمات علمى و معنوى ترجیح مى دهند.

شاید جلال الدین دوانى، فیلسوف قرن نهم هجرى از همین شعر الگو گرفته باشد:

مرا به تجربه معلوم گشت در آخر حال *** که قدر مرد، به علم است و قدر علم، به مال

عالمان بغداد و حلّه باز هم مأیوس نشده و با ارسال نامه اى دیگر، تقاضاى خود را ـ مبنى بر هجرت به عراق ـ تکرار کردند. این بار نیز ابن میثم با سروده اى به آنان پاسخ داد:

قد قال قوم بغیر فهم *** ما المرء اِلاّ باصغریه

فقلت قول امرء حکیم *** ما المرء اِلاّ بدرهمیه

من لم یکن درهم لدیه *** لم تلتفت عِرسه الیه

و مات فى بیته وحیداً *** یبول سنّوره علیه

«عدّه اى از روى بى خبرى گفتند: ارزش هر مردى به دانش و علم اوست من گفتار مرد حکیمى را بازگو کردم که مى گفت: ارزش هر مردى به مال و منال اوست. اگر فردى ثروت نداشته باشد، زنش نیز به او توجّهى نمى کند و تنها در خانه اش مى میرد و گربه، پیکرش را آلوده مى سازد.»

پس از مدتى، خبر به او رسید که هنوز عالمان آن دیار قانع نشده و برخواسته خویش پا فشارى مى کنند لذا تصمیم گرفت به عراق سفر کرده و عقیده خود را به اثبات برساند.([12])

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

عالمان مرتبط

جدیدترین ها در این موضوع

No image

حکمت 17 نهج البلاغه : ضرورت رنگ كردن موها

حکمت 17 نهج البلاغه موضوع "ضرورت رنگ كردن موها" را مطرح می کند.
No image

حکمت 2 نهج البلاغه : شناخت ضدّ ارزش‏ها

حکمت 2 نهج البلاغه موضوع "شناخت ضدّ ارزش‏ها" را مطرح می کند.
No image

حکمت 31 نهج البلاغه : ارزش و والايى انجام دهنده كارهاى خير

حکمت 31 نهج البلاغه به تشریح موضوع "ارزش و والايى انجام دهنده كارهاى خير" می پردازد.
No image

حکمت 16 نهج البلاغه : شناخت جايگاه جبر و اختيار

حکمت 16 نهج البلاغه به موضوع "شناخت جايگاه جبر و اختيار" می پردازد.
No image

حکمت 1 نهج البلاغه : روش برخورد با فته ها

حکمت 1 نهج البلاغه موضوع "روش برخورد با فتنه‏ ها" را بررسی می کند.

پر بازدیدترین ها

No image

حکمت 139 نهج البلاغه : علمى، اخلاقى، اعتقادى

موضوع حکمت 139 نهج البلاغه درباره "علمى، اخلاقى، اعتقادى" است.
No image

حکمت 289 نهج البلاغه : ضرورت عبرت گرفتن

حکمت 289 نهج البلاغه به موضوع "ضرورت عبرت گرفتن" می پردازد.
No image

حکمت 166 نهج البلاغه : راه درمان ترس

حکمت 166 نهج البلاغه موضوع "راه درمان ترس" را مطرح می کند.
No image

حکمت 445 نهج البلاغه : راه غرور زدایی

حکمت 445 نهج البلاغه به موضوع "راه غرور زدایی" می پردازد.
No image

حکمت 442 نهج البلاغه : پرهیز از شوخی کردن

حکمت 442 نهج البلاغه به موضوع "پرهیز از شوخی کردن" می پردازد.
Powered by TayaCMS