دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

فرار از انانيت به سوی خدا

انسان از چه چيزي بايد به سوي خدا بگريزد؟ از آيه 50 سوره ذاريات به دست مي آيد که از همه چيز بايدگريخت؛ زيرا مي فرمايد: ففروا الي الله؛ پس به سوي خدا بگريزيد! جهت گريز و مقصد و مقصودگريز و فرار را گفته است، اما از چه بايد بگريزيم را نفرموده است تا معلوم دارد که گريز بايد از همه چيز باشد.
فرار از انانيت به سوی خدا
فرار از انانيت به سوی خدا

انسان از چه چيزي بايد به سوي خدا بگريزد؟ از آيه 50 سوره ذاريات به دست مي آيد که از همه چيز بايدگريخت؛ زيرا مي فرمايد: ففروا الي الله؛ پس به سوي خدا بگريزيد! جهت گريز و مقصد و مقصودگريز و فرار را گفته است، اما از چه بايد بگريزيم را نفرموده است تا معلوم دارد که گريز بايد از همه چيز باشد.

از جمله چيزهايي که انسان بايد از آن بگريزد، همان انانيت و منيت است که بايد از آن رها شود که تعلق سنگين و وزر و وبالي بزرگ و عظيم است. در روايت است که منيت انسان به سبب همان حدودي که ماهيت ساز است، او را از وجود که حقيقت خدا است دور مي سازد. اين ماهيت ها که همچون شبکه ها عمل مي کنند، نور مطلق وجود را از روزنه هاي محدود خويش برمي تابانند و حتي به آن، شکل و شمايل و رنگ و جمال مي بخشند. ما از جهان جز همين شبکه ها و به تعبير فلسفي ماهيات و به تعبير قرآني آيات و تمثيل عرفاني آينه ها چيزي را نمي بينيم و از ظاهر به باطن و از ملک به ملکوت نمي رويم، لذا به طور طبيعي عنصر وجود که همه اين ماهيات بدان اصالت و موجوديت يافته اند را نمي بينيم و اين گونه است که سرگرم ماهيات با حدود و مرزهاي محدود آن مي شويم؛ زيرا هر ماهيتي با محدوديت سازي است که مي تواند خودي نشان دهد و خود را از ديگري باز شناسد و هويت سازي مستقلي داشته باشد.

در انسان همين محدوديت هاي ماهيتي در قالب «من» چنان قوي است که اجازه نمی‌دهد، فقر ذاتي خود از يک سو و آن ستون وجودي که بدان تکيه داده ايم از سوي ديگر را ببينيم(فاطر، آيه 15) و احساس غناي استقلالي مي کنيم. پس بايد نخست از خود عبور کرد و از آيت و نشانه به ذي آيت و صاحب نشان برسيم که همان وجود است.

پس بايد از ميان «من» برخاست و به سمت وجود مطلقي رفت که «ما» است بدون هيچ محدوديت و ماهيتي. يعني متصل به خدايي شد که همه هستي را پر کرده و صمد است و جوف ندارد و جاي خالي براي کسي يا چيزي نگذاشته است. حافظ در اين باره مي سرايد: حافظ ! تو خود حجاب خودی، از ميان برخيز!

پس اگر حافظ بودن و ماهيت منيت حافظ از ميان برخيزد چيزي جز وجود مطلق نمي ماند که همان خداي غني حميد است. عطار نيشابوري نيز مي سرايد:

با خود منشين که همنشين رهزن توست

وز خويش بِبُر که آفت تو، تن توست

گفتي که ز من بِدو مسافت چند است

اي دوست ز تو بدو مسافت من توست

پس مسافت و فاصله ميان خدا و خلق همان خلق بودن و ماهيتي است که او را محدود کرده است. اگر انسان از انانيت و منيت برهد به خدا رسيده است؛ زيرا خدا همان وجود مطلقي است که حايل ميان خود انسان و خود اوست: وَاعْلَمُوا اَنَّ اللهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ.(انفال، آيه 24)

روزنامه كيهان، شماره 21802 به تاريخ 5/10/96، صفحه 6 (معارف)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

حکمت 17 نهج البلاغه : ضرورت رنگ كردن موها

حکمت 17 نهج البلاغه موضوع "ضرورت رنگ كردن موها" را مطرح می کند.
No image

حکمت 2 نهج البلاغه : شناخت ضدّ ارزش‏ها

حکمت 2 نهج البلاغه موضوع "شناخت ضدّ ارزش‏ها" را مطرح می کند.
No image

حکمت 31 نهج البلاغه : ارزش و والايى انجام دهنده كارهاى خير

حکمت 31 نهج البلاغه به تشریح موضوع "ارزش و والايى انجام دهنده كارهاى خير" می پردازد.
No image

حکمت 16 نهج البلاغه : شناخت جايگاه جبر و اختيار

حکمت 16 نهج البلاغه به موضوع "شناخت جايگاه جبر و اختيار" می پردازد.
No image

حکمت 1 نهج البلاغه : روش برخورد با فته ها

حکمت 1 نهج البلاغه موضوع "روش برخورد با فتنه‏ ها" را بررسی می کند.

پر بازدیدترین ها

No image

حکمت 445 نهج البلاغه : راه غرور زدایی

حکمت 445 نهج البلاغه به موضوع "راه غرور زدایی" می پردازد.
No image

حکمت 380 نهج البلاغه : شناخت خوبی ها و بدی ها

حکمت 380 نهج البلاغه به موضوع "شناخت خوبی ها و بدی ها" اشاره می کند.
No image

حکمت 139 نهج البلاغه : علمى، اخلاقى، اعتقادى

موضوع حکمت 139 نهج البلاغه درباره "علمى، اخلاقى، اعتقادى" است.
No image

حکمت 289 نهج البلاغه : ضرورت عبرت گرفتن

حکمت 289 نهج البلاغه به موضوع "ضرورت عبرت گرفتن" می پردازد.
No image

حکمت 371 نهج البلاغه : اقسام روزی و پرهیز از حرص زدن

حکمت 371 نهج البلاغه به موضوع "اقسام روزی و پرهیز از حرص زدن" می پردازد.
Powered by TayaCMS