دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

فلسفه مارکسیسم

فلسفه مارکسیسم، فلسفه معروفی در جهان امروز می‌باشد که تقریباً پرنفوذترین و بحث انگیزترین فلسفه‌هاست و پاسخ همه سوالها را به مردم می‌دهد و کاملترین توضیح را درباره دنیا و تاریخ و زندگی به طور کلی فراهم می‌کند و به هر چیز و هر کس مقصودی اختصاص می‌دهد.
فلسفه مارکسیسم
فلسفه مارکسیسم

فلسفه مارکسیسم، فلسفه معروفی در جهان امروز می‌باشد که تقریباً پرنفوذترین و بحث انگیزترین فلسفه‌هاست و پاسخ همه سوالها را به مردم می‌دهد و کاملترین توضیح را درباره دنیا و تاریخ و زندگی به طور کلی فراهم می‌کند و به هر چیز و هر کس مقصودی اختصاص می‌دهد.

مارکسیسم در اساس نظریه‌ای در جامعه شناسی است، نظریه‌ای است درباره تکامل اجتماعی نوع بشر.

تعیین کننده یا موجب حقیقت و کذب و حق و ناحق و زیبایی و زشتی، منافع طبقاتی است. مارکسیسمها، سعی در کم اهمیت کردن فلسفه در حد یک علوم اجتماعی می‌کنند.

- مارکسیسم، از جهتی بسیار واضح، دارای کتابهای مقدس و پیامبران و فرقه‌های مختلف و شقاقها و تکفیرها و تعقیبها و محاکم تفتیش عقاید و شهدا و – از همه مهمتر از حیث اخلاقی – میلیونها مرتد بوده است که به قتل رسیده‌اند. مارکسیسم حتی از لحاظ رواج و گسترش هم به ادیان شباهت داشته است. فقط صد سال پیش، مارکس روشنفکر پناهنده نسبتاً گمنامی ‌بود که از راه صدقاتی که از دوستان می‌گرفت در لندن زندگی می‌کرد. ولی کمتر از هفتاد سال پس از مرگش، یک سوم مردم دنیا زیر سلطه رژیمهایی زندگی می‌کردند که نامشان از اسم او گرفته شده بود و به خودشان می‌گفتند "مارکسیست". چنین پدیده‌ای براستی شگفت انگیز است و تنها مورد مشابهی که به خاطر می‌رسد، گسترش مسیحیت و اسلام است.

نحوه برداشت مارکس از دیالکتیک هگل ماتریالیستی است. همانگونه که در جلد اول کاپیتال می‌نویسد، وی "سیستم هگل، که بر سر خود ایستاده بود را، بر سر پا استوار می‌کند." این موضع ماتریالیستی را مارکس از فوئر‌باخ تاسی می‌کند، و فوئرباخ نیز نگرش خود را پس از جدائی از جمع هگلی‌های جوان، با اتخاذ موضع احساس‌گرائی sensationalism برگزیده بود ماتریالیسم دیالکتیک، یعنی فلسفه مارکسیسم، تمام اصول پایه‌ای سیستم هگلی را حفظ می‌کند، و تنها ایده مطلق Absolute Idea هگل را با ماده جایگزین می‌کند.

ماتریالیسم در واقع، وحدت مونیستی را برای روشنفکرانی ممکن کرد، که دیگر نمی‌توانستند به یک وحدت معنوی معتقد باشند. جهان تضادها دوباره به سبک هراکلید به وحدت رسید، اما نه چون هراکلید با ماده معینی نظیر آتش، بلکه با ماده‌ای مطلق و انتزاعی، نظیر فضای اشغال شده بوسیله ماده، یا آنچه پری plenum پارامینیدوس در یونان باستان می‌خواندند، و اینگونه ماده فلسفی، وحدت و مونیسم با دینامیک جدید، یعنی مابریالیسم دیالکتیک را، در رویاروئی با کشفیات جدید اجزا ماده طرح کرد.

در اصطلاح کنونی، فلسفه مارکس ابزارگرایانه instrumentalist است، یعنی وی فلسفه خود را ابزاری برای تغییر جهان می‌پندارد. این اندیشه ابزار روشنفکری‌ای بود در دست طبقه کارگر (پرولتاریا) و روشنفکرانی که آوانگاردیسم این طبقه را برای تغییر اجتماعی پذیرفته بودند. به عبارت دیگر، مذهب گونه ادعا می‌شد، که این فلسفه را تنها معتقدان واقعی مارکسیست می‌توانستند به درستی بفهمند، چرا که جدا از جایگاه طبقاتی فرد، درک واقعی این مکتب نمی‌توانست کامل باشد. بطور خلاصه ابزاری بود برای آنهائی که به آن ایمان داشتند. این دیدگاه در برخورد به همه عرصه‌های زندگی در مارکسیسم تکرار می‌شود.

اساس مارکسیسم پنج اصل پایین است:

1- پرولتارا انقلابی‌ترین طبقه اجتماعی است.

2- رهبری این طبقه می‌بایست از طریق پیشتاز وی یعنی حزب کمونیست اعمال شود.

3- این حزب می‌بایست قدرت سیاسی را به دست گیرد و دیکتاتوری پرولتاریا را برقرار کند (دولت سوسیالیستی).

4- این دولت بایستی همه چیز را ملی کند، در نتیجه مالکیت خصوصی را با مالکیت عمومی ‌از طریق مالکیت دولتی نفی کند.

5- سوسیالیسم دوران گذاری است که طی آن دولت محو می‌شود و عصر کمونیسم متولد می‌شود.

جالب است که 300 سال قبل از مارکس، توماس مور همه جزئیات سوسیالیسم را ذکر کرده، اما نقشهای برای رسیدن به آن ارائه نکرده است، در صورتیکه مارکس مشخصاً مالکیت دولتی را به عنوان راه رسیدن به سوسیالیسم در مانیفست مشخص می‌کند و این نقطه اشتراک همه سیستمهای سوسیالیستی عصر مدرن است.

پنج اصل بالا مشخصاً در کتاب‌های جنگ داخلی در فرانسه و نقد برنامه گوتا باکید شده‌اند، زمانیکه از قدرت "سحرآمیز" و مطلقه دولت "خیراندیش" بر علیه اولین رویزیونیستها، یعنی لاسالین‌ها Lassa leans، دفاع شده است. همچنین در "نقد برنامه گوتا" مخالفت مارکس با همه اصول لیبرالی عدالت، دموکراسی، و آزادی به روشنی آشکار است، هرچند می‌گوید که بیان این اصول از طرف بورژوازی عوام فریبی است، اما آلترناتیو پرولتاریا در مقابل آنچه نفی می‌شود ارائه نمی‌شود و گوئی فقط خصلت طبقاتی دولت است که مساله است، و این نیز بشکل مونیستی با ارائه دیکتاتوری پرولتاریا حل می‌شود.

این است که بعدها کشورهای سوسیالیستی با اینکه از نظر حقوق کار پیشرفت داشتند، منشا اصول نوین عدالت قضائی در فراسوی آنچه جان لاک ارائه کرده بود نشده، بلکه از آن هم تنزل کردند. سوسیال دموکراسی اروپا نقد برنامه گوتا را سالها مخفی کرد و از دیکتاتوری پرولتاریا فاصله گرفت، اما آنان نیز اساساً در بینش خود دولت گرائی مارکسیسم را حفظ کردند، و هر چند جامعه پیشرفته اروپا از تبدیل دولت گرائی آنها به دیکتاتوری نظیر شوروی جلوگیری می‌کرد، ولی بوروکراسی و فساد دولت گرائی را همانقدر داشته و دارند که شوروی و چین.

مارکسیسم یکی از پرنفوذترین سیستم های مونیستی (یکتاگرایانه) در عصر مدرن بوده است. هرچند برخی صاحب نظران مارکسیست در متدولوژی خود در عرصه‌های معینی از اندیشه پلورالیست بودند، اما فلسفه مارکسیستی اساساً سنتی مونیستی بوده است.

    ماخذ:مردان اندیشه –برآین مگی-نشر طرح نو

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

حکمت 17 نهج البلاغه : ضرورت رنگ كردن موها

حکمت 17 نهج البلاغه موضوع "ضرورت رنگ كردن موها" را مطرح می کند.
No image

حکمت 2 نهج البلاغه : شناخت ضدّ ارزش‏ها

حکمت 2 نهج البلاغه موضوع "شناخت ضدّ ارزش‏ها" را مطرح می کند.
No image

حکمت 31 نهج البلاغه : ارزش و والايى انجام دهنده كارهاى خير

حکمت 31 نهج البلاغه به تشریح موضوع "ارزش و والايى انجام دهنده كارهاى خير" می پردازد.
No image

حکمت 16 نهج البلاغه : شناخت جايگاه جبر و اختيار

حکمت 16 نهج البلاغه به موضوع "شناخت جايگاه جبر و اختيار" می پردازد.
No image

حکمت 1 نهج البلاغه : روش برخورد با فته ها

حکمت 1 نهج البلاغه موضوع "روش برخورد با فتنه‏ ها" را بررسی می کند.

پر بازدیدترین ها

No image

حکمت 445 نهج البلاغه : راه غرور زدایی

حکمت 445 نهج البلاغه به موضوع "راه غرور زدایی" می پردازد.
No image

حکمت 380 نهج البلاغه : شناخت خوبی ها و بدی ها

حکمت 380 نهج البلاغه به موضوع "شناخت خوبی ها و بدی ها" اشاره می کند.
No image

حکمت 139 نهج البلاغه : علمى، اخلاقى، اعتقادى

موضوع حکمت 139 نهج البلاغه درباره "علمى، اخلاقى، اعتقادى" است.
No image

حکمت 289 نهج البلاغه : ضرورت عبرت گرفتن

حکمت 289 نهج البلاغه به موضوع "ضرورت عبرت گرفتن" می پردازد.
No image

حکمت 371 نهج البلاغه : اقسام روزی و پرهیز از حرص زدن

حکمت 371 نهج البلاغه به موضوع "اقسام روزی و پرهیز از حرص زدن" می پردازد.
Powered by TayaCMS