دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

نظریه تفویض

No image
نظریه تفویض

كلمات كليدي : تفويض، جبر، اختيار، امر بين الامرين

نویسنده : سيد ايوب هاشمي

«تفویض» در لغت به معنای واگذار کردن و سپردن چیزی به دیگری است.[1] و در اصطلاح علوم اسلامی به دو معنا آمده:

1. تفویض امر به خدا

یعنی این که بنده خدا آن چه را به ظاهر منسوب به خودش است به خدا برمی‌گرداند و حال بنده در چنین وضعی حال کسی است که از هر چیزی بر کنار باشد و هیچ چیزی به او منتسب نباشد. تفویض، توکل و تسلیم مقامات سه‌گانه‌ای از مراحل عبودیت هستند.[2]

تفویض به این معنا از صفات بسیار شایسته‌ و از ویژگی‌های انسان‌های والا به شمار می‌رود، چنان که مؤمن آل فرعون پس از آن که آل فرعون را نصیحت کرد و به آنان درباره پیامدهای تلخ اعمالشان هشدار داد، گفت: «وافوّض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد؛[3] من کار خود را به خداوند واگذار می‌کنم، به درستی که او از احوال بندگان خود آگاه است».

2. تفویض از سوی خدا به انسان

مقصود از تفویض در این نوشتار همین معنا است از این رو به شرح آن می‌پردازیم: تفویض از جانب خدا به انسان در دو مقام مطرح می‌شود:

الف: در مقام تشریع که دارای چند فرض است:

1- به این معنا که خداوند هیچ گونه تشریع و امر و نهیی ندارد و انسان آزاد است که هر عملی را بخواهد انجام دهد یا ترک کند. لازمه این فرض انکار اصل شریعت و نبوت و اعتقاد به آن مستلزم کفر است.

2- به این معنا که تشریع و قانون گذاری را به عده‌ای از بندگان خود واگذار کرده تا آنها هر گونه که بخواهند احکامی را را برای انسان‌ها وضع کنند، بدون این که مستند به وحی یا الهام یه عصمت الهی باشد، این معنا نیز نادرست است، زیرا تشریع از مظاهر ربوبیت الهی و مخصوص خدا است.

3- به این معنا که اساس تشریع منوط به اذن و اراده الهی است ولی با توجه به این که پیامبر (ص) معصوم است و اراده او جز تجلی اراده خداوند نیست، پروردگار متعال به دلایلی مانند اظهار شرافت و کرامت او، تعیین برخی از احکام را به او واگذار کرده است. این معنا هیچ مانع عقلی ندارد و روایات بسیاری نیز بر آن دلالت می‌کند.

4- تفویض بیان احکام الهی به پیامبر (ص) و اوصیای معصومش به گونه‌ای که خود مصلحت می‌دانند، یعنی با در نظر گرفتن میزان درک و استعداد افراد و نیز مصالح کلی و اجتماعی. این فرض نیز با توجه به عصمت پیامبر (ص) و امام (ع) هیچ محذور عقلی ندارد.

ب: تفویض در مقام تکوین

این نوع تفویض دو صورت دارد:

1- خداوند خلقت یا تدبیر همه یا برخی از عالم را به بعضی از آفریده‌های خود؛ مانند فرشتگان، پیامبران، اولیا و اوصیا واگذار کرده است. این معنا همان است که «غلات» بدان معتقدند و در روایات از آن نهی شده است.

2- به این معنا که خداوند افعال اختیاری افراد را به آنان واگذار کرده است؛ یعنی خداوند انسان را آفریده و توانایی انجام فعل را نیز به او داده و از آن پس، دیگر در تحقق فعل او دخالت ندارد و انسان خود به طور مستقل با قدرتی که خدا به او داده، کارهای خود را انجام می‌دهد. این معنای تفویض همان است که قدریه و معتزله برای توجیه اختیار انسان طرف‌دار آن هستند[4] و در برابر «جبر» که گروههایی چون اشاعره طرف‌دار آن هستند، قرار دارد. البته «شیعه امامیه» هر دو دیدگاه را مردود شمرده و به راهنمایی ائمه اطهار (ع) نظریه سومی را که در روایات از آن به نام «امر بین الامرین» یاد شده، اختیار کرده‌اند.

مخالفان تفویض به معنای فوق در ردّ آن گفته‌اند: اگر منظور از استقلال انسان در اعمالش این باشد که او پس از خلقت به خداوند بی‌نیاز است بطلان آن روشن است؛ چون وجدان و عقل گواه است که انسان چنان که در اصل آفرینش به خداوند نیازمند است در بقای خود و انجام کارهای خود نیز به او نیاز دارد؛ یعنی در هر آنی از نظر هستی و کمالات هستی؛ مانند حیات، علم، قدرت و اسباب و وسایل کارها به خداوند نیاز دارد. چنانچه در بحث علیت در فلسفه اثبات شده که «هر معلول و پدیده‌ای که در پیدایش به علت و پدیدآورنده نیازمند است، در بقا و استمرار هستی‌اش نیز نیازمند آن است».[5]

و اگر منظور از استقلال این است که گر چه خداوند پس از خلقت بندگان از سلطنت و مالکیت معزول نیست. اما اختیار امر و نهی خود را به اراده بندگان واگذار کرده و برای آنان وظیفه‌ای تعیین نکرده، این معنا هم باطل است، زیرا اگر چنین باشد باید از هر عملی که از آنان سر می‌زند خشنود و راضی باشد و هیچ گونه اعتراضی به هیچ عملی نداشته باشد و برای هر کاری اعم از خوب و بد به آنان پاداش دهد و برای هیچ کاری آنان را کیفر ننماید.[6]

پس تفویض به این معنا هم باطل و غیرقابل پذیرش است.

مقاله

نویسنده سيد ايوب هاشمي

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

حکمت 17 نهج البلاغه : ضرورت رنگ كردن موها

حکمت 17 نهج البلاغه موضوع "ضرورت رنگ كردن موها" را مطرح می کند.
No image

حکمت 2 نهج البلاغه : شناخت ضدّ ارزش‏ها

حکمت 2 نهج البلاغه موضوع "شناخت ضدّ ارزش‏ها" را مطرح می کند.
No image

حکمت 31 نهج البلاغه : ارزش و والايى انجام دهنده كارهاى خير

حکمت 31 نهج البلاغه به تشریح موضوع "ارزش و والايى انجام دهنده كارهاى خير" می پردازد.
No image

حکمت 16 نهج البلاغه : شناخت جايگاه جبر و اختيار

حکمت 16 نهج البلاغه به موضوع "شناخت جايگاه جبر و اختيار" می پردازد.
No image

حکمت 1 نهج البلاغه : روش برخورد با فته ها

حکمت 1 نهج البلاغه موضوع "روش برخورد با فتنه‏ ها" را بررسی می کند.

پر بازدیدترین ها

No image

حکمت 139 نهج البلاغه : علمى، اخلاقى، اعتقادى

موضوع حکمت 139 نهج البلاغه درباره "علمى، اخلاقى، اعتقادى" است.
No image

حکمت 445 نهج البلاغه : راه غرور زدایی

حکمت 445 نهج البلاغه به موضوع "راه غرور زدایی" می پردازد.
No image

حکمت 289 نهج البلاغه : ضرورت عبرت گرفتن

حکمت 289 نهج البلاغه به موضوع "ضرورت عبرت گرفتن" می پردازد.
No image

حکمت 423 نهج البلاغه : اقسام روزی

حکمت 423 نهج البلاغه به موضوع "اقسام روزی" اشاره دارد.
No image

حکمت 127 نهج البلاغه : ضرورت ياد مرگ

حکمت 127 نهج البلاغه موضوع "ضرورت ياد مرگ" را بیان می کند.
Powered by TayaCMS