دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

نوبت شهادت

No image
نوبت شهادت

نوبت شهادت

با پیروزى رزمندگان و شکست حصر آبادان، در آستانه برگزارى سومین انتخابات ریاست جمهورى (10 مهر 1360) تضعیف روحیه مردم، مأموریت جدید منافقان بود. بدین منظور ترور شخصیت بزرگ هاشمى نژاد در دستور کارشان قرار گرفت. «دو روز قبل از عملیات یعنى پنجم مهرماه 1360 طى تماس تلفنى او را تهدید به مرگ کردند مجاهد عارف با این زنگ تلفن به یاد رؤیاى چند روز پیش افتاد. «با نزدیک شدن شعله هاى آتش به امام خمینى، تلاش سید براى خاموشى آتش فایده نبخشید تمام لباسهاى امام سوخت ولى امام سالم ماند. او با تعبیرى عاشقانه گفت: همه یاران امام چون لباس اویند و شهید خواهند شد. که با خواست خدا، من هم از شهدا خواهم بود. اما خورشید وجود امام عزیز همچنان مى تابد.»([9]) او که عاشق شهادت بود، وعده امام خمینى که «من با اجل طبیعى از دنیا مروم تو به فکر خودت باش» را لحظه اى بیاد آورد. و در انتظار شهادت روز شمارى مى کرد. رؤیاى یار وفادارش واعظ طبسى نیز بر شهادت وى گواه بود. وى در عالم خواب مى بیند: شهید مظلوم بهشتى وارد مشهد شد. و در صحن امام نشست و با آقاى طبسى وارد شد تا با او به عنوان مهمان صحبت کند، ناگاه شهید بهشتى جلو آمد و گفت: شما فعلا تشریف داشته باشید. با شما فعلا کارى نداریم، بلکه با آقاى هاشمى نژاد کمى کار خصوصى داریم.»([10])

هاشمى نژاد شیداى جواد الائمه(علیه السلام) بود و به آن حضرت چون دیگر امامان عشق مى ورزید. یکى از بستگان بسیار نزدیک هاشمى نژاد، پس از شهادت او در عالم خواب، خود را بالاى قبر شهید در حرم رساند. اما با قبر خالى شهید مواجه گردید، با جستجوى فراوان او را، داخل ضریح امام رضا(علیه السلام) دید که نشسته است. خطاب به شهید گفت: شما که در دنیا با همه لیاقتها، پست هاى پیشنهاد شده از سوى امام خمینى را قبول نکردید. حالا در ضریح به چه کارى اشتغال دارید؟ سرش را بالا آورد و گفت داخل قبر جایم خیلى تنگ بود. اینجا آمده ام و مسئولیت تنظیم ملاقاتهاى امام جواد(علیه السلام) را قبول کرده ام.([11]) جوانمرد فاضل و دانشمند در روز شهادت امام جواد(علیه السلام) راس ساعت 7 صبح به مکان حزب جمهورى اسلامى آمد. یکى از اعضاى منافقین به بهانه خرید کتاب و پوستر با نارنجک به سالن حزب رفت و در آنجا مخفى شد. وقتى راس ساعت 8 صبح کلاس پایان گرفت، منافق سیه روز، خود را به جوانمرد فاضل رساند. او را در بغل گرفت و نارنجک را در جلوى شکم آن عاشق شهادت منفجر کرد. انفجارى که روح بلندش را از قفس تن پرواز داد و فریاد رسوایى شب پرستان و طلوع خورشیدى دوباره را در آسمان شهر نوید داد فریاد رستگارى از مأذنه شهادت برخاست و هاشمى نژاد را به مهمانى جدش رسول خدا برد وبا اتصال به اقیانوس جاوید و بیکران روحش را از کوثر کمال سیراب ساخت. یادش گرامى باد.

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

حکمت 17 نهج البلاغه : ضرورت رنگ كردن موها

حکمت 17 نهج البلاغه موضوع "ضرورت رنگ كردن موها" را مطرح می کند.
No image

حکمت 2 نهج البلاغه : شناخت ضدّ ارزش‏ها

حکمت 2 نهج البلاغه موضوع "شناخت ضدّ ارزش‏ها" را مطرح می کند.
No image

حکمت 31 نهج البلاغه : ارزش و والايى انجام دهنده كارهاى خير

حکمت 31 نهج البلاغه به تشریح موضوع "ارزش و والايى انجام دهنده كارهاى خير" می پردازد.
No image

حکمت 16 نهج البلاغه : شناخت جايگاه جبر و اختيار

حکمت 16 نهج البلاغه به موضوع "شناخت جايگاه جبر و اختيار" می پردازد.
No image

حکمت 1 نهج البلاغه : روش برخورد با فته ها

حکمت 1 نهج البلاغه موضوع "روش برخورد با فتنه‏ ها" را بررسی می کند.

پر بازدیدترین ها

No image

حکمت 445 نهج البلاغه : راه غرور زدایی

حکمت 445 نهج البلاغه به موضوع "راه غرور زدایی" می پردازد.
No image

حکمت 380 نهج البلاغه : شناخت خوبی ها و بدی ها

حکمت 380 نهج البلاغه به موضوع "شناخت خوبی ها و بدی ها" اشاره می کند.
No image

حکمت 139 نهج البلاغه : علمى، اخلاقى، اعتقادى

موضوع حکمت 139 نهج البلاغه درباره "علمى، اخلاقى، اعتقادى" است.
No image

حکمت 289 نهج البلاغه : ضرورت عبرت گرفتن

حکمت 289 نهج البلاغه به موضوع "ضرورت عبرت گرفتن" می پردازد.
No image

حکمت 371 نهج البلاغه : اقسام روزی و پرهیز از حرص زدن

حکمت 371 نهج البلاغه به موضوع "اقسام روزی و پرهیز از حرص زدن" می پردازد.
Powered by TayaCMS