دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

روابط سیاسی با آمریکا از خرداد 42 تا ریاست جمهوری کارتر.

No image
روابط سیاسی با آمریکا از خرداد 42 تا ریاست جمهوری کارتر.

كلمات كليدي : تاريخ، پهلوي، محمدرضا شاه، جانسون، فورد، كارتر، افزايش قيمت نفت، اعتراض مردمي، فروش اسلحه

نویسنده : سعيده سلطاني مقدم

مرگ نابهنگام "کندی" و حکومت "لیندون‌ جانسون" سرآغاز بهبود روابط ایران و آمریکا بود. "محمدرضا شاه" در دوران حکومت "جانسون" دو بار در سال‌های 43 و 47 به طور رسمی از ایالات‌متحده آمریکا بازدید کرد و مورد استقبال قرار گرفت. به رغم گرمی روابط مابین "محمدرضا شاه" و "پرزیدنت ‌جانسون" بین ایران و آمریکا بر سر خرید جنگ افزار اختلاف نظرهایی وجود داشت، چرا که اشتهای شاه در انبار کردن سلاح‌های مدرن پایان‌ناپذیر بود.[1] از سوی دیگر در اواسط دهه 40 دولت ایران با کنسرسیوم بر سر میزان سهمیه خرید نفت کشمکش پیدا کرد. شاه خواستار فروش هر چه بیشتر نفت و تحصیل پول برای اجرای برنامه‌های مدرنیزه کردن کشور و نیز خرید جنگ افزار بود. سرانجام با مداخله دولت آمریکا کمپانی‌های آمریکایی با افزایش تولید و خرید نفت ایران موافقت کردند؛ ولی تحویل جنگ افزارهای آمریکایی به خصوص هواپیمای مدرن به علت مخالفت کنگره با بن‌بست رو‌به‌رو شد. در تابستان 45 شاه به دوست قدیمی خود "روزولت" متوسل شد و در مذاکرات سه ساعته با او از روش آمریکایی‌ها در بی‌توجهی به خواسته‌هایش گله کرد و گفت: از این ‌که مانند بچه‌های مدرسه با او رفتار می‌شود، خسته شده است. سرانجام پس از مذاکرات طولانی و به رغم مخالفت‌های چند تن از سناتورها که در راس آنها "ویلیام‌ فولبرایت" رییس کمیته خارجی سنای آمریکا قرار داشت، دولت "جانسون" با فروش دو اسکادران هواپیمای "اف ـ 4" و جنگ ‌افزارهای دیگر تحت شرایطی موافقت کرد. روابط جانسون و شاه نیز تا بدانجا رسید که جانسون در تاریخ 2 ژوئن 1968 در نامه‌ای به "آرمین ‌مایر" سفیر ایالات‌ متحده در ایران نوشت: «دوستی و همبستگی من با اعلی ‌حضرت یکی از عوامل مسرت‌بخش دوران حکومتم بوده است.»[2]

روابط شاه با ایالات ‌متحده از نیمه دوم دهه 1960 به تدریج توسعه و تحکیم بیشتری یافت. "اردشیر‌ زاهدی" و "هوشنگ‌ انصاری" سفیر ایران در آمریکا در بهتر شدن این روابط نقش مهمی ایفا کردند. از سوی آمریکاییان سرمایه دارانی "لیلیانتال"، "راکفلر"، "روزولت" و سیاستمدارانی؛ چون "رستو"، "آرمین‌ مایر" در ایرن زمینه نقش داشتند. "لیلیانتال" یکی از ستایش‌گران شاه در کاخ سفید پس از دیدار با رییس‌ جمهور چنان به وجد آمده بود که گفت: «وضع ایران تقریبا از هر جای دیگر جهان بهتر است.» براساس "دکترین ‌نیکسون" در سال 48 ایالات‌متحده مسئولیت‌های دفاعی و امنیتی گذاشته را به عهده دوستان و متحدین خود محول می‌کرد. در عوض فروش جنگ‌افزار و تجهیزات نظامی مورد نیاز آنها و آموزش مربوط برای استفاده از این جنگ‌ افزارها را به آنان که مسئول دفاع از خود بودند، به عهده می‌گرفت. نقش آمریکا در بالا بردن قیمت نفت نیز در راستای همین هدف بود. در واقع آمریکایی‌ها با پشتیبانی از طرح بالابردن بهای نفت به هزینه مصرف‌کنندگان جهان برای شاه و سران کشورهای عرب صادرکننده نفت در حوزه خلیج‌فارس پول کافی فراهم می‌آمد. تا به حد وفور جنگ‌افزار از آمریکا خریداری کنند. در عین حال ایران به یک قدرت نظامی تبدیل گردد. هر چند اتومبیل‌داران آمریکایی و دیگر مصرف‌کنندگان سوخت و انرژی زیان‌هایی متحمل شوند؛ اما در عوض سازمان دفاعی آمریکا در طول جنگ ویتنام آسیب دیده بود، مرمت شد.[3] افزون بر این، اقتصاد در حال رکود ایالات‌ متحده دوباره رونق گرفت. شاه نیز قبول کرد، بخش عمده درآمد نفت را در مقابل اوراق قرضه طویل‌المدت دولت آمریکا به بانک‌های آمریکا برگرداند. انفجار بهای نفت به رقیبان تجاری ایالات ‌متحده در ژاپن و کشورهای اروپایی لطمات شدیدی وارد کرد. این معامله تا زمانی که محمدرضا شاه در ایران حکومت کرد، در راستای منافع آمریکا بود. در حقیقت شاه یکی از بازیگران تیمی بود که دانسته یا ندانسته به سود آمریکا عمل می‌کرد. به گفته "کیسینجر" شاه ایران تنها متحد آمریکا بود که به هواپیمای حمل و نقل شوروی اجازه نداد، برای تحویل اسلحه به اعراب در سال 1973 از فراز خاک ایران به خاورمیانه پرواز کنند. "کسینجر" در یک سخنرانی می‌گوید: «ایران از نظر ژئوپولوتیک اهمیت فوق‌العاده‌ای برای غرب دارد.»[4]

فورد بعد از نیکسون

پس از استعفای "نیکسون" از ریاست‌ جمهوری و جانشینی "جرالد‌فورد" روابط ایران و آمریکا روال عادی خود را طی می‌کرد؛ زیرا مقامات ارشد دولت نیکسون؛ مانند "کیسینجر" وزیر امور خارجه که روابط نزدیک و دوستانه‌ای با شاه داشتند، در پست‌های خود ابقا شدند؛ ولی روند افزایش قیمت نفت که شاه در آن نقش اساسی داشت، تنش‌های زیادی در کشور پدید آورد. نطق‌های اعتراضی وزیران آمریکا شاه را خشمگین کرده بود. انتقادات آمریکایی‌ها از افزایش قیمت نفت همراه با انتقاد آن‌ها از تک حزبی کردن کشور به نام "حزب رستاخیز" این انتقادها را افزایش داد. این تنش‌ها در زمان زمامداری "فورد" بیشتر شده بود.[5]

آغاز بحران در روابط ایران و آمریکا

یکی از مسایلی که وزارت دفاع آمریکا در زمینه واگذاری سلاح‌های مدرن به ایران با آن روبه‌رو بود، نگرانی از دستیابی شوروی‌ها به این گونه سلاح‌ها بود. در سال 1970 کمپانی هواپیما سازی درصدد فروش هواپیماهای مدرن "اف ـ 14" به ایران برآمد. بحران روابط ایران و ایالات ‌متحده با انتقاد از برنامه فروش جنگ‌افزار در کنگره آمریکا که منجر به تصویب قانون محدودیت کمک‌های خارجی در سال 1974 گردید، شروع شد. به موجب این قانون، کنگره می‌توانست ظرف سی روز هر یک از معاملات فروش اسلحه را متوقف سازند. سناتور "هنری ‌جاکسون" به "کسینجر" وزیر خارجه توصیه کرد با امضای قرارداد 1975 بین ایران و عراق و کاهش بحران بین دو کشور، ایالات‌متحد آمریکا در سیاست خود نسبت به ایران و نیز میزان فروش جنگ افزار به تهران تجدیدنظر به عمل آورد. چندی بعد "گلین ‌بلیتجن" یکی دیگر از مقامات وزارت دفاع برای بررسی ظرفیت جذب و کاربرد سلاح‌های خریداری شده به تهران آمد. "بلیتجن" به زودی متوجه شد که اوضاع و روال کار رضایت‌بخش نیست. وزارت دفاع پس از دریافت گزارش دومین فرستاده خود، یادداشتی در پایان سال 1975 تسلیم "پرزیدنت‌فورد" کرد. در این یادداشت پیشنهاد شده بود، سیاست ایالات‌متحده در مورد فروش جنگ‌افزار به ایران مورد تجدیدنظر قرار بگیرد. مقامات وزارت خارجه و شورای امنیت ملی که موافق ادامه سیاست موجود بودند با پیشنهاد وزارت دفاع موافقت نکردند. "هنری‌کسینجر" طراح سیاست پشتیبانی تمام و کمال از شاه بود.[6]

آغاز بحران اقتصادی در ایران

از سال 1353/ (1974) به بعد سیاست اقتصادی ایران متکی به درآمد نفت بود؛ ولی اوج‌گیری تورم و نیز بالا رفتن قیمت سلاح‌های سفارش شده قبلی و سفارش‌های جدید و از سوی دیگر ثابت ماندن درآمد نفت، اجرای طرح‌های مهم با هزینه‌های زیاد نظیر جاده سازی، فرودگاه، اسکله‌ها و ... به علت کمبود پول و پرسنل متخصص متوقف یا کند شده بود. شاه برای فروش بیشتر نفت "سپهبد حسن‌ طوفانیان" را به واشنگتن فرستاد. "طوفانیان" در دیدار با "دونالد ‌رامسفلد" در 1976 درخواست کرد بهای جنگ‌افزارهای مورد نیاز ایران کاسته شود. هم‌چنین ایالات‌متحده نفت بیشتری از ایران خریداری کند. "طوفانیان" تهدید کرد، چنانچه واشنگتن با خواست‌های شاه موافقت نکند، ایران سلاح مورد نیاز خود را از محل‌های دیگری خریداری می‌کند و به متحدین دیگری روی خواهد آورد. شاه نیز به غرب هشدار داد و از کمپانی‌های نفت خواست به جبران نفت کمتری که از ایران می‌خرند، بهای بیشتری بپردازند. وزارت دفاع در پاسخ به تهدیدهای "طوفانیان" گفت: «آمریکا نمی‌تواند جنگ‌افزار بیشتری به ایران بفروشد و چنانچه تهران مایل به لغو قراردادهای موجود باشد، ایالات‌متحده بی‌درنگ با آن موافقت خواهد کرد.[7]

آمریکایی‌ها و فساد رژیم شاه

محمدرضا شاه آمریکایی‌‌‌ها را به حقه بازی فریب‌کاری و اغفال متهم کرد، آمریکایی‌ها نیز فساد رژیم ایران را عامل نابسامانی‌ها می‌دانستند؛ اما مسئله فساد و رشوه‌ای که در معاملات خرید و فروش اسلحه اتفاق افتاده بود، نیز به بحران روابط دو کشور دامن زد. متعاقب انتقادات شاه از آمریکا امیر عباس هویدا نخست وزیر نیز کمپانی‌های خارجی را به دلیل سو اعمال و رفتار شان و مطبوعات غرب را به مناسبت انتقاد از رژیم ایران مورد حمله قرار داد. شاه که از پشتیبانی واشنگتن نسبت به خود تردید پیدا کرده بود به سیاست آمریکا خرده گرفت و گفت: تنها راهی که واشنگتن می‌تواند، انتخاب کند ادامه فروش اسلحه یا آشفتگی در اوضاع منطقه است من نگران پایین آمدن اعتبار ایالات‌متحده هستم. شما بیشتر به یک غول افلیج شباهت دارید. ماده بازار دیگر برای تامین خواسته‌هایمان در اختیار داریم؛ هم اکنون کسانی هستند که در انتظار فرصت نشسته‌اند.[8]

انتقاد از سیاست اختناق رژیم شاه

همزمان به مخالفت و انتقادهایی که در زمینه فروش جنگ افزار به ایران در مطبوعات و کنگره آمریکا به عمل آمد، روابط ایران و آمریکا و نیز سیاست اختناق و سرکوبگرانه رژیم شاه در محافل سیاسی و مطبوعات مورد بحث و انتقاد قرار گرفت. در مطبوعات و رسانه‌های خبری امریکا و غرب ساواک ابزار اصلی اختناق و سرکوب مخالفان رژیم شاه معرفی شده بود و این تعبیری درست بود. از اوایل سال 1355 روابط ایران و ایالات‌متحده دست‌خوش تغییراتی شد و به تدریج به سردی گرایید. جنگ ویتنام و نارضایی وسیع مردم آمریکا لزوم تغییر در سیاست خارجه ایالات‌متحده را تاکید می‌کرد.[9]

سیاست کارتر در مورد فروش اسلحه

درباره مشی سیاست دولت آمریکا در قبال ایران و در خواست پایان ناپذیر خرید انواع جنگ افزارها سه تن از رهبران بلندپایه دولت امریکا پس از مذاکرات طولانی بدین نتیجه رسیدند که واگذاری همه سلاح‌های مورد تقاضای شاه ایران به خصوص تعداد بیشتر هواپیماهای جنگی عملی نیست.

در سال اول حکومت کارتر دلایلی برای خشنودی و نیز نشانه‌هایی از ابهام و مخالفت به شخص او احساس می‌شد. سران دو کشور در مذاکرات خود از پیوندهای ناگسستنی بین دو کشور و اتحاد نظامی آمریکا و ایران سخن گفتند. شاه قول داد در اجلاس آینده اوپک از افزایش بیشتر قیمت نفت جلوگیری کند، کارتر نیز وعده داد برنامه ارسال سفارش‌های 12 میلیاردی تسلیحانی ایران با مشورت کنگره ادامه یابد.[10]

بحران

سه عامل موجب ثبات نسبی سیاست آمریکا نسبت به ایران در آغاز زمامداری کارتر شد. نخست این‌ که آمریکا از گذشته تعهدات زیادی نسبت به ایران در زمینه‌های سیاسی و نظامی و تسلیحاتی داشت که نمی‌توانست به یک باره آن‌ها را کنار بگذارد. اهمیت موقعیت استراتژیک ایران حتی برای کسانی که خواهان تغییراتی در روابط آمریکا با ایران بودند، قابل انکار نبود. دومین عامل رکود سیاست آمریکا در ایران در اوایل حکومت کارتر عدم درک عمق بحران ایران تا اواخر سال 1978 بود. اغتشاش و تظاهرات ضد رژیم در ایران از اوایل 1978 آغاز شد؛ ولی حکومت کارتر پس از ده ماه آن را جدی گرفت. سومین عاملی که موجب کندی و عدم تحرک آمریکا در مقابله با بحران ایران شد اکراه کارتر و مقامات مسئول سیاست خارجی آمریکا از مشارکت و قبول مسئولیت در سرکوبی حرکت‌هایی بود که ظاهرا ریشه مردمی داشت.[11]

آخرین سفر رسمی شاه به آمریکا

دوازدهمین و آخرین سفر رسمی شاه به آمریکا برای شاه رضایت‌بخش بود. قول مساعد کارتر برای ادامه ارسال اسلحه به ایران و وعده شاه برای تثبیت قیمت نفت هر دو طرف را راضی کرده بود. تنها نقطه تاریک این سفر تظاهرات بی‌سابقه‌ای بود که علیه شاه در آمریکا برگزار شد. علایم بحران و نارضایتی درایران حتی قبل از سفر شاه به امریکا نیز نمودار شده بود. هویدا که طولانی‌ترین دوران نخست وزیری در ایران را داشت به دنبال بروز مشکلات اقتصادی و کمبود کالاهای مصرفی و اختلال در تولید نیروی برق که به خاموشی‌های روزانه تا پنج ساعت منجر شد، استعفا داد و شاه جمشید آموزگار را به جانشینی وی منصوب کرد. تغییر نخست وزیر با وعده‌هایی که درباره تغییر رویه گذشته و اعطاعی آزادی‌های بیشتر به مردم همراه بود؛ ولی مخالفان رژیم بیشتر به تغییر سیاست آمریکا چشم دوخته بودند و تصور می‌کردند که شاه تحت فشار آمریکا ناچار خواهد شد، آزادی عمل بیشتری به آنان بدهد. اظهارات کارتر در مسافرت به تهران که ضمن آن ایران را جزیره ثبات خاورمیانه خواند و از رهبری شاه و محبوبیت او در میان مردم ایران سخن گفت برای مخالفان مایوس کننده بود.[12]

در روزهایی که بحران در ایران اوج می‌گرفت و تظاهرات مردم شدیدتر می‌شد. واشنگتن به مسائل دیگری اشتغال داشت. علیرغم بدبینی بعضی از کارشناسان امور ایران و پژوهشگرانی؛ مانند پرفسور "جیمز بیل" که رژیم ایران را در خطر می‌دیدند مقامات سازمان سیا و پنتاگون نسبت به اوضاع ایران و توانایی شاه در مقابله با مشکلات خوشبین بودند.[13]

دوری و انزوای روز افزون شاه از واقعیت‌ها و ناتوانی او در اتخاذ تصمیم مقتضی برای رویارویی با مشکلات در ملاقات‌های مکرر با "ویلیام سولیوان" سفیر آمریکا و "سرآنتونی پارسونز" سفیر انگلیس در تهران به خوبی نمایان بود، شاه همه مخالفان خود را از جناح چپ می‌دید و حتی به مخالفان مذهبی خود نیز مارکسیست‌های اسلامی لقب می‌داد تا بیشتر توجه سفرای دو کشور غربی را که تنها ترساشان نفوذ مارکسیست و کمونیست در ایران بود، جلب نماید؛ ولی دو سفیر جز کلی گویی و پشتیبانی لفظی راه چاره مشخصی پیش پای شاه نمی‌گذاشتند تکیه کلام سولیوان این بود که ایالات‌متحده تعهدات خود را محترم می‌شمارد.[14]

اما بعداز واقعه میدان ژاله یا جمعه خونین گزارشات نگران کننده‌ای که از تهران می‌رسید، آمریکا را مجبور با تشکیل گروه ویژه‌ای برای بررسی اوضاع ایران را به ریاست "وارن کریستوفر" معاون وزارت خارجه آمریکا منجر گردید. نخستین تاثیر بحران داخلی ایران در معاملات اسلحه با آمریکا لغو سفارش دو میلیارد دلاری خرید هفتاد هواپیمای اف ـ 14 بود که فقط چند هفته قبل از آن سفارش داده شده بود.[15]

بالاخره اولین علایم نگرانی از اوضاع ایران در اواسط آبان 57 پدید آمد و برژینسکی مشاور امنیت ملی برای نخستین بار از خطر سرنگونی شاه در صورت مهار نشدن بحران سخن گفت در این جلسه به این نتیجه رسیدند که سقوط شاه نه فقط منافع حیاتی امریکا را در ایران به خطر خواهد انداخت، بلکه متقابلا عراق که از حمایت شوروی برخوردار است به صورت قدرت برتر منطقه درخواهد آورد و رژیم‌های سلطنتی دیگر منطقه و اطمینان خود را بر تعهدات آمریکا از دست می‌دهند.[16]

مقاله

نویسنده سعيده سلطاني مقدم
جایگاه در درختواره تاریخ ایران بعد از اسلام

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.
Powered by TayaCMS