دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

فعالیت های سیاسی حاج شیخ غلامرضا یزدی

No image
فعالیت های سیاسی حاج شیخ غلامرضا یزدی

مبارزات سیاسى

حاج شیخ غلام رضا از طرفداران مشروطه بود و زمانى که در نجف، درس آقا شیخ محمدباقر اصتهباناتى به علت مشروطه خواهى اش تحریم شد او همچنان در درس وى شرکت مى کرد و در هنگام مراجعت استاد خود به ایران، به همراه وى به شیراز سفر نمود.

در دوران مشروطه و در پى کودتاى (1299) که باعث روى کار آمدن رضاخان و منع آزادى هاى نسبى مردم شد شیخ غلامرضا محور مبارزات سیاسى مردم متدین یزد به حساب مى آمد.

از اقدامات رضاخان، منع برگزارى مجالس مذهبى، متحدالشکل کردن لباس ها و ممنوعیت پوشیدن لباس روحانیت بود. حاج شیخ هیچ گاه دست از راه و هدف خود برنداشت و با برپایى مجالس عزادارى مخفیانه به آگاه ساختن مردم نسبت به دستگاه رضاخان پرداخت.

حاج شیخ به دلیل بر عهده داشتن زعامت روحانیان یزد و برخوردارى از مقام اجتهاد، مى توانست از شهربانى براى خود اجازه پوشیدن لباس روحانیت بگیرد، اما چنین نکرد و با وجود همان سخت گیرى ها به اقامه نماز جماعت و سخنرانى پرداخت. نقل شده است که ایشان همه روزه عبا و عمامه خود را در دستمالى مى بست و تا آستانه درب مسجد ریک با خود مى برد و در دهلیز مسجد ملبّس مى شد و پس از نماز، دوباره عبا و عمامه را داخل دستمال مى پیچید و مراجعت مى کرد.([41]) این کار وى الگوى دیگر روحانیان شد و باعث باز شدن دوباره مساجد گردید. حاج شیخ به روحانیانى که تن به چنین کارهایى نمى دادند و در نماز جماعت حاضر نمى شدند مى گفت:

«حکم خدا را در هر لباسى باشد باید گفت.»([42])

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

عالمان مرتبط

جدیدترین ها در این موضوع

خاطرات جعفر شریف‌امامی

خاطرات جعفر شریف‌امامی

... پدر من یک روحانی بود. تحصیلاتی که من در تهران کردم اول در مدرسه شرف بود و بعد به مدرسه آلمانی رفتم. آنجا در واقع متوسطه را در قسمت فنی تمام کردم. بعد برای رفع احتیاجات راه‌آهن عده‌ای در حدود سی نفر از وزارت راه می‌فرستادند به آلمان و من جزو آن هیئت به آلمان فرستاده شدم... هجده ماه در رشته‌های مختلف راه‌آهن تحصیل کردیم و بعد به ایران مراجعت کردیم.
خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

بنابراین شاه و علم به این نتیجه رسیده بودند که این دو وزارتخانه (بازرگانی و صنایع و معادن) را یکی بکنند تا این تضاد و تعارض از بین برود.
خاطرات عبدالمجید مجیدی

خاطرات عبدالمجید مجیدی

عبدالمجید مجیدی... من در ساعت هشت بعدازظهر جمعه 21 دی ماه 1307 در تهران به دنیا آمده‌ام. پدرم قوام‌الدین مجیدی وکیل دادگستری و از پایه‌گذاران حرفه وکالت در ایران بود.

پر بازدیدترین ها

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

بنابراین شاه و علم به این نتیجه رسیده بودند که این دو وزارتخانه (بازرگانی و صنایع و معادن) را یکی بکنند تا این تضاد و تعارض از بین برود.
خاطرات جعفر شریف‌امامی

خاطرات جعفر شریف‌امامی

... پدر من یک روحانی بود. تحصیلاتی که من در تهران کردم اول در مدرسه شرف بود و بعد به مدرسه آلمانی رفتم. آنجا در واقع متوسطه را در قسمت فنی تمام کردم. بعد برای رفع احتیاجات راه‌آهن عده‌ای در حدود سی نفر از وزارت راه می‌فرستادند به آلمان و من جزو آن هیئت به آلمان فرستاده شدم... هجده ماه در رشته‌های مختلف راه‌آهن تحصیل کردیم و بعد به ایران مراجعت کردیم.
خاطرات عبدالمجید مجیدی

خاطرات عبدالمجید مجیدی

عبدالمجید مجیدی... من در ساعت هشت بعدازظهر جمعه 21 دی ماه 1307 در تهران به دنیا آمده‌ام. پدرم قوام‌الدین مجیدی وکیل دادگستری و از پایه‌گذاران حرفه وکالت در ایران بود.
Powered by TayaCMS