كلمات كليدي : قرآن، معجزه، نبوت، اعجاز تشريعي، قانون گذاري
نویسنده : روحالله رضائی
اعجاز از مادهی "عجز" است که در اصل نقیض "حزم" بوده، به معنای محکم بستن طناب،[1] در لغت به معنای ضعف و ناتوانی،[2]درنگ کردن و تأخیر از چیزى[3] آمده؛ و در اصطلاح دینی به این معناست که، انسان چیزی را بیاورد و مخالف از آوردن آن ناتوان باشد.[4]
و تشریع از ماده "شرع" است که معنای آن را مسیر و راه آب،[5] رسیدن و داخل شدن بر آب[6] و همچنین راه روشن ذکر کردهاند.[7] و در اصطلاح فقهی و قرآنی به معنای نشان دادن راه مادی یا معنوی است؛[8] از این رو بر احکام و قوانینی که راهنما و طریق معنوی انسان برای زندگی او هستند نیز تشریع اطلاق میشود؛ لذا تشریع را به معنای قانونگذاری گرفتهاند.[9]
رابطهی معجزه با نبوت
یکی از راههای شناخت "پیامبر" اعجاز است که برخی از دانشمندان اسلامی تنها راه تشخیص پیامبر صادق را از کاذب معجزه میدانند. مثل علامه طباطبائی، شیخ طوسی، تفتازانی و....[10]و متکلمان در تعریف معجزه میگویند: امر خارقالعادهای است که مقرون به تحدی (مبارز طلبی) و سالم از معارضه باشد،[11] و این را از شرائط مهم اعجاز میدانند؛ البته برخی شرایط دیگری را به آن اضافه میکنند از جمله اینکه این معجزه به خواست خداوند و به دست مدعی نبوت آشکار شود، به گونهای که نشانهی صدق ادعای پیامبر بوده و دیگران از انجام آن عاجز باشند (قابل تعلیم و تعلم نیست).[12]
لفظ معجزه و اعجاز در قرآن کریم بهکار نرفته، اما الفاظ و مفاهیم دیگرى در قرآن وجود دارد که بیانگر معجزه میباشد؛ مانند: بینه و آیه (اعراف/73، 106)، برهان (قصص/32)، سلطان (ابراهیم/11)، بصیرت (انعام/104) و شئ مبین (شعراء/30).
وجوه اعجاز قرآن
یکی از معجزات بزرگ خداوند، قرآن کریم است. این کتاب عظیم، جوانب خارقالعادهی بسیاری داشته و دانشمندانی[13]که وارد عرصهی اعجاز قرآن شدهاند، جنبهها و جوانب بسیاری برای اعجاز قرآن برشمردهاند. این وجوه بیشتر در سه بعد اساسی و مهم خلاصه میشود که عبارتند از:
1. اعجاز بیانی: بیشتر به جنبههای لفظی و عبارات به کار رفته و نظر به ظرافتهای بلاغی دارد؛ البته این نکات و ظرافات در معنا و محتوا نقش اصلی را ایفاء میکنند.
2. اعجاز علمی: اشاراتی است گذرا به برخی از اسرار طبیعت که از لابهلای آیات قرآن تراوش نموده و اعجاز فوقالعادهی آن مشهود است و دانشمندان با مرور زمان و پیشرفت دانش و قطعیت یافتن برخی نظریههای علمی، به این حقایق پی میبرند.
3.اعجاز تشریعی: قرآن کتاب شریعت و آیینی است که برای ادارهی امور زندگی مادی، معنوی و هدایتی بشر در راستای تأمین مصالح دنیوی و اخروی انسانها، نازل شده که در عالم، بینظیر و در نهایت اعجاز میباشد.[14]
اعجاز تشریعی قرآن
1. پیشینهی بحث:
یکی از وجوه اساسی و مهم اعجاز قرآن، اعجاز تشریعی است. این نوع از اعجاز اخیراً در میان مفسران بیشتر مورد بررسی قرار گرفته که آغاز کنندهی این اعجاز تشریعی را میتوان، بلاغى در مقدمه تفسیر "آلاءالرحمن" دانست و همزمان با ایشان، رشید رضا از اهل سنت و جریان فکرى دیگرى در میان برخى دانشمندان شیعى، چون میرزا مهدى اصفهانى و شیخ مجتبى قزوینى شکل گرفت که مسألهی اعجاز تشریعی را مطرح نمودند.[15]
2. تعریف اعجاز تشریعی:
معتقدان به اعجاز تشریعی فهمهای مختلفی از این اعجاز داشته و تعاریف گوناگونی دربارهی آن ارائه دادهاند. برخی خاصیتی مثل تضاد و تناقض نداشتن و استحکام معنایی را اعجاز تشریعی دانسته؛[16]و برخی از جهت نوآوریهای مفاهیم دینی میدانند؛ بدین معنا که قرآن، در دو بخش معارف و احکام راهی پیموده که تا آن روز، بشریت بدان راه نیافته بود و برای ابدیت نیز بدون راهنمایی دین، دستیابی به آن امکانپذیر نیست؛[17] و بعضی تنها جنبهی دستورالعملی و قانونگذاری قرآن را اعجاز تشریعی میدانند.[18]
3. منکران اعجاز تشریعی:
در مقابل قائلین، گروهی اعجاز تشریعی قرآن را منکر شده و مسألهی تحدی را به عنوان دلیل ذکر کردهاند به این صورت که از جمله شرایط اعجاز، تحدی است، یعنی صاحب معجزه در اعجاز خودش، هماورد و مبارز میطلبد؛ در حالیکه دربارهی اعجاز تشریعی تحدی وجود ندارد و در هیچ آیهای، خداوند نفرموده که اگر میتوانید تشریعی مانند تشریع قرآن بیاورید؛ فلذا تشریع قرآن جنبهی اعجاز ندارد.[19]
قائلین دو نوع جواب مطرح نمودهاند: یک. آیات تحدی را اشاره به جنبهی معنایی قرآن میدانند نه جنبه لفظی آن؛ چون تحدی اگر مختص به لفظ باشد، قرآن فقط میبایست برای دانشمندان بلاغت و فصاحت معجزه بوده نه غیر آن؛ در حالیکه این با صریح آیه که فرموده جن و انس را جمع کنید هم نمیتوانید مانند قرآن بیاورید، مخالف است.[20]
دو. برخی نیز آیات به خصوصی را اشاره به تحدی در زمینهی شرایع و قوانین قرآن و تصحیح کنندهی اعجاز تشریعی میدانند. از جمله آیات ذیل که میفرماید:
«فَلْیأْتُوا بِحَدیثٍ مِثْلِهِ إِنْ کانُوا صادِقینَ»[21]
«اگر راست مىگویند سخنى (نو) همانند آن بیاورند!»
«اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الحْدِیثِ کِتَابًا مُّتَشَابِهًا مَّثَانىَِ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِینَ یخَشَوْنَ رَبهَّمْ ثمَُّ تَلِینُ جُلُودُهُمْ وَ قُلُوبُهُمْ إِلىَ ذِکْرِ اللَّهِ ذَلِکَ هُدَى اللَّهِ یهَدِى بِهِ مَن یشَاءُ وَ مَن یضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَاد»[22]
«خداوند بهترین سخن را نازل کرده، کتابى که آیاتش (در لطف و زیبایى و عمق و محتوا) همانند یکدیگر است، آیاتى مکرّر دارد (با تکرارى شوقانگیز) که از شنیدن آیاتش لرزه بر اندام کسانى که از پروردگارشان مىترسند، مىافتد؛ سپس برون و درونشان نرم و متوجّه ذکر خدا مىشود. این هدایت الهى است که هر کس را بخواهد با آن راهنمایى مىکند و هر کس را خداوند گمراه سازد، راهنمایى براى او نخواهد بود!»
که برخی از پژوهشگران معتقدند، این آیه صریحترین آیهای است که میفهماند، خداوند به علوم معارف و قوانین مستحکم قرآنی تحدی نموده است.[23]
نمونههایی از اعجاز تشریعی
اکنون به برخی از موارد اعجاز تشریعی میپردازیم. چنانکه در تعریف آن گفتیم این اعجاز را در دو زمینهی احکام و معارف، میتوان سرایت داد و آیاتی را بیان نمود:
1. معارف و علوم:
صفاتی که قرآن برای خداوند بیان فرموده با صفاتی که در کتب پیشین مثل تورات محرّف وجود دارد، بسیار متفاوت است.
قرآن، خدا را به بهترین وجه وصف نموده، او را مجمع صفات کمال معرفی کرده و از هر زشتی و صفت ناپسندی مبرّا و منزه دانسته است:
«هُوَ اللَّهُ الَّذِى لَا إِلَاهَ إِلَّا هُوَ عَلِمُ الْغَیْبِ وَ الشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَانُ الرَّحِیمُ* هُوَ اللَّهُ الَّذِى لَا إِلَاهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبرِ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا یُشْرِکُون»[24]
«او خدایى است که معبودى جز او نیست، حاکم و مالک اصلى اوست، از هر عیب منزّه است، به کسى ستم نمىکند، امنیت بخش است، مراقب همه چیز است، قدرتمندى شکستناپذیر که با اراده نافذ خود هر امرى را اصلاح مىکند، و شایسته عظمت است؛ خداوند منزّه است از آنچه شریک براى او قرار مىدهند!»
اما در تورات "خدا" به گونهای ناپسند وصف شده که خرد آن را نمیپذیرد. در داستان آدم و حوا خداوند آدم را از خوردن "شجرۀ منهیه" منع نمود، تا مبادا دارای عقل و شعور گردد؛ سپس او را از بهشت بیرون راند، تا مبادا از درخت "حیات جاویدان" نیز بخورد و همانند خداوند زندگی جاودانی یابد؛ یا این که خداوند در پی آدم آمده بود و آدم در پشت درختان پنهان شده بود و خداوند نمیدانست که آدم کجاست.[25] اینگونه تفاوتها نشان میدهد که معارف قرآنی تا چه میزان از معارف موجود در زمانهای قبل از آن بالاتر میباشد.[26]
دربارهی پیامبران نیز همینگونه است. قرآن، انبیای عظام الهی را در والاترین مقام قداست قرار داده و از آنان به نیکی یاد میکند:
« إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهیمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَى الْعالَمین»[27]
خداوند، آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران را بر جهانیان برگزید.»
این گونه تعبیرها در مورد پیامبران و اولیای الهی مخصوص قرآن است؛ اما در سایر متون تعبیرات ناروا در این زمینه زیاد به چشم میخورد؛ مثلاً دربارهی حضرت نوح نوشتهاند: او شرابخوار مستی بود که از شدت بیهوشی برهنه و مکشوفالعوره در میان چادر افتاده بود.[28] و عبارات ناروای دیگری که در کتاب مقدس وجود دارد.[29]
2. تشریع و قانونگذاری:
انسان همیشه درباره اینکه چگونه باید زندگی کند، در ذهنش سؤالاتی داشته که در پی پاسخ دادن به آنها بوده است. پاسخهای انسانی همیشه ناقص بوده و تمام جوانب زندگی انسان را در بر نمیگیرد؛ اما قوانین الهی که در قرآن کریم ذکر شده، تمام ابعاد فردی، اجتماعی و الهی زندگی بشر را در نظر میگیرد و از همین جهت از تمام قوانین بشری پیشرفتهتر و عادلانهتر است.[30] برخی از این قوانین مترقی قرآنی عبارتند از:
1. در اسلام همه در نظر و عقیده آزادند:
«لاإِکْراهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ...»[31]
« در قبول دین، اکراهى نیست.»
2. تکالیف و احکام قرآن تماما در حد و توان بشر و برای او آسان است:
«لایُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها...»[32]
«خداوند هیچ کس را، جز به اندازه تواناییش، تکلیف نمىکند.»
3. انسانها همه برابرند و ملاک برتری تقواست؛ قرآن با تشریع این ماده، تمام برتریها و فزون طلبی را از ریشه برمیکَند و تنها دانش و پرهیزگاری را ملاک فضیلت و برتری قرار میدهد:[33]
«یَأَیهُّا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکمُ مِّن ذَکَرٍ وَ أُنثىَ وَ جَعَلْنَاکمُْ شُعُوبًا وَ قَبَائلَ لِتَعَارَفُواْ إِنَّ أَکْرَمَکمُْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیر»[34]
«اى مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیرهها
و قبیلهها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید (اینها ملاک امتیاز نیست،) گرامىترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست خداوند دانا و آگاه است»