كلمات كليدي : تحريف، نقيصه (نقص)، زياده، تبديل،قرآن
نویسنده : سید محمد باقر موسوی
عدم تحریف قرآن
تعریف لغوی: تحریف شیء عبارت است از مایل شدن و عدول از موضع اصلی آن شیء به جانب دیگر.
این واژه از «حرف الشیء» به معنی طرف و جانب مشتق شده است.
تحریف الکلام یعنی تأویل کلام به چیزی که ظاهر کلام بر آن دلالت ندارد تأویلی بدون دلیل[1].
تعریف اصطلاحی بر چند وجه است:
1- تحریف به مدلول کلام: یعنی تفسیر به رای. همان تحریف الکلام است که ذکر شد.
2- تحریف به تبدیل کلمات: تغییر کلمه به کلمهای دیگر که مرادف یا غیر مرادف آن باشد.
3- تحریف به نقص: به دو صورت است
الف)قرائت ناقص، مثلاً ابن مسعود در آیه شریفه این گونه قرائت کرده، «والذکر والانثی»که ما خلق را حذف کرده است.
ب)اعتقاد به اینکه کلمه یا آیهای قبلاً در قرآن بوده و حالا نیست یعنی معتقد باشد در قرآن کنونی نقص وارد شده است.
4- تحریف به زیاده: این قسم به ابن مسعود نسبت داده شده و برای توضیح کلماتی را به قرآن اضافه میکردند. سه مورد اخیر را مفسرین انکار کرده اند. بنا براین کلام در عدم تحریف قرآن حول این سه موضوع (تبدیل، نقیصه، زیاده) می باشد.[2]
اقسام تحریف:
1- معنوی: در تحریف معنوی تحریف کننده بدون کمترین دخل و تصرف در ساختار الفاظ و عبارتهای قرآن آن را بر اساس پیشفرضهای باطل خود و به منظور تقویت آنها تفسیر میکند و در حقیقت نگرش خود را بر قرآن تحمیل میکند نه نگارش خود را.
تحریف معنوی به رغم مذموم بودن نمیتواند به اعتبار قرآن خدشهای وارد کند زیرا امری بیرون از هویت قرآن است.
2- تحریف لفظی: دخل و تصرف در ساختار الفاظ و عبارتهای قرآن است که مطرحترین صورتهای آن تحریف به نقص و تحریف به زیاده است.[3]
دلایل عدم تحریف قران
1- عقلی:
الف) بداهت عقل: بدیهی است کتابی مثل قرآن که از روز اول مورد توجه بوده دارای شأن عظیم و تقدس و منزلت نزد عقل بوده و از تحریف به دور می باشند. زیرا قرآن اولین مرجع این امت در همه امور اعم از سیاسی، اجتماعی، دینی و همه شئونات آنان بوده و اساس دین و رکن شریعت، و منبع اصلی فروعات و اصول دین آنان بوده لذا همگی در حراست و مواظبت بر بقاء و سلامت آن کوشا بودهاند.[4]
ب) ضرورت تواتر: ضروری است که قرآن در همه اجزایش باید متواتر باشد چه در سور و چه در آیات و کلمات و حروف و حتی هجاها همه باید متواتر باشد و وقتی که ضروری شد که قرآن همهاش (کلمه، آیه، جمله...) متواتر باشد همین تواتر احتمال تحریف را از بین میبرد.[5]
2- نقلی:
الف) آیات:
«انا نحن نزلنا الذکر وانا له لحافظون»
«ما قرآن را نازل کردیم و ما به طور قطع نگهدار آنیم» (حجر، آیه 9)
«ان الله لایخلف المیعاد»
«خداوند از وعده خود تخلف نمیکند» (فصلت،آیه 42)
«لایأتیه الباطل من بین یدیه ولا من خلفه تنزیل من حکیم حمید»
«هیچگونه باطلی نه از پیش رو و نه از پشتسر به سراغ آن نمیآید چرا که از سوی خداوند حکیم و شایسته نازل شده است» (آل عمران، آیه 9)
در این آیه خداوند به صراحت وعده کرده عدم تحریف قرآن را از حوادث زمانه.
باطل یعنی فساد و نقص یعنی قرآن نه در حال حاضر و نه در آینده نقص در آن وارد نمیشود و خداوند حکیم است یعنی حکمت او به ابدیت اسلام و عدم تحریف قرآن و حمید هم یعنی کسی که در کارهایش او را میستایند پس در وعدهاش خلاف نمیکند.[6]
ب) روایات: عرضه روایات بر قرآن. امام صادق (ع) فرمودند:
«فما وافق کتاب الله فخذوه وما خالف کتاب الله فدعوه»
یعنی هر روایتی با قرآن موافق باشد به آن عمل کنید و هر روایتی با قرآن مخالف باشد آن را ترک کنید.
دو نکته:
1- معروض (قرآن) میبایست چیزی باشد که به آن قطع داریم زیرا مقیاس حق و باطل است و مقیاس نباید مشکوک باشد.
2- معروض به خاطر اینکه مقیاس است باید متواتر نزد مسلمین باشد که به آن یقین کنند.
حال اگر روایاتی که دلالت بر تحریف قرآن دارند را بر قرآن عرضه کنیم میبینیم با ظاهر قرآن مخالف است با همان آیاتی که مورد بررسی قرار گرفت مخالف است پس این روایات مطروح هستند و نباید اعتبار داشته باشند.[7]
3- اجماع؛ اجماع علماء در همه زمانها دلیل دیگری بر عدم تحریف قرآن است این اجماع از بزرگانی مثل علامه حلی، سید عاملی و شیخ بلاغی و... نقل شده. شیخ صدوق (ره) میفرماید:
«کسی که به شیعه نسبت تحریف قرآن بدهد کاذب است»[8]
4- نماز شیعیان؛ از ادله دیگر در عدم تحریف قرآن، نماز شیعیان است زیرا معتقدیم که باید در نمازها، رکعت اول و دوم سوره حمد و یک سوره دیگر غیر از حمد خوانده شود و این نشان میدهد که به مصون بودن سور قرآن از تحریف اعتقاد دارند و گرنه قرائت آن در نماز جایز نبود.[9]