24 آبان 1393, 14:4
كلمات كليدي : تاريخ، غزوه حنين، پيامبر، مشركان هوازن
نویسنده : عباس ميرزايي
غزوه در اصطلاح به جنگی گفته میشود که پیامبر(ص) خود فرماندهی آن را به عهده داشت.
غزوه «حنین» از غزوات پیامبر(ص) با مشرکان هوازن، در سال هشتم هجرت[1] اتفاق افتاد. «حنین» در منطقهای بین مکه و طائف قرار داشت و از مکه سه شب فاصله داشت.[2] و طایفه هوازن در نزدیکی آن زندگی میکرد. بعد از فتح مکه این طایفه به فرماندهی جوانی سی ساله به نام "مالک بن عوف نصری"[3] به جمعآوری نیرو پرداخت تا در پرتو آن بتواند با مسلمانان مقابله کند. از اینرو به جمعآوری ده هزار جنگجو اقدام کرد که به وسیله شتران و گوسفندان فراوان پشتیبانی میشد.[4] مالک بن عوف نصری که بر خلاف نظر شیوخ قبیله دست به چنین کاری زده بود، دستور داد تا همه سپاهیان، زنان و کودکان و نیز شتران و گاوان و گوسفندان خود را به همراه بیاورند؛ چرا که این اقدام باعث خواهد شد، جنگجویان در دفاع از مال، جان و ناموس خود محکمتر باشند.[5]
از سوی دیگر پیامبر(ص) پس از نصب "عتاب بن اسید" به عنوان حاکم مکه،[6] به همراه دوازده هزار نفر[7] عازم حنین شد[8] که هزار نفر از آنان را به فرماندهی "خالد بن ولید" به عنوان مقدمه لشکر پیش فرستاد.[9] ایشان همچنین دستور دادند، همان افرادی که به هنگام ورود به مکه پرچمدار بودهاند، پرچم را بر دوش گیرند و پرچم بزرگ را به دست "علی بن ابیطالب(ع)" داد.[10] پیامبر(ص) صبح روز شنبه، ششم شوال[11] از مکه خارج شد.[12]
از سوی دیگر مالک بن عوف که لشگر خود را آماده کرده بود، سه نفر را برای کسب خبر به لشگرگاه مسلمانان فرستاد، همان کاری که "عبدالله بن ابی حَدرد اسلمی" برای رسولخدا(ص) انجام داد.[13]
در این غزوه، که اولین غزوه بعد از فتح مکه به شمار میرفت، مردم مکه و انبوهی از مشرکان سابق، از جمله سران آنها، مانند "صفوان بن امیه"، "ابوسفیان" و بسیاری دیگر هم حضور داشتند؛ اما آنان چندان مایل به پیروزی پیامبر(ص) نبودند، بلکه بیشتر برای دیدن نتیجه جنگ و بهرهمندی از غنایم، همراه پیامبر(ص) شده بودند.[14] با توجه به این نکته، هنگامی که مقدمه سپاه به فرماندهی خالد بن ولید، وارد منطقه و دره حنین شد، با حمله مشرکین هوازن که از شب قبل در دره کمین کرده بودند، روبرو شدند. نیروهای خالد بن ولید نتوانستند در برابر آنان پایداری کنند و پس از شکست عقبنشینی کردند. به دنبال آنها اهل مکه و همه مسلمانان عقب نشستند و پشت سر خود را هم نگاه نکردند.[15] اتفاقی که نو مسلمانان از آن بسیار خوشحال بودند.[16]
در این هنگام پیامبر(ص) مهاجرین و انصار را با نام «اصحاب سَمُره»، بیعت کنندگان در بیعت رضوان صدا میزد که برخی از آنان بازگشتند.[17] "عباس بن عبدالمطلب" نیز که صدای بلندتری داشت، همین عمل را انجام میداد.[18] در آن کارزار سخت، "علی بن ابیطالب(ع)"، "فضل بن عباس" و برادر او "ربیعه بن حارث"، "ابوسفیان بن حارث بن عبدالمطلب"، "عباس بن عبدالمطلب"، "اسامة بن زید" و برخی دیگر، شجاعت و پایداری بسیاری از خود نشان دادند.[19] این موضوع همبستگی مجددی را به سپاه اسلام بازگرداند و مسلمانان لبیکگویان بازگشتند. آنان انسجام و نظم از دست رفته را باز یافتند و همین امر منجر به شکست هوازن و همپیمانان آنان شد.[20] با این وجود و شکست اولیه مسلمانان بیش از چهار تن از آنان کشته نشدند[21] و بازماندگان هوازن به جاهای مختلف از جمله «طائف» فرار کردند.[22]
پیامبر(ص) دستور داد، هر که مشرکی را بکشد، لباس و سلاح مقتول مال او باشد. همچنین گروهی را به فرماندهی "ابو عامر اشعری" با همراهی "سعد بن اکوع" به تعقیب هوازنیان فراری فرستاد.[23] در این تعقیب و گریز ابو عامر کشته شد و سعد بن اکوع به جای او فرمانده گروه شد. پیامبر(ص) بعد از شنیدن خبر شهادت ابو عامر برای وی دعای بسیار کرد.[24]
بعد از پایان جنگ مسلمانان اموال فراوانی از اسراء و احشام جمعآوری کرده و همه را در منطقهای به نام «جعرانه» مستقر کردند.[25]
به دستور رسولخدا(ص) برای اسراء سایهبانی فراهم شد تا آنان از آفتاب گرم و سوزان در امان باشند. در این جنگ شش هزار اسیر، 24هزار شتر، بیش از 40 هزار گوسفند و چهار هزار اوقیه نقره، به غنیمت مسلمانان درآمد. پیامبر(ص) مدتی از تقسیم اسراء خودداری کردند تا شاید نمایندگان قبایل برای آزاد کردن افراد خود اقدام کنند، از اینرو نخست اموال را تقسیم کرد.
پیامبر(ص) در این جنگ به عدهای از مشرکان مانند "ابوسفیان و دو پسرش"، "یزید" و "معاویه"، "حکیم بن حزام"، "نصر بن حارث بن کلده"، "اسد بن جاریه ثقفی"، "حارث بن هشام"، "صفوان بن امیه"، "قیس بن عدیگ" و عدهای دیگر اموالی را به عنوان «مؤلفة القلوب» پرداخت کرد.[26]
رسولخدا(ص) شب پنجشنبه، پنجم ذیقعده به جعرانه بازگشت و سیزده شب در آنجا توقف نمود. سپس تصمیم گرفت تا به مدینه باز گردد. از اینرو در شب چهارشنبه، هجدهم ذیقعده شبانه احرام بست و به مکه مشرف شد. پیامبر(ص) بعد از طواف و سعی، همان شب به جعرانه بازگشت و صبح روز بعد، به همراه یاران خود به مدینه بازگشت.[27]
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان