كلمات كليدي : امثال، امثال سليمان، كتاب مقدس، عهد عتيق، مكتوبات
نویسنده : هادی جهانگشای
امثال سلیمان در ردیف بیستم از کتاب مقدس قرار دارد. این کتاب از آخرین بخش مجموعه عهد قدیم محسوب میشود؛ مکتوبات یا نوشتههایی که براساس تقسیمبندی یهودی، با نسخه عبری منطبق است.
نویسنده و تاریخ نگارش
گرچه کتاب با عنوانی آغاز میشود که نویسندگی آن را به سلیمان نسبت میدهد، اما بابهای بعدی، نشانگر این است که او تنها نویسنده کتاب نیست. وجود مقدمه در قسمت 17:22-21، بیشتر بیانگر این است که این قسمتها از محفل مردان حکیم ریشه گرفته نه سلیمان.[1] به همین دلیل، برخی گفتهاند: چون سلیمان مؤلف اکثر امثال است و برخی از آنها صریحاً به مؤلف دیگر منسوب است، از باب تغلیب همه را امثال سلیمان گفتهاند. مستر هاکس در ادامه مینویسد: از بدبختی است که اغلب آنها مفقود گردیده.[2]
در مورد تاریخ نگارش این کتاب گفته شده است: اگر برای سلیمان نقش ثابت در کتاب قائل شویم اغلب مثلها از قرن دهم ق.م. در زمان سلطنت متحد بنیاسراییل ریشه گرفته است. چندین محقق ذکر کردهاند که «سی گفتار حکما» در قسمت (22:17) تا (22:24) شباهاتی با سی قسمت از «حکمت Amenemope» عصری دارد که قطعهای تعلیمی و تقریباً معاصر با دوران سلیمان است.[3]
برخی درباره تدوین نهایی این کتاب میگویند: دانشنمدان بر این اتفاق دارند که این کتاب بعد از دوره اسارت و پس از عزرا به شکل نهایی خود در آمده است. با این حال، این کتاب از احادیثی که در دورههای پیشین موجود بوده و تاریخ آنها به زمان سلیمان(علیهالسلام) میرسیده، استفاده کرده است.[4] به نظر هاکس، محتمل است که امثال در ایام حزقیال جمعآوری شده باشد.
محتوای کتاب
کتاب «امثال» کتابی حکمتآمیز است و در واقع، حکمت عملی عهد قدیم را به نمایش میگذارد. این کتاب در بردارنده نکات و پندهای حکیمانه است.[5] در باب اول موضوع اصلی کتاب اینگونه بیان میشود: «امثال سلیمانبنداود ... به جهت دانستن حکمت و عدل و برای فهمیدن کلمات فطانت، به جهت کتاب ادب، معرفتآمیز و عدالت و انصاف و استقامت، تا سادهدلان را زیرکی بخشد و جوانان را معرفت و تمییز؛ تا مرد حکیم بشنود و علم را بیفزاید؛ و مرد فهیم تدابیر را تحصیل نماید. تا امثال و کنایات را بفمند، کلمات حکیمان و غوامض ایشان را»(1:1-6).[6] سپس در مورد وسوسههای شیطانی هشدار میدهد که انسان باید مواظب باشد تا دچار این وسوسهها نشود؛ بعد انسان را تشویق به پذیرفتن و قبول کردن حکمت صرف به میان میآورد و میگوید که هر که حکمت را قبول نماید در امنیت ساکن خواهد شد و از ترس بلا در امان خواهد ماند.
در باب دوم در فوائد حکمت و افضل بودن حکمت سخن میگوید. در باب ششم و هفتم در مورد زنا کردن و گمراه شدن به این گناه میگوید که «اگر کسی به این پلیدی تن بدهد او مثل گاوی است که به سلاخخانه میرود روانه شده و مانند احمق به زنجیرهای قصاص تا تیر به جگرش فرو رود، مثل گنجشکی که به دام میشتابد و نمیداند که به خطر جان خود میرود».[7] در این بابها گناهان جنسی مثال و نمادی از نقطه مقابل حکمت است.
از نکات مهم و حکمتآمیز این کتاب میتوان به موارد زیر اشاره کرد: خانه مکانی است برای محبت نه اختلاف و دعوا کردن و نزاع مرد تندخو نیز تقبیح شده است. بدگویی به عنوان ریشه بسیاری از مشکلات مطرح میگردد.[8] اگر فردی بتواند زبانش را کنترل نماید او مرد عاقلی است.
باب سیام این کتاب در مورد کلمات آکوربن یاقه میباشد که این کلمات نیز کلمات حکمتآمیز و اخلاقی میباشند. باب سیویکم و باب آخر این کتاب را سموئیل پادشاه نگاشته است. سموئیل نام پادشاهی است که مادرش در این باب پند و اندرز میدهد. شخصیت وی شتاخته نشده نیست؛ ولی مفسرین یهود اعتقاد داشتند که سموئیل همان سلیمان است.[9]
به طور کلی میتوان گفت که امثال 2 نوع انسان را به ما معرفی میکند:
1- انسانی که فقط به دنبال ارضای نفس خویش است؛
2- انسانی که میخواهد رضای خداوند را کسب کند.[10]
آرایش و ساختار تبدیل شونده کتاب نشان میدهد که این اثر مجموعهای از گفتارهای حکیمانه است؛ نه یک روایت. سبک ادبی این کتاب هم شعر است و از آنجائی که در شعر عبری امری معمول است، خطوط و آیات به موازات هم ساختار توازی را میسازند.[11]
مَثَل در الهیات کتاب مقدس
در کتاب دایرةالمعارف کتاب مقدس آمده است: کلمهای که مَثَل ترجمه شده، به شکلهای دیگر نیز ترجمه میگردد: «سرزنش، وحی و مثل اخلاقی. به طور کلی اغلب امثال، عبارات فشردهای هستند که حقایقی را درباره رفتار انسانی شرح میدهند.[12]