دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

تاریخ کلیسا قرن دوازدهم 1 Church history; the 12th century

No image
تاریخ کلیسا قرن دوازدهم 1 Church history; the 12th century

كلمات كليدي : تاريخ، كليسا، فرهنگ، مكتب مدرسه، انديشمندان

نویسنده : محمد صادق احمدي

قرن دوازدهم برای تاریخ کلیسا یک قرن خاکستری است زیرا از طرفی در بعد علمی با رشد عقل‌گرایی و سازمان‌یافتن "مکتب مدرسی" روبرو می‌شویم، رشدی که کمتر از یک قرن به درازا انجامید تا ستاره‌ای چون توماس آکویناس را به جامعه کلیسا معرفی کند. از طرف دیگر این قرن، قرنی است که سرشار از حملات سربازان مسیحی به سرکردگی رهبران کلیسا، به طرف سرزمین‌های مقدس است، هجوم‌هایی که در آن به مسلمان و یهودی ترحم نشد و اگر آنچه تاریخ نگاران ثبت کرده‌اند حقیقت داشته باشد یکی از ننگین‌ترین جنایتها در تاریخ کلیسا رقم خورده است.

در هر صورت برای بررسی بیشتر این قرن به سراغ فرهنگ عمومی مسیحیان، گرایشهای موجود، اندیشمندان "مکتب مدرسی"، سیاستمداران و پاپها در جنگ‌های صلیبی، تفتیش عقائد، سنت عرفانی و رهبانیت جدیدی که از درون دیر خارج و اجتماعی شده بود می‌پردازیم.

 

رشد فرهنگی جامعه مسیحی[1]

تغییرات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی اروپا که از قرن یازدهم شروع شده بود، در این قرن ادامه یافت. شهرها بزرگتر شدند و سرمایه‌دارانی که فئودال و زمین‌دار نبودند شکل گرفتند. صنفهای مختلف پدیدار شدند و با تمرکز ثروت و قدرت در شهرها اهمیت کلیساها و مدارسشان از دیرها -که تا این قرن از کلیسا جلو بودند- بیشتر شد و مردم نیز به سواد گرایش پیدا کردند.[2]

همزمان در این مدارس، خواندن و تفسیر کتب کلاسیک رومی، که برای فرار از سانسور کلیسا با ادعای فراگیری بهتر زبان لاتین همراه بود، رونق گرفت و بدین ترتیب، مسیحیان با بسیاری از آراء و اندیشه‌های فلسفی و ادبی گذشته که نوعا انسان‌گرا بودند، آشنا شدند.

علاوه بر این ترجمه آثار از عربی در نیمه دوم این قرن قوت گرفت تا جایی که در پایان این قرن ابن سینا و غزالی و خوارزمی برای مسیحیان نامهایی آشنا بودند. بنابر این با تحولات اقتصادی – اجتماعی و آشنایی با متون جهان قدیم و جهان اسلامی دومین جهش فرنگی غرب (پس از اصلاحات شارلمانی) رخ داد که از آن به رنسانس قرن دوازدهم یاد می‌کنند.

همه این ترقیات، فارغ از بحث در علوم طبیعی بود، زیرا در مورد جایگاه طبیعت و قوانین آن در جهان‌شناسی نیز با ترجمه آثار دانشمندان مسلمان که از قرن دهم شروع شده بود، توجه مسیحیان بیش از پیش به علوم مربوط به طبیعت جلب شده بود. باید توجه داشت که در کنار همه این پیشرفت‌ها، برخی متفکران سنت‌گرا (عموما راهب) نیز بودند که با این رویکردها مخالف بودند و بحث در این مسایل و توجه با طبیعت را منافی با حاکمیت خداوند می‌دانستند.

البته باید به این نکته دقت کرد که بزرگی و عظمت این پیشرفت و شکوفایی، نسبت به قرون تاریک پیش از آن است و البته نمودهایی از همان قرون تاریک را در همین قرن نیز می‌توان در هیبت جنگهای صلیبی و یا دادگاه‌های تفتیش عقائد مشاهده کرد.

در بعد هنری نیز در این دوره می‌توان ظهور هنر رمانسک را مشاهده کرد که در این زمان کلیسا نیز آن را پذیرفته بود. اوج این هنر نیز در سبک خاص معماری‌اش بود و مورخان هنری نیز با توجه به همین معماری ویژه، این نام را برای آن برگزیدند.[3]

 

اندیشمندان و مکتب مدرسه[4]

تأثیر مثبت و منفی کلیسا در روند رشد و شکوفایی علم را باید به صورت دوسویه بررسی کرد. در یک سو ایجاد مدارس برای مباحثات علمی و در یک سو فیلترکردن آراء و اندیشه‌ها تا تفتیش آن.

اما روی مثبت این جریان را باید از زمان شارلمانی بررسی کرد. در واقع امپراتور شارلمانی بود که یکی از مهمترین پایه‌ریزان نهضت علمی این قرن بود. شارلمانی  آلکوین که راهب و محقق مشهوری بود را به کاخ خود در آخن فرا خواند و آلکوین در آنجا نظام جدیدی برای تعلیم و تربیت ابتدایی وضع کرد که مبتنی بر مطالعه علوم مقدماتی هفت‌گانه بود.

به تدریج نظام آلکوین در مسائل دینی و فلسفی بکار رفت و شیوه نوینی در الهیات ظهور کرد. در حالی که عرفا برای ادراک خدا از راه تجربه مستقیم می‌کوشیدند و راهبان زندگی خود را به امور خاصی اختصاص می‌دادند،در حیات دانشگاهی چیز جدیدی مطرح شد: عالمان الهیات درگیر بحث‌های عقلی درباره شخصیت خدا و دیگر امور الهیاتی بودند.

بدین ترتیب الهیات مدرسی ظهور کرد. مکتب مدرسی، روش محققان این دوره بود که برای بدست آوردن نتایج منطقی درباره اسرار ایمان مسیحی بکار می‌رفت. دانشگاههای بزرگ اروپا به موضوعات فراوانی می‌پرداختند، اما الهیات، مقدس‌ترین موضوع بود.برترین عالمان الهیات کسانی بودند که می‌توانستند ابزارهای منطق و جدل را با بینشهای خود درباره خدا در کتاب مقدس و در نوشته‌های رسمی آباء کلیسا ترکیب کنند.

مسایل این مکتب گرچه در ابتدا بسیار کودکانه بود مثل اینکه "اول مرغ بوده یا تخم مرغ" و یا اینکه "موشی که نان فطیر[5] را می‌جود آیا در واقع کالبد خدا را خورده است؟" اما به تدریج به کمال رسید و فلسفه عمیقی بوجود آورد.[6] مکتب مدرسی محققان برجسته‌ای را نیز تقدیم کلیسا کرد که در میانشان چهره‌های سرشناسی چون آکویناس نیز به چشم می‌خورد. یکی از بزرگان این مکتب که از پیشگامان آن در این قرن به شمار می‌رود "آبلار" است.

 

پیتر آبلار

یکی از بزرگ‌ترین اندیشمندان و فیلسوفان مسیحی، آبلار است که از او در زمره سرسخت‌ترین مخالفان آموزه‌هایی چون "کفاره‌شدن مسیح برای گناهان بشر" یاد می‌شود.[7] پیتر آبلار در سال 1079 در برتانی[8] فرانسه دیده به جهان گشود. از همان ابتدا علاقه شدید به علم او را به سمت اساتید مطرح فلسفه کشاند تا از ایشان فلسفه را بیاموزد.

اما روایت رابطه منحصر به فرد او با اساتیدش به نظر باید خواندنی باشد زیرا او سه استاد مطرح داشت که شاگردی او سبب از بین رفتن حیثیت علمی دو تن از ایشان گشت.

استاد نخست او "ویلیام شامپویی" بود. تونی لین جریان رسواکردن او را اینگونه روایت می کند:

«وی بی‌رحمانه دیدگاه "شامپو" را مورد حمله قرار داد و استدلال می‌کرد که دیدگاه وی منجر به بدعت شده و فاقد پیوستگی منطقی است. نتیجه این بود که ویلیام شامپو  مجبور به ترک پاریس شد و نظریه‌های خود را تعدیل کرد.»[9]

 نفر بعدی که سمت استادی آبلار را بر عهده داشت و از این سمت ضربه سختی خورد ، آنسلم از اهالی لان[10] بود.

آبلار پس از گذر از شامپو برای فراگیری الهیات به لان رفت تا در سایه شاگردی آنسلم به علم الهیات دست یابد. در "لان" برای آنسلم احترام فراوانی قائل بودند و او را استادی برجسته می‌دانستند.

اما آبلار برای او ارزش چندانی قائل نبود و با ایراد خطابه‌هایی موقعیت و اهمیت آنسلم را کم رنگ کرد تا جایی که بسیاری از دانشجویان محضر استادی او را ترک کردند. پس از حوادث پیشین آبلار به پاریس بازگشت. او در پاریس در خانه شخصی بنام فولبر که کشیش کلیسای جامع نوتردام بود، زندگی می‌کرد. اما فولبر در خانه تنها نبود و یکی از برادرزاده‌هایش بنام هلوئیز[11] نیز با او زندگی می‌کرد. 

آبلار که جوان و با هیجانات بالا بود، نتوانست موقعیت خود را حفظ کند  و رابطه او با هلوئیز از حد یک رابطه دوستانه فراتر رفت و کار بجایی رسید که هلوئیز از آبلار حامله شده و پسری بدنیا آورد.[12]

فولبر از این عمل آبلار غضبناک شد و آبلار با وعده ازدواج با هلوئیز سعی در آرام کردن او نمود. اما مسأله به این راحتی نبود؛ زیرا در آن زمان ازدواج به معنای از دست رفتن منصب علمی و پایان پیشرفت دانشگاهی بود. بنابر این آبلار هلوئیز را به یک صومعه فرستاد و فولبر را از خود خشمگین‌تر کرد. پس فولبر مصمم شد تا از او انتقام بگیرد و به این منظور در تاریکی شب چند نفر را مامور کرد که به آبلار حمله کنند. ایشان نیز برای اینکه او را مجازات کنند وی را مقطوع النسل ساختند تا دیگر مرتکب چنین گناهی نشود. از این به بعد آبلار که دیگر نمی‌توانست مرتکب گناهی بشود، راهی صومعه شد تا راهب شود. سرانجام پیتر آبلار پس از جنجال آفرینی‌های فراوان در زندگی شخصی و اجتماعی خود در سال 1142 در صومعه مشهور کلونی دار فانی را وداع گفت و پس از آن به درخواست هلوئیز جنازه آبلار را به او سپردند تا به خاک بسپارد.

 

برنار کلرویی

یکی از عارفان و متفکران بزرگ قرون وسطی و هم‌عصر آبلار، برنار کلروویی می‌باشد. برنار که در بُعد عرفانی، دومین مؤسس فرقه "سیسترسیان" به شمار می‌رود و در بعد سیاسی، محرک اصلی و بانی دومین جنگ بزرگ صلیبی بود[13]، در چند مورد از جمله کفاره‌شدن مسیح با نظریات آبلار مخالف بود. از همین رو به شدت به آبلار حمله‌ور شد و موجبات محکومیت آبلار را فراهم کرد.[14]

در سال 1121 و در شورای سواسون[15] یکی از آثار آبلار در غیاب او محکوم شده و سوزانیده شد. اندکی بعد برنار، پیتر آبلار را متهم کرد که او انجیل پنجمی را جعل کرده و تعالیم جدیدی را ارئه می‌دهد، بنابر این ترتیبی داد تا آبلار در سال 1141 در شورای سنس محکوم شود و از آنجا که با پاپ روابط دوستانه‌ای  داشت، اعتراض پیتر به پاپ نیز فایده‌ای نداشت.

در این قرن، متفکران بسیاری به جهان مسیحیت معرفی شدند که در بسیاری از این موارد، کلیسا که توان تحمل اندیشه‌های ایشان را نداشت به شدت با آنها مخالفت می‌کرد. از این دست می‌توان به "گیلبرتوس پورتانوس" اشاره کرد که در سال 1142 اسقف "پواتیه" شد. مخالفانش، وی را بدون اینکه حتی آراء پیچیده‌اش را درک کنند به دادگاه تفتیش کشانده و محکوم کردند.

در این دوره، متفکرانی همچون آنسلم لانی (استاد آبلار)، گیللموس شامپویی، تئودور، کلارمبالد آراسی، برنارد سیلوستر و انبوهی دیگر از متفکران را می‌توان مشاهده کرد.

در ادامه تاریخ کلیسا به دیگر وقایع مهم این قرن می‌پردازیم.

مقاله

نویسنده محمد صادق احمدي
جایگاه در درختواره ادیان ابراهیمی - مسیحیت

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

فردریک شلایر ماخر Friedrich Schleiermacher

فردریک شلایر ماخر Friedrich Schleiermacher

معمولا هر پدیده سنّتی وقتی با یک جریان جدید مواجه شود، اگر باهم هم‌خوانی نداشته باشند، هیچ‌یک، دیگری را نمی‌پذیرند و هر دو نافی هم می‌شوند. در بررسی تاریخ کلیسا، اعم از کاتولیک و پروتستان، نیز دقیقا به‌همین تقابل می‌رسیم؛ تقابل دیدگاه‌های سنّتی و مدرن.
No image

شراب Wine

No image

پاپ ویگیلیوس Pope Vigilius

No image

صخره Petros, Cephas

No image

ماروزیا MAROZIA

پر بازدیدترین ها

No image

معجزات عیسی

مریم مقدس  Saint Mary

مریم مقدس Saint Mary

No image

کتاب مقدس Bible

Powered by TayaCMS