كلمات كليدي : روح¬القدس، پنطيكاست، تثليث، عيسي مسيح
نویسنده : محمد مهدي كاظمي
واژهشناسی
روحالقدس مرکب از دو کلمه روح و القدس است. روح به معنای نسیم و باد است[1] و قدس نیز به معنای برکت[2] و پاکی[3] میباشد.
نامگذاری او به "روح" به خاطر حیاتبخشی او و "القدس" نیز به خاطر تقدیسبخشی وی به قلوب ایمانداران است[4].
از دیگر نامهای روحالقدس، روحالله و روح مسیح است[5].
کلمه عبری مربوط به روح (Ruach) واژهای است که حدود چهارصد مرتبه در عهد قدیم آمده است[6] که در بعضی موارد به باد[7] و دم[8] ترجمه شده است. بنابراین اشاره عهد عتیق به دم خدا و یا طوفانی از جانب خدا[9] نیز میتواند مربوط به کار روح خدا باشد.
بار معنایی این واژه عبری، چنان عمیق و غنی است که انتقال دقیق آن در زبان انگلیسی به هیچ وجه میسر نیست[10].
روحالقدس در عهد جدید به این نامها خوانده شده است: تسلیدهنده، روح حکمت و ایمان، روح شجاعت، محبت و شادی[11].
شخصیت شناسی
روحالقدس اقنوم سوم از سه اقنوم «پدر، پسر، روح القدس» میباشد[12]. در چارچوب ایمان مسیحی سخن از روحالقدس پس از پدر و پسر است[13].
نگاه مسیحیان به این سه اقنوم بر این اساس است که تثلیث واحد است و به معنای سه خدا نیست، بلکه خدای واحد در سه اقنوم است: «تثلیثی که از نظر جوهر، واحد است» (مصوبه شورای قسطنطنیه).
پس اقانیم ثلاثه در یک الوهیت سهیم نیستند، بلکه هر یک از آنها بهطور کامل خدا هستند: «پسر همان پدر و پدر همان پسر است و روحالقدس همان پدر و پسر است؛ یعنی از نظر سرشت و طبیعت یک خدا هستند» (مصوبه شورای تولدو)[14].
روحالقدس شخصیتی الهی همچون پدر و پسر دارد[15]. لذا روحالقدس را نباید فقط به عنوان یک تأثیر و یا یک قدرت تصور کنیم[16]. او دارای صفات شخصی است زیرا که فکر میکند[17] احساس دارد[18] اراده دارد[19] او توسط پدر فرستاده شده است تا ایمانداران را به مشارکت صمیمانه و پیروی از عیسی رهنمون سازد[20].
غالباً عهد جدید، روحالقدس را روح خدا مینامد. به نظر سنت مسیحی و کتابهای مقدس، روحالقدس، مرادف جبرئیل یا فرشتهای از فرشتگان خدا و آفریدهای از آفریدگان او نیست. او در حقیقت خود خدا است که در قلوب مردم و جهان میزید و به عمل اشتغال دارد[21].
الوهیت روحالقدس
با پایان یافتن مباحثات مسیح شناختی کلیسای اولیه، پیامدهای تصمیماتی که در این ارتباط گرفته شده بود، موضوع بحث و بررسی محافل الاهیاتی قرار گرفت. در این دوران آموزه تثلیث به تدریج نشو و نما یافت. برابر بودن پدر و پسر در خلال مباحثات مسیح شناختی که سرانجام به شورای نیقیه ختم شد محرز گردید.
کلیسای اولیه در مورد روحالقدس دچار سردرگمی بود. "مونتانوس" الاهیدان برجسته در قرن دوم میلادی درباره عملکرد روحالقدس در زمان حاضر تأکید داشت[22].
بحث درباره روحالقدس نخستین بار به واسطه نظریات گروهی از نویسندگان پیش کشیده شد که به «مخالفان روحالقدس» شهرت داشتند. آنان منکر شخصیت الهی روحالقدس بودند[23].
در مقابل، نویسندگانی همچون آتاناسیوس و باسیلیوسِ اهل قیصریه، الوهیت روحالقدس را تثبیت کردند[24].
سابلیوس و پیروان او معتقد بودند که خدای واحد در تثلیث تجلی کرده است ولی ذاتاً دارای تثلیث نمیباشد. آنها معتقد بودند که خدا به عنوان پدر خالق و قانون گذار میباشد و همان خدا به صورت پسر یعنی خدای مجسم، برای نجات انسان آمد و همان خدا به صورت روحالقدس باعث نجات و تقدیس مؤمنین میگردد. لذا اینان به تثلیث ظاهری معتقدند و نه تثلیثی که ذاتاً در خدا وجود دارد[25] لذا روحالقدس موجود مستقلی نخواهد بود و تنها تجلّی خدا میباشد.
شخصی به نام "ماسدونیوس[26]" که بین سالهای 341 و 360 اسقف کنستانتینوپل بود، تعلیم می داد که روحالقدس یک خادم در سطح فرشتگان بود و مخلوقی تابع پدر و پسر است. این تعلیم نفی کننده الوهیت حقیقی روحالقدس بود و به همان اندازه که تعلیم آریوس مقام مسیح را پایین می آورد، این تعلیم نیز مقام روحالقدس را تنزل می داد.
درسال 381 شورای کنستانتینوپل این عقاید را رد کرد. هنگامی که اعتقادنامه کنستانتینوپل که همان اعتقادنامه نیقیه امروزی است، در سال 589 در سومین شورای تولدو قرائت میشد در کنار عبارت «روح القدس ... صادر شده از پدر» عبارت «و از پسر» نیز اضافه شد تا رابطه روحالقدس با پدر و پسر نشان داده شود. کلیساهای غرب از آن زمان به بعد بر الوهیت حقیقی روح القدس تأکید کرده و اعلام داشتهاند که او با پدر و پسر مساوی است و مانند آنان ازلی و همذات با آنان است[27].
در شورای نیقیه طرفداران تثلیث سرانجام توانستند این نظر را در عالم مسیحیت تثبیت کنند که روحالقدس موجودی برابر با خدای پدر و پسر است و به این ترتیب، خدایی سه گانه خلق شد[28].
پس از تثبیت نظریه تثلیث کلیسای شرق (ارتدکس) با کلیسای غرب در نحوه تمایز بین سه اقنوم اختلاف افتاد. کلیسای شرق معتقد بود که پسر و روحالقدس هر دو مشتق و صادر از پدر هستند ولی کلیسای غرب، روحالقدس را صادر از پدر و پسر میدانست[29].
در زمینه تدوین و تکامل الاهیات روحالقدس، "آگوستین" نقش بسیار مهمی را ایفا نموده است. او بر ماهیت متمایز روحالقدس تأکید دارد؛ با این حال روحالقدس وجه اشتراک بین پدر و پسر است. پدر تنها پدرِ پسر است و پسر، تنها پسرِ پدر؛ امّا روحالقدس هم روحِ پدر است، هم روح پسر؛ و این دو را در محبت پیوند میدهد.
وی تصدیق میکند که کتاب مقدس آشکارا نمیگوید که روحالقدس محبت است، امّا از آنجا که خدا محبت است و روحالقدس نیز خداست، نتیجه طبیعی این است که روحالقدس محبّت است[30].
بدین ترتیب الوهیت کامل روحالقدس در الاهیات مسیحی با تأخیر نسبتاً طولانی، مورد پذیرش قرار گرفت.
وظائف روح القدس در عهد عتیق
1- نقش فعّال در خلقت:
در کتاب مقدس آمده است: "روح خدا سطح آبها را فرو گرفت". همچنین روحالقدس، خالق حیات هم هست. زمانی که خدا آدم را آفرید روحالقدس بود که در او نفس حیات را دمید[31] و روحالقدس همچنان مخلوقات خدا را حیات میبخشد[32].
روحالقدس منشأ تمام قوای منحصر به فرد انسان است؛ قوایی همچون عقل، مهارتِ جنگیدن و حکمت[33].
بنابراین روحالقدس وجود فعّال و حیاتبخش خدا در میان موجودات است[34].
2- نقش فعّال در رساندن پیام خدا به قوم وی:
روحالقدس قوم یهود را در بیابان تعلیم میداد[35]. نویسندگان مزامیر اسرائیل با کمک روح خداوند سرودهای خود را میسراییدند[36]. انبیاء نیز از روح خدا الهام میگرفتند و کلام او را بر قوم اعلام میکردند[37].
3- قوّت گرفتن رهبری قوم بنی اسرائیل توسط روح القدس
زمانی که موسی مطیعانه هفتاد نفر از مشایخ را برای رهبری قوم و کمک به خود انتخاب کرد، خدا از روحی که در موسی بود گرفته و بر آنان گذاشت[38].
همینطور هنگامیکه یوشع به عنوان جانشین موسی در مقام رهبری انتخاب شد، خدا نشان داد که او نیز صاحب روح (یعنی روحالقدس) است[39] همین روح بر جدعون[40]، داود[41] و زرُبابل[42] قرار گرفت.
به این ترتیب در عهد عتیق در مهمترین وضعیتهائی که نیاز به رهبری بود، حضور روح خدا آشکار بود.
وظائف روحالقدس در عهد جدید
سخنانی نظیر «روحالقدس از زبان داود، پیش گفت دربارهی یهودا»[43] نشان میدهد که رسولان معتقد بودند که روحالقدس، نویسندهی کتاب مقدس است[44].
وظائف روحالقدس در عهد جدید را میتوان در سه محور مورد مطالعه قرار داد[45]:
الف: وظائف روح القدس نسبت به عیسی:
1- عیسی به وسیله روح القدس در رحم مریم قرار گفت[46].
2- به وسیله قدرت روح معجزه کرد[47].
3- به وسیله روحالقدس بر ایمانداران آشکار میگردد[48].
4- توسط روحالقدس از مردگان برخاست[49].
5- توسط روح، جلال مییابد و روح برای بازگشت او دعا میکند[50].
ب: وظائف روحالقدس در ارتباط با کلیسا:
1- کلیسا تولدیافتهی روحالقدس است و روحالقدس است که به کلیسا برای پیشبرد اهدافش، نیرو میدهد[51].
در کلیسا به عنوان هیکل خود، ساکن میشود و در آن حضور دارد[52] و از طریق تجلّی آنرا تقویت میکند و آنرا در برابر اشتباه محافظت میکند[53].
2- با کلیسا صحبت میکند و آنرا متحد میسازد[54].
3- در کلیسا محبت و دوستی ایجاد میکند[55].
4- دادن عطای شفا[56] به کلیسا، تا سلامتی جسم را از طریق غیر طبیعی دوباره ایجاد کند[57].
5- تعیین اسقفان کلیسا.
اسقفی که به ریاست کلیسا انتخاب میشود ضروری است که در درون خود دعوتی از روحالقدس احساس نماید و از بیرون نیز توسط رأی دموکراتیک کلیسا دعوت شود و توسّط رسولان به خدمت منصوب گردد[58].
ج: وظائف روحالقدس در برابر ایمانداران:
1- کمک به ایمانداران در اعتقاد به پدر و پسر[59].
از آنجا که انسان، محدود به عقل خود است نمیتواند خدا را درک کند[60] لذا این روحالقدس است که انسان را به سوی این مهم هدایت میکند[61].
همچنین به باور مسیحیان روحالقدس با قلب بیایمانان سخن میگوید تا آنها را به سوی خدا برگرداند[62].
او روح جامعه مسیحیت را ارشاد میکند، تعلیم میدهد و رازهای خدا را میگشاید[63] و مسیحیانی که در کلیساها به گرد هم میآیند، را هدایت میکند[64].
2- آزاد کردن ایمانداران از گناه[65].[66]
یکی از مهمترین وظائف روحالقدس محکوم کردن گناه[67] و کمک به ایمانداران در مقابله با طبیعت گناهآلود انسانی است[68]. اعمال طبیعت گناهآلود، مواردی همچون زنا، بتپرستی، نزاع و اختلاف، حسد و قتل، را شامل میشود[69].
3- بخشش عطایا.
پولس عطایای مختلفی را که روحالقدس به ایمان داران میبخشد بیان کرده است[70]. این عطایا همچون بیان سخن حکیمانه[71] و ایمان مافوقطبیعی که سبب انجام معجزات و کارهای خارقالعاده است[72].
4- ساکن شدن در ایمانداران.
روحالقدس علاوه بر بخشیدن تولّد تازه به ایمانداران، در آنان ساکن میگردد[73].سکونت روحالقدس به قدری اهمیت دارد که اگر کسی روحالقدس را نداشته باشد به مسیح تعلق ندارد[74].
5- تولّد دوباره[75].
تولد دوباره معادل با تولد فیزیکی نمیباشد، زیرا ارتباط خدا با ایماندار یک ارتباط روحانی است[76] لذا مقصود از این واژه تولّد روحانی است.
بدون تولّد دوباره، کسی نمیتواند حیات جاودانی و نجات را از راه عیسی مسیح، را دریافت کند[77]. تولد دوباره حیات جاودانی از جانب خدا در قلبهای ایمانداران گذاشته میشود[78] و او فرزند خدا[79] و شخص جدیدی[80] میگردد. تولد تازه به آنانی داده میشود که از گناهانشان توبه کرده باشند[81]. آنان که دوباره توسط روحالقدس متولّد میگردند نمیتوانند در زندگی خود گناه را به صورت یک عمل و عادت همیشگی بپذیرند[82].
عطایای روحالقدس به اختصار، پر شدن در روحالقدس نامیده میشود؛ به طوری که پس از آن، دیگر انسان به اقتضای روح بشریِ خود رفتار نمیکند، بلکه با عنایات روحالقدس است که در چارچوب محبت تصمیم میگیرد[83].
تعمید در روحالقدس
یکی از آموزههای اصلی در مسیحیت تعمید در روحالقدس است[84]. زیرا که در ابتدا یحیی به آب تعمید میداد اما (بر اساس سخنان عیسی مسیح) پس از مدتی این روحالقدس است که تعمید دهنده خواهد بود[85]. اناجیل، روحالقدس را به شکل کبوتری ترسیم کردهاند که پس از غسل تعمید در رود اردن، بر عیسی فرود آمد و در او استقرار یافت[86].
یکی از اهداف کلیدی مسیح در خدمت زمینی خود تعمید پیروانش در روحالقدس بود[87]. مسیحیان به استثنای تعداد اندکی، اعضای خود را به نام پدر، پسر و روحالقدس تعمید میدهند[88].
گلاسولالیا[89] (لغت یونانی به معنای رمزی صحبت کردن)[90] از جانب مسیحیان عهد جدید به عنوان نشانهای خدادادی همراه با تعمید روحالقدس در نظر گرفته میشد[91].
در حقیقت سخن گفتن به زبانهای مختلف، تجلّی ماوراء الطبیعة روحالقدس است. برای مثال دمیدن روح موجب میگردد ایمانداران به زبانهائی سخن بگویند که هرگز نیاموختهاند[92]. ممکن است زبانها شامل سخن گفتن به زبانهای انسانی[93] یا به زبانهای ناشناخته باشد[94].
سخن گفتن به زبانها به عنوان یکی از عطایای روحالقدس نیز معرفی گردیده است[95].
واقعه پنطیکاست (پنجاهه)
"عید پنجاهه" یکی از عیدهای اصلی در میان مسیحیان است که طیّ آن، «نزول روحالقدس بر حواریون»، جشن گرفته میشود.
به باور مسیحیان، حضرت مسیح، دو روز پس از مصلوب شدن، از مرگ برخاست[96]، پس از این رویداد، عیسی مسیح تا روز چهلم رستاخیز خود به شاگردانش آموزش میداد و در چهلمین روز به آسمان عروج کرد.
عیسی مسیح پیش از عروج، به حواریون وعده داد تا برای ادامه راهنمایی آنان، روحالقدس را به جای خود نزد آنها بفرستد[97].
بر این اساس، روحالقدس ۱۰ روز پس از عروج حضرت مسیح، یعنی پنجاه روز پس از برخاستن مسیح از مرگ، بر حواریون نازل شد که این روز به عنوان عید پنجاهه، جشن گرفته میشود[98].