دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

سخن گفتن به زبان‌ها Speaking in Tongues/ Glossolalia

No image
سخن گفتن به زبان‌ها Speaking in Tongues/ Glossolalia

كلمات كليدي : گلوسولاليا، تكلم به زبانها، عطاياي روحاني، پولس، پنطيكاست، پنطيكاستي

نویسنده : محمد ضياء توحيدي

سخن گفتن به زبان‌های بیگانه و ناآشنا، سابقه‌ای دیرینه دارد و در ادیان قدیمی، می‌توان این عمل را به عنوان نوعی ارتباط با عالم غیب یافت.

در مسیحیت نیز،‌ همین عمل به مرور زمان رواج یافت و برخی از اشخاص در کلیساها به سخن گفتن به زبانهایی دیگر مبادرت ورزیدند؛‌ سخن‌گفتنی که طبق مدعای مسیحیان، گاه به زبان‌های مردم دیگر مناطق (اعمال رسولان 2: 6) و گاه به زبان‌هایی ناشناخته (اول قرنتیان 13: 1) انجام می‌پذیرفت.

به هر حال، از نگاه عموم مسیحیان، "سخن گفتن به زبانها"، عملی الهامی است که بدان وسیله، روح ایماندار و روح القدس در بیان کلمات پرستشی و یا نبوتی در یکدیگر می‌پیوندند.[1]

ریشه‌شناسی

کلمه‌ی glossolalia واژه‌ای یونانی است که مرکب از دو بخش glōssa به معنی "زبان" و lalia به معنی "سخن گفتن" می‌باشد. چنانکه اشاره گردید، ریشه‌ی این نوع از سخن‌گفتن را می‌توان در ادیان قدیمی یونان و نیز گونه‌های مختلف ادیان بدوی یافت.[2] صرف نظر از کلیسای پنطیکاستی، سخن‌گفتن به زبان‌ها در برخی از فرقه‌های قدیمی‌تر مسیحیت نیز در قرن بیستم رخ داده است.[3]

ریشه‌های سخن‌گفتن به زبان‌ها در مسیحیت را می‌بایست در کتاب مقدس جست‌وجو کرد. بنابر این ابتدا به شکل‌گیری این پدیده در میان مسیحیان نخستین پرداخته و سپس به وضعیت این پدیده در قرون اخیر می‌پردازیم.

سخن‌گفتن به زبان‌ها در عهد جدید

در انجیل‌ها به اشاره، از وعده ظهور آیات و عجایب، به دست ایمانداران، سخن به میان آمده است.

در انجیل مرقس از قول حضرت عیسی اینگونه نقل شده است که به شاگردان خویش فرمود:

«در تمام عالم بروید و جمیع خلایق را به انجیل موعظه کنیدهر‌که ایمان آورده، تعمید یابد نجات یابد و اما هر‌که ایمان نیاورد بر او حکم خواهد شد و این آیات همراه ایمانداران خواهد بود که به نام من دیوها را بیرون کنند و به زبان‌های تازه حرف زنند و مارها را بردارند و اگر زهر قاتلی بخورند ضرری بدیشان نرساند و هرگاه دست‌ها بر مریضان گذارند شفا خواهند یافت».[4]

اولین گزارش از این پدیده را می‌توان در کتاب اعمال رسولان یافت:

«و چون روز پنطیکاست رسید، به یک دل در یکجا بودند که ناگاه آوازی چون صدای وزیدن باد شدید از آسمان آمد و تمام آن خانه را که در آنجا نشسته بودند پر ساخت وزبانه‌های منقسم شده، مثل زبانه‌های آتش بدیشان ظاهر گشته، بر هر یکی از ایشان قرار گرفت و همه از روح‌القدس پر گشته، به زبانهای مختلف، به نوعی که روح بدیشان قدرت تلفظ بخشید، به سخن‌گفتن شروع کردند. ... پس چون این صدا بلند شد گروهی فراهم شده در حیرت افتادند زیرا هر کس لغت خود را از ایشان شنید و همه مبهوت و متعجب شده به یکدیگر می‌گفتند:مگر همه اینها که حرف می‌زنند جلیلی نیستند؟ پس چون است که هر یکی از ما لغت خود را که در آن تولد یافته‌ایم می‌شنویم.؟ پارتیان و مادیان و عیلامیان و ساکنان جزیره و یهودیه و کپدکیا و پنطس و آسیاو فریجیه و پمفلیه و مصر ونواحی لبیا که متصل به قیروان است و غربا از روم یعنی یهودیان و جدیدان و اهل کریت و عرب، اینها را می‌شنویم که به زبان‌های ما ذکر کبریایی خدا می‌کنند. پس همه در حیرت و شک افتاده، به یکدیگر گفتند: این به کجا خواهد انجامید؟ اما بعضی استهزاکنان گفتند: که ازخمر تازه، مست شده‌اند پس پطرس با آن یازده برخاسته، آواز خودرا بلند کرده، بدیشان گفت: ای مردان یهود و جمیع سکنه اورشلیم، این را بدانید و سخنان مرا فرا‌گیرید. زیرا که اینها مست نیستند چنانکه شما گمان می‌برید، زیرا که ساعت سوم از روزاست. بلکه این همان است که یوئیل نبی گفت که خدا می‌گوید: در ایام آخر چنین خواهد بود که از روح خود بر تمام بشر خواهم ریخت و پسران و دختران شما نبوت کنند».[5]

در مورد دیگر، ‌آمده است که پولس در افسس، ‌گروهی را تعمید داد و آن‌ها نیز به همین عطیه، دست یافتند:

«پولس درنواحی بالا گردش کرده، به افسس رسید و در آنجا شاگرد چند یافته، بدیشان گفت:آیا هنگامی که ایمان آوردید، روح‌القدس را یافتید؟ به وی گفتند: بلکه نشنیدیم که روح‌القدس هست. بدیشان گفت: پس به چه چیز تعمید یافتید؟ گفتند: به تعمید یحیی. پولس گفت: یحیی البته تعمید توبه می‌داد و به قوم می‌گفت به آن کسی که بعد از من می‌آید ایمان بیاورید یعنی به مسیح عیسی.چون این را شنیدند به نام خداوند عیسی تعمید گرفتند. و چون پولس دست بر ایشان نهاد، روح‌القدس بر ایشان نازل شد و به زبان‌ها متکلم گشته، نبوت کردند.و جمله آن مردمان، تخمینا دوازده نفر بودند».[6]

اهمیت و جایگاه این عطیه

با مراجعه به عهد جدید و به خصوص رسالات پولس، می توان دریافت که این عطیه یکی از عطایای متعددی بوده که در آن دوران به مسیحیان داده می‌شده است:

«و نعمت‌ها انواع است ولی روح همان. و خدمت‌ها انواع است اما خداوند همان. و عمل‌ها انواع است لکن همان خدا همه را در همه عمل می‌کند.ولی هرکس را ظهور روح بجهت منفعت عطا می‌شود زیرا یکی را بوساطت روح، کلام حکمت داده می‌شود و دیگری را کلام علم، بحسب همان روح و یکی را ایمان به همان روح و دیگری را نعمت های شفادادن به همان روح و یکی را قوت معجزات و دیگری را نبوت و یکی را تمییز ارواح و دیگری را اقسام زبان‌ها و دیگری را ترجمه زبان‌ها»[7]

اهمیت عطیه‌ی سخن گفتن به زبانها در مرتبه‌ی پس از پیشگویی

از کلمات پولس چنین بر می آید که این عطیه، اگرچه موهبتی الهی و با ارزش بوده است اما از لحاظ رتبه،‌در مرتبه ای پس از پیشگویی (نبوت) قرار دارد:

«عطایای روحانی را به غیرت بطلبید، خصوص اینکه نبوت کنید زیرا کسی‌که به زبانی سخن می‌گوید، نه به مردم بلکه به خدا می‌گوید، زیرا هیچ‌کس نمی‌فهمد لیکن در روح به اسرار تکلم می‌نماید.اما آنکه نبوت می‌کند، مردم را برای بنا و نصیحت و تسلی می‌گوید. هرکه به زبانی می‌گوید، خود را بنا می‌کند، اما آنکه نبوت می‌نماید، کلیسا را بنا می‌کند. و خواهش دارم که همه شما به زبان‌ها تکلم کنید، لکن بیشتر اینکه نبوت نمایید زیرا کسی‌ که نبوت کند بهتر است از کسی که به زبان ها حرف زند، مگر آنکه ترجمه کند تا کلیسا بنا شود».[8]

همه باید به زبانها سخن بگویند

از آنجا که سخن‌گفتن به زبان‌ها به عنوان یک موهبت ارزش‌مند تلقی می‌شده است، پولس از همگان می‌خواهد تا به زبان‌ها سخن گویند. وی در رساله‌ی خویش به مردم قرنتس خطاب به آنان چنین می‌نویسد: «و خواهش دارم که همه شما به زبان‌ها تکلم کنید».[9]

او همچنین از مردم می‌خواهد که کسی را از سخن‌گفتن به زبان‌ها منع نکنند[10] و حتی اظهار می‌دارد که خود وی نیز از کسانی است که بیش از همه، به زبان‌ها سخن می‌گوید.[11]

زیاد شدن مدعیان "سخن‌گفتن به زبانها"

از کلمات پولس در رساله‌ی نخست به قرنتیان، چنین بر می‌آید که در آن دوره،‌ افراد زیادی مدعی دریافت این عطیه بوده‌اند. خود پولس نیز از کسانی بوده که بیش تر از هر کسی مدعی دریافت این عطیه بوده است:«خدا را شکر می‌کنم که زیادتر از همه شما به زبان ها حرف می‌زنم».[12]

البته از آنجا که سخن‌گفتن به زبان‌های ناشناخته قابل راستی آزمایی نبود، پولس به شکلی، این عطیه را زیر سؤال می‌برد. وی با وجود آنکه از همگان می‌خواهد تا به زبان‌ها سخن بگویند اما گویا خود وی نیز از رواج بیش از حد این مسأله در کلیساها ناراضی بوده است و به همین دلیل اظهار می‌دارد:

« لکن در کلیسا بیشتر می‌پسندم که پنج کلمه به عقل خود گویم تا دیگران را نیز تعلیم دهم از آنکه هزاران کلمه به زبان بگویم».[13]

در نهایت آنکه از مدعیان دریافت این عطیه می‌خواهد (اگر همچنان مصر به سخن‌گفتن به زبان‌ها هستند)، لااقل کلمات خویش را ترجمه کنند تا دیگران از این کلمات، بهره ببرند:

«بنابراین کسی که به زبانی سخن می‌گوید، دعا بکند تا ترجمه نماید.زیرا اگر به زبانی دعا کنم، روح من دعا می‌کند لکن عقل من برخوردار نمی‌شود. پس مقصود چیست؟ به روح دعا خواهم کرد و به عقل نیز دعا خواهم نمود؛ به روح سرود خواهم خواند و به عقل نیز خواهم خواند. زیرا اگر در روح تبرک می‌خوانی، چگونه آن کسی که به منزلت امی است، به شکر تو آمین گوید و حال آنکه نمی‌فهمد چه می‌گویی؟».[14]

مترجمان

سخن‌گفتن مدعیان دریافت این عطیه به زبان‌های غیر مفهوم (که گاه آن را زبان فرشتگان می‌شمردند[15])، مشکلی بزرگ را در پی داشت زیرا هیچ کس نمی‌توانست از سخنان این مدعیان، سر در آورد. بنابر این، عده‌ای مدعی آن شدند که می‌توانند این کلمات (حداقل به ظاهر) بی‌معنی را ترجمه کنند و از این رو، در کلیساها، برخی نیز عهده‌دار ترجمه این سخنان گردیدند.[16] خود پولس نیز مدعی آن بود که ترجمه‌ی سخنان این‌چنینی نیز خود یکی از عطایای الهی است که به افرادی خاص، داده می‌شود.[17]

سخن‌گفتن به زبانها از قرن دوم تا قرن نوزدهم میلادی

در طول تاریخ کلیسا پس ازدوره ی رسولان، موارد متعددی از "تکلم به زبان ها"مشاهده شده است که از جمله ی مهم ترین و معروف‌ترین آنها می‌توان به فرقه‌ی "مونتانیست" در قرن دوم میلادی، اشاره کرد.

ائوسبیوس در کتاب "تاریخ کلیسا" گزارشاتی را در مورد این فرقه نقل می‌کند.او با ذکر اینکه مونتانوس به صورت غیر عادی سخن می گفت به شیوع و فراگیری این مسأله در میان پیروان وی می پردازد و اظهار می دارد که برخی دیگر نیز به تبعیت از مونتانوس، مدعی نزول روح‌القدس بر خویشتن گردیدند و به گونه‌ای عجیب و بدون اسلوب، سخن می‌گفتند.[18]

همچنین گفته می‌شود که در قرن شانزدهم میلادی، فردی به نام "ماتئو ریچی" که مبشر ژزوئیت‌ها در کشور چین بود، به زبان‌های و لهجه‌های مختلف چینی سخن می‌گفت و از سوی پاپ آن‌زمان به "کسی که به زبان‌ها تکلم می‌کند" ملقب گردید.

افزون بر این، در بعضی از کتاب‌ها و منابع مربوط به قرن نوزدهم گزارش شده که بعضی گروه‌های پر شور و احساس در روسیه در جلسات خصوصی خود، دچار هیجانات مافوق طبیعی شده و به زبان‌ها نامفهوم سخن می‌گفتند.[19]

"سخن گفتن به زبان‌ها" در قرن بیستم

قرن بیستم میلادی، شاهد ظهور دوباره‌ی مدعیان دریافت عطیه‌ی "سخن‌گفتن به زبان‌ها" بود و همین مسأله به تولد نهضتی جدید انجامید؛ نهضتی که نام پنطیکاستالیزم را بر خود گرفت.

بیشتر گزارش‌های موجود حکایت از آن دارد که اولین واقعه‌ی سخن‌گفتن به زبان‌ها در عصر جدید در توپیکا[20] مرکز ایالت کانزاس آمریکا رخ داد. در این واقعه، "چارلز فاکس پرم[21]" (1873 – 1929) که کشیش کلیسای متدیست بود در آموزشکده‌ی کتاب مقدس، دانش‌آموزان را با رخدادهایی که در نتیجه‌ی تعمید در روح به وقوع می‌پیوندد آشنا ساخت. دانش‌آموزان از کلام "پرم" چنین برداشت کردند که نشانه‌ی تعمید در روح، سخن گفتن به زبان‌هاست. در پی این مسأله، آنها دو روز تمام به نماز و دعا پرداختند و در سال 11 شب روز اول ژانویه سال 1901، زنی به نام "اگنس ازمن[22]" از "پرم"خواست که دست خود را بر سر او بگذارد تا هدایای روح‌القدس را دریابند. او اولین کسی بود که به زبان‌ها سخن گفت. در پی او، طی سه روز افراد دیگری نیز موفق به سخن‌گفتن به زبان‌ها گردیدند که خود پرم نیز یکی از آن‌ها بود. او مدعی بود که سخن‌گفتن و نبوتی که در انجی‌لها ذکر شده و مربوط به آخرالزمان است، در این دوران محقق شده است.[23]

این نهضت در اثر تلاشهای "ویلیام سیمور[24]" (1870 – 1922) که فعالیت‌های خود را در لس آنجلس انجام می‌داد تا حدود قابل توجهی گسترش یافت. با این وجود، شهرت این نهضت در پی رواج داستانی مربوط به سخن‌گفتن یک کودک به زبان‌ها صورت پذیرفت.[25]

در سراسر ایالات متحده، شایع گردید که در نهم آوریل 1906 یک پسربچه سیاهپوست آمریکایی زمانی که در جمع دعاکنندگان در مراسمی دینی در لس آنجلس روح‌القدس را دریافته و به زبان‌ها تکلم کرده است.[26]

این داستان به طرز عجیبی در سراسر آمریکا منتشر گردید و مردم از سایر قسمت های امریکا و کانادا به لس آنجلس سرازیر شدند تا موهبت‌های روح‌القدس را دریابند.[27]

اهمیت این رخداد در گسترش این نهضت تا بدان‌جاست که برخی این روز را سرآغاز تولد نهضت پنطیکاستی بر شمرده‌اند.[28]

به هر حال، این نهضت در طول قرن بیستم، توانست گسترش بسیاری یابد و حتی در برخی مناطق، به عنوان شکل نافذ و قدرتمند مسیحیت، مطرح گردد.نفوذ این نهضت تا بدانجاست که بر اساس برخی آمارهای موجود، تعداد پیروان این نهضت در سال 2002به طور تخمینی بالغ بر 543 میلیون نفر بوده است. بر این اساس، 26 درصد کل مسیحیان جهان را باید پنطیکاستی دانست. بعضی این کلیسا را در رتبه دوم و پس از کلیسای کاتولیک قرار داده‌اند.[29]

جایگاه الهیاتی این عطیه در میان الهی‌دانان پنطیکاستی

امروزه در مورد اعتبار و ارزش سخن‌گفتن به زبان‌ها در مسیحیت مدرن بحث و گفتگوی زیادی وجود دارد. برخی آن را سخن‌گفتن در روح می‌دانند و بعض دیگر بر این عقیده‌اند که سخن‌گفتن به زبان‌ها صرفا نوعی نمایش و ظاهرسازی دینی است که برای جلب توجه دیگران صورت می‌گیرد.[30]

ناگفته پیداست که پنطیکاستی‌ها، این عمل را پدیده‌ای روحانی و عطیه‌ای الهی می‌دانند اگر چه در مورد جایگاه آن، با یکدیگر اختلاف نظر دارند. اکثر پنطیکاستی‌ها بر این باورند که این عطیه، همان تعمید در روح‌القدس است اما برخی از آن‌ها این عطیه را تنها سرآغاز و نشانه‌ای از تعمید در روح می‌شمارند.[31]

به هر حال از نگاه پنطیکاستی‌ها کسی که تعمید در روح به او عطا شود، دست کم یکی از عطایای خاص الهی را که در کلیساهای اولیه مسیحی وجود داشته است، به دست خواهد آورد.این عطایا عبارتند از:حکمت، نبوت (به معنی پیشگویی)، معرفت، بصیرت روحانی، ایمان، سخن‌گفتن به زبان‌ها، شفا دادن، تفسیر کلمات کسی که به زبانهای دیگر سخن می‌گوید و انجام معجزات.[32]

سخن گفتن به زبان‌ها از نگاه علمی

از نگاه روانشناسان؛ این پدیده نوعی بیماری روانی است که طی آن، فرد به گفتن کلماتی نامفهوم و بی‌معنی مبادرت می‌ورزد و معتقد است که سخنان او دارای معنی است. معمولا کسانی که به این شیوه سخن می‌گویند حتی اگر هیچ کس هم قادر به درک سخنان آنها نباشد ادعا می‌کنند که خداوند سخنان آنان را درک می‌کند.

اگر چه برخی مدعی درک این سخنان هستند (که از آن‌ها به عنوان مترجم و مفسر یاد می‌شود) اما این نیز ادعایی غیر قابل اثبات است.

به طور کلی، روانشناسان در اینکه بروز این پدیده، ناشی از اختلالات ذهنی است تردیدی ندارند اما در مورد ماهیت آن،‌ اختلاف نظر دارند و آن را به گونه‌های مختلفی از اختلالات ذهنی از جمله جنون[33]، اختلال اعصاب[34]، تشنج[35] و یا حتی صرع[36] مرتبط می‌دانند.[37]

مقاله

نویسنده محمد ضياء توحيدي
جایگاه در درختواره ادیان ابراهیمی - مسیحیت

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

فردریک شلایر ماخر Friedrich Schleiermacher

فردریک شلایر ماخر Friedrich Schleiermacher

معمولا هر پدیده سنّتی وقتی با یک جریان جدید مواجه شود، اگر باهم هم‌خوانی نداشته باشند، هیچ‌یک، دیگری را نمی‌پذیرند و هر دو نافی هم می‌شوند. در بررسی تاریخ کلیسا، اعم از کاتولیک و پروتستان، نیز دقیقا به‌همین تقابل می‌رسیم؛ تقابل دیدگاه‌های سنّتی و مدرن.
No image

شراب Wine

No image

پاپ ویگیلیوس Pope Vigilius

No image

صخره Petros, Cephas

No image

ماروزیا MAROZIA

پر بازدیدترین ها

No image

معجزات عیسی

مریم مقدس  Saint Mary

مریم مقدس Saint Mary

No image

کتاب مقدس Bible

Powered by TayaCMS