24 آبان 1393, 14:3
كلمات كليدي : صفنيا، كتاب مقدس، عهد قديم، انبياي متأخر
نویسنده : هادی جهانگشای
کلمه صفَنیا به معنی مخفیشده به توسط یهوه میباشد. او پسر کوشی و احتمالا نوه حزقیا، پادشاه برجسته یهودا باشد. در حدود سال 430 قبل از میلاد مسیح یعنی در ابتدای سلطنت یوشای پادشاه قبل از آنکه اصلاحات آن پادشاه نیکو نهاد، تکمیل گردد، به نبوت(پیشگویی) شروع نمود.[1] یوشیای پادشاه تا حدی تحت تأثیر نوشتههای صفنیا بود، که در سرزمین خود دست به اصلاحات مذهبی زد. از نظر موقعیت اجتماعی ظاهراً صفنیای نبی در یهودا شخص برجستهای بوده و احتمالاً با خاندان سلطنتی ارتباط داشته است. صفنیا در این کتاب پیشگویی میکند که یهودا و نیز سایر قومهایی که عدالت را رعایت نمیکنند مورد داوری و مجازات خداوند قرار خواهند گرفت. پیشگویی او با عبارتی در مورد شجرهنامه او آغاز میگردد؛ که به نوبه خود در لغت عبری شیوهای نامعقول است. صفنیا بر خلاف میکاه نبی که به وقت و با دلسوزی با مشکلات عموم مردم یهودا برخورد میکرد، در اظهارات خود آشنایی بیشتری با محافل قضایی و موضوعات شایع سیاسی دارد. صفنیا احتمالاً با نوشتههای انبیا برجسته قرن هشتم قبل از میلاد همانند اشعیا و عاموس آشنایی داشته و اظهارات ایشان را منعکس ساخته است.[2]
صفنیا سی و ششمین کتاب از سری کتب، کتاب مقدس به شمار میرود که در ردیف کتابهای عهد قدیم قرار گرفته است. طبق نسخ عبری از کتاب مقدس و تقسیمبندی یهودی، این کتاب تحت عنوان کتابهای انبیا قرار دارد؛ در ضمن کتاب صفنیا از سری کوچکترین کتابهای، کتاب مقدس به شمار میرود که دارای 3 باب است.
نظریه سنّتی کلیسا بر این است که صفنیا این کتاب را نوشته است؛[3] اما با اینهمه بنابر ادعای نویسنده مسیحی «چیز زیادی درباره صفنیا نمیدانیم؛ جز آنکه او تحت حکومت پادشاهان یهودا میزیست»[4]
در مورد تاریخ نگارش این کتاب هم اینگونه ادعا گردیده شده که: «نبوت(پیشگویی) صفنیا در دوران پادشاهی یوشیا(640 تا 609 قبل از میلاد) او را با ارمیا، ناحوم و احتمالاً حبقوق معاصر میسازد. تاریخ نبوت(پیشگویی) او احتمالاً مربوط به سالهای نخست سلطنت یوشیا و قبل از تلاشهای پادشاه، برای انجام اصلاحات و قبل از مرگ آشور بانیپال، پادشاه آشور در سال 627 قبل از میلاد بوده است».[5]
کتاب با اعلام خطر و اتمام حجت و با لحنی تند از طرف خداوند آغاز میگردد. «خداوند میگوید که همه چیزها را از روی زمین بالکل هلاک خواهم ساخت، انسان و بهایم را هلاک میسازم. مرغان هوا و ماهیان دریا و سنگها مصارم را با شریران هلاک میسازم و انسان را از روی زمین منقطع میسازم».[6] آنطور که از کتاب مقدس برمیآید دلیل این لحن تند هم، ارتداد بنیاسرائیل و شرک آنها میباشد که از غیر خداوند مسألت و طلب مینماید.
در ادامه احوال اورشلیم را به تصویر میکشد که با چه وضعی عقوبت خواهند شد. آیات پایانی باب اول روز گریزناپذیر از خشم خداوند را بیان میکند. باب دوم مردم را به سوی خداوند و توبه و بازگشت به آن دعوت مینماید و بر امتهای فلسطین، موآب، عمون، آشور و اورشلیم داوری میکند که چون بر اسرائیل شمشیر کشیدهاند، نابود خواهند شد و به بنیاسرائیل میگوید اگر به سوی خدا بیایند و او را اطاعت نمایند میتوانند از این داوری و مجازات جان سالم به در ببرند.[7] باب سوم هم در مورد اورشلیم و مردم آن که از توبه امتناع نمودهاند، سخن میگوید.
آخرین صحبت کتاب، درباره شکوه و قدرت بنیاسرائیل است که خداوند مجدداً آن را نصیب این قوم خواهد ساخت هنگامی که آنان را از دست دشمنان نجات دهد.[8]
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان