دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

خشَثرَه وَیریَه، شهریور Khshathra-vairya, Shahrewar

No image
خشَثرَه وَیریَه، شهریور Khshathra-vairya, Shahrewar

كلمات كليدي : «خشَثرَه وَيريَه»، «شهريور»، امشاسپندان، فلز، پايان جهان

نویسنده : سلمان علي ياري بابلقاني

«خشَثرَه وَیریَه» یا «شهریور» (اوستایی: [1]Khshathra-vairya، فارسی میانه: Shahrewar[2]) به معنی "شهریاری و حکومت به کام و گزیدنی"[3]، یکی از شش امشاسپندان است و در کنار بهمن و اردیبهشت در سوی راست هرمزد می‌ایستد[4]. مظهر توانایی، شکوه و سیطره و قدرت هرمزد است، در جهان مینوی، نماد فرمانروایی بهشتی و در گیتی نماد پادشاهی است که بنابر میل و آرزو باشد، خواست هرمزد را برقرار کند، بیچارگان و درماندگان را در نظر داشته باشد و بر بدی‌ها چیره شود[5]. «ساوول» دیو رقیب و همال اوست[6] و ایزدان «خور»، «مهر»، «آسمان»، «انغران»، «سوگ نیکو»، «اردویسور»، «هوم»، «بُرزیَزَد» و «دهَمان آفرین» به یاری و همکاری او آفریده شدند[7]. نگهبان فلزات است و در پایان جهان با جاری‌کردن فلز گداخته، مردمان را خواهد آزمود و پلیدی‌ها را از میان خواهد برد[8]. پناه و دستگیر بیچارگان و درویشان است[9] و نزد هرمزد ایشان را شفاعت خواهد کرد[10]. ششمین ماه سال و چهارمین روز ماه در گاه شماری زردشتی، به نام او شهریور خوانده می‌شود[11] و در مراسم دینی، جگر قربانی به او پیشکش می‌شود[12].

شهریور، پشتیبان فلزات

در گیتی شهریور را فلز، خویش است و به واسطۀ رزم افزار فلزین، دارای همه گونه سیطره و نیرومندی و کامروایی است و دیگر ایزدان جنگجو نیز، رزم افزار فلزین خود را از او دارند. پس آن که فلز را رامش بخشد یا بیازارد، آن گاه شهریور از او آسوده یا آزرده شود[13].

تفسیر سنتی پیوستگی شهریور با فلز، ارتباط دارد با دارایی شاهوار یا فلزهای گرانبها به عنوان جنبۀ نمادی شاهنشاهی و رزم افزارهای فلزین به منزلۀ افزارهای قدرت[14]. او جنبۀ رزم‌آوری ایزدان ایرانی را نشان می‌دهد[15] و نگهبان رزرمندگان و سرور آسمان است چرا که بنابر باورهای باستانی ایرانیان، آسمان از سنگ ساخته شده است[16].

پیوستگی او با فلزات چنان است که در وندیداد (بخش فقهی کتاب اوستا) نام او به معنی فلز به کار رفته است[17] و در پایان جهان او در فلز (نماد مادی خود) خواهد آمیخت[18].

شهریور و پایان جهان

در پایان جهان، شهریور فلز همه کوه‌های جهان را می‌گدازد و آن فلز گداخته برای آزمودن مردمان تا دهان آدمی بالا می‌آید و همه مردمان از آن می‌گذرند.

فلز گداخته‌ای که بر پرهیزگاران چنان آسان است که گویی شیر گرم بر ایشان دوشند و بر گناهکاران همچون فلز گداخته در گیتی دشوار خواهد بود تا ایشان را از گناه و بزه پاک کند[19].

«سوشانس»، واپسین منجی زردشتی، پیش از برانگیختن مردگان، سپاهی انگیخته و به کارزار با "اهلموغی"، دیو بدعت می‌رود و یشتی می‌خواند و آن دیو به بالا و پایین زمین می‌دود و سرانجام در سوراخ زمین می‌رود و شهریور امشاسپند بر این سوراخ فلز گداخته می‌ریزد و او را زندانی می‌کند و سرانجام این دیو به دوزخ می‌افتد[20]. گوچهر مار نیز بدان فلز گداخته می‌سوزد و فلز در دورخ تاخته و آن گَند و ریمنی میان زمین که دوزخ است، بدان فلز می‌سوزد و پاک می‌شود و آن سوراخ که اهریمن از طریق آن به گیتی تاخته بود، بدان فلز گرفته می‌شود[21] و سرانجام شهریور، دیو همال و رقیب خود، «ساوول»، را نابود می‌کند و چون شب فرا رسد به فلز، نماد مادی خود، می‌آمیزد[22].

در گاهان (سرودهای زردشت و کهن‌ترین بخش کتاب اوستا) هرمزد پاداش و پادافره[23] نهایی را از طریق شهریور به مردمان می‌دهد که این ممکن است اشاره به فلز گداخته‌ای باشد که شهریور در پایان جهان جاری خواهد کرد[24].

مقاله

نویسنده سلمان علي ياري بابلقاني
جایگاه در درختواره ادیان غیرابراهیمی - زردشتی

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

پر بازدیدترین ها

No image

دینکرد

No image

امشاسپندان amshaspandan

No image

جهی Jahi

No image

مینو minu

No image

آتش بهرام Ātaš i bahrām

Powered by TayaCMS