كلمات كليدي : ادیان جدید، نومعنویتها، مارشال هيرف اپلوايت، بونی نتلس، دروازه آسمان، بشقاب پرنده، پست مدرن، باب بهشت.
نویسنده : یحیی جهانگیری سهروردی
هیونز گیت، واژهای انگلیسی است. هیونز، در لغت به معنای آسمان و بهشت و گیت به معنای دروازه است. در اصطلاح، عبارت از دینی تازه تاسیس است که توسط مارشال هیرف اپلوایت[1](1931- 1997 میلادی) و بونی نیتلس[2](1927- 1985 میلادی) ایجاد شده است.
در 28 مارس 1997 مردم آمریکا با 39 جسد در «رانچوسانتافی» در ایالت کالیفرنیا مواجه شدند که خودکشی کرده بودند. این گروه به یک تفکر دینی وابسته بوده و همگی لباس مشکی و کفنی(پوششی) ارغوانی که نشان سوگ و غم است به تن کرده بودند. پس از چند روز این قصه در رسانهها دامنه یافت. اکثر اعضای این گروهِ خودکشی کرده بین 18 تا 24 سال بودند. راز این خودکشی دستهجمعی این بود که اپلوایت به آنها گفته بود که خودش بخاطر سرطانی که داشت خواهد مرد(خودکشی خواهد کرد). لذا آنها را متقاعد کرده بود که اگر هنگام کشته شدنش، آنها هم به او ملحق شوند ستاره دنبالهداری به نام «هیل باپ»[3] خواهد آمد و آنها را به دنیای جاویدان خواهد برد.[4] به زعم وی، این ستاره دنبالهدار، نشانهای از فرا رسیدن زمان «ترک کردن» کره زمین از طرف آنها برای انتقال یافتن به وسیله یک سفینه فضایی به دنیایی دیگر است.[5]
روبرت بلاچ[6] جامعهشناس، کیش این گروه را «دین بشقابپرندهای بو و پیپ»[7]نامگذاری کرده است. او اپلوایت را کسی میداند که مدتی در حال تردید میان علاقه به جنس موافق و مخالف بود. او با هیچکس راحت نبود جز با نیتلیس که علاقههای جنسی او را تخریب نمیکرد. کمکم رابطه خود را از هم قطع نمودند. در این مدت آنها به تخیل در مسائل متافیزیکی بطور خصوصی پرداختند؛ بطوریکه از زندگی دنیایی دست کشیدند.[8]
ریشه دین
واژه دروازه آسمان در اولین سوره کتاب یهودی- مسیحی عهد عتیق دیده میشود که به نظر میآید نام این دین را بنیانگذارانش با زیرکی تمام از عهدینگرفته اند.[9]
با توجه به اینکه مکاشفات یوحنا بعنوان یک کتاب پیشگویی مطرح است، شاید برخی آیاتش، شاهدی بر نبوت اپلوایت و بونی نیتلس، باشد![10]
برخی محققان با تیپشناسی ادیان جدید، این دین را در زمره ادیان متمرکز بر موجودات فرازمینی، فرشتگان و بشقاب پرندهشناسی[11] دانستهاند.[12]
اعضای این دین از طریق طراحی شبکه، حمایت مالی میشد، در نتیجه اعضای آن نیازی به تماس با افراد دیگر، جز اعضای گروه خود نداشتند. عقاید اصلی این فرقه به طور مداوم از راه ارتباطات الکترونیکی گزینشی میانقارهای با سایر طرفداران این فرقه تقویت میشد.
عقاید
برخی از آموزههای این دین برگرفته از سنت مسیحی است. زیرا پدر اپلوایت یک روحانی مسیحی بوده و انگیزه وعظ دینی نیز داشته است. لذا پس از اخذ مدرک لیسانس در سال 1952 هر چند بسیار کوتاه باز به مطالعات دینی روی آورد. بنیانگذاران این دین معتقد بودند که کشته شده و بدنشان بعد از سه یا سه و نیم روز، به بهشتی که در ابرهاست نایل خواهد شد. وسیله نجات آنها هم بشقابپرنده خواهد بود. البته این مطلب بین پیروانشان زیاد مقبول نیفتاد. اعتقاد به اینکه راه نجات، منحصر در سفر با سفینههای فضائی است، نیز متأثر از تلقینات نتلیس و آرائی است که درباره بشقابپرندهها بیان میشود. آنها به این خاطر، یک دفتر مربوط به امور فضائی را برای فعالیتهای خود برگزیدند.[13]
همچنین این دو معتقد بودند که هر دو موجودات فراخاکی بوده و آمدهاند تا خود را قربانی گناهان بشر کنند. این چیزی است که از کلام مسیحی که به عنوان تجسد عیسای مسیح مطرح است رنگ گرفته است.
مناسک دینی
رکن اصلی سلوک، عدم دلبستگی به دنیا است. از آموزههایی که در این دین باید رعایت شود تا نجات حاصل شود، میتوان به امور زیر اشاره کرد:
1- تجرد و امتناع از ازدواج؛ بحرانهای جنسی وایت در پدید آمدن این باور مؤثر بوده است. در اعتقاد به تجرد، این دین افزون بر مسیحیت از عرفانهای شرقی نیز متأثر گشته است.
2- تغییر دادن اسم یکدیگر؛ ایشان چندینبار تغییر نام داده و حتی به پیروان خود در آن سفر سفارش کردند تا با ضمیر «او» یکدیگر را نخوانند.
3-کنترل و محدودسازی رفتار با دیگران؛ علت منش عزلت و محافظهکاری ناشی از مشکلات روانی اپلوایت به ویژه بیماری مشرف به مرگ او، دستگیریهایش بخاطر بزه ارتکابی، اخراج از دانشگاه استیتوماس به دلیل رسوائیاش در گردآوری دانشجویان ذکور و نگرش منفی مردم به اعضای این گروه. بهزعم روبرت بلاچ رفتارهای سلوکی اینان بیشتر درونگرا بود تا برونگرا.[14]
4- کوچ مداوم؛ مهاجرت و کوچنشینی یکی از منشهای زندگی پیروان این آئین بود.[15]
تراشیدن موی دیگری؛ اعطای مایملک خود به دیگران؛ پرهیز از مشروبات الکلی؛ نیز از مواردی است که در آن سفر معروف، اپلوایت پیروانش را به انجامش ملزم نمود.[16]