دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

هزاره گرایی hezareh gerayi

No image
هزاره گرایی hezareh gerayi

كلمات كليدي : هزاره، پهلوي، بندهش، زرتشت، اوشيدر

نویسنده : اميرعمادالدين صدري

نام هزاره

نام هزاره بازمانده hazārak (آوانویسی مکنزی hazārag) پهلوی است و به معنای «هزار سال پس از تاریخ معین، هزار سال، ده صد سال، یک دوره هزار ساله از تاریخ» آمده است. در هزاره گرایی منظور از هزاره، یک دوره هزار ساله از تاریخ است.[1]

دوازده هزاره در دین زرتشتی

در دین زرتشتی دوره ساسانی آفرینش جهان در دوازده هزار سال انجام می‌گیرد. این دوازده هزار سال خود به چهار دوره سه هزار ساله تقسیم می‌شود. در دوران نخستین جهان مینوی (غیر مادی) است و در دوره‌های بعد آمیخته‌ای از مینو و گیتی (غیرماده و ماده) است. در نوشته‌های اوستایی این تقسیم بندی با چنین صراحتی دیده نمی‌شود.[2]

در بندهش از ارتباط هزاره‌های دوازد‌ه‌گانه با نام‌های دوازده اختر یا برج فلکی بحث شده است. بدین ترتیب که هر اختری یک‌هزار سال، به ترتیب بروج دوازده ‌گانه، حکومت می‌کند. این حکومت با بره (حمل) آغاز می‌شود و به ماهی (حوت) پایان می‌پذیرد. در بندهش اینگونه آمده است: «گوید به دین که سه هزار سال هستی مینوی بود... هزاره خدایی بره، گاو و دو پیکر بود. سه هزار سال کیومرث را با گاو هستی بی پتیاره (بی آفت) بود که هزاره خدایی خرچنگ و شیر و خوشه بود... چون هزاره خدایی به ترازو آمد، اهریمن درتاخت. ... پس هزاره خدایی به کژدم آمد. ضحاک یک‌هزار سال شاهی کرد. پس هزاره خدایی به نیمسب آمد. فریدون پانصد سال شاهی کرد. ... پس هزاره خدایی به بز آمد. زردشت سپیتمان به پیامبری از دادار هرمزد به گشتاسپ شاه آمد.»[3]

در سه هزار سال نخست جهان مینوی است و زمان بیکرانه. هرمزد در روشنی و اهریمن در تاریکی بود و میان ایشان تهیگی (خلأ) بود. در این سه هزار سال آفریدگان مینوی بودند یعنی بی اندیشه و بی‌حرکت و ناملموس. اهریمن از هستی هرمزد آگاه نبود و چون بالا آمد به مرز روشنی رسید. در سر (پایان) سه هزار سال اهریمن خواست به روشنی بتازد که هرمزد پیشنهاد آشتی می‌دهد به شرطی که اهریمن آفرینش او را بستاید. اهریمن این پیشنهاد را نمی‌پذیرد. هرمزد برای نابودی اهریمن پیشنهاد می‌کند که نبرد میان آن دو در نه هزار سال به پایان برسد. اهریمن این پیشنهاد را می‌پذیرد. بدین ترتیب پیمان نبرد نه هزار ساله میان هرمزد و اهریمن بسته شد. هرمزد دانست که از این نه هزارسال سه هزار سال به کام او، سه هزار سال در آمیختگی و سه هزارسال به کم توان کردن و نابودی اهریمن خواهد بود. پس هرمزد دعای اهونور بر زبان آورد و بر اثر آن اهریمن بیهوش می‌شود.[4]

اهریمن بر اثر دعای اهونور سه هزار سال گیج و بیهوش بود. هرمزد در این سه هزار سال آفرینش مینوی را به حالت مادی درآورد. هرمزد از آفریدگان مادی نخست آسمان، دوم آب، سوم زمین، چهارم گیاه، پنجم گوسفند (نماد جانوران) و ششم مردم را آفرید. نخستین جانور گاو ایوکداد بود و نخستین مردم کیومرث بود. در این سه هزار سال آفرینش مادی ساکن و بی‌جنبش بود.[5]

در پایان سه هزار سال دوم دیوان جدا جدا اهریمن را به کارزار تشویق کردند ولی او از گیجی در نیامد. تا آنکه جهی تبهکار با به سر رسیدن سه هزار سال به اهریمن چنین گفت: «برخیز پدر ما! زیرا من در آن کارزار چندان درد بر مرد پرهیزگار و گاو ورزا هلم که به سبب کردار من زندگی نباید. فره ایشان را بدزدم، آب را بیازارم، زمین را بیازارم، آتش را بیازارم، گیاه را بیازارم، همه آفرینش هرمزد را بیازارم.» اهریمن از گفتار جهی آرامش می‌یابد و از آن گیجی بیرون آمد و سر جهی را بوسید. از آن بوسه ناپاکی زنانه به وجود آمد. پس اهریمن با همه نیروهای دیوی به مقابله روشنان برخاست. ایزد زروان یا زمان آفرینش را به حرکت درآورد. در هزار سال نخست اهریمن و دیوان روشنایی آسمان را با تاریکی آمیختند و آب را با بدمزگی و تاریکی آمیختند و زمین را لزاندند و پستی‌ها و بلندی‌ها به وجود آمد و آفت گیاه را خشکی و پژمردگی قرار دادند و آز و نیاز و درد و بیماری را در تن گاو ایوکداد و کیومرث نهادند و پس از سی سال از آغاز هزاره کیومرث درگذشت. در این هزاره هوشنگ و تهمورث و جمشید پادشاهی کردند و آن‌ها را دیوان نابود کردند. هزاره دوم بد پادشاهی ضحاک بود. در هزاره سوم از تازش افراسیاب و کارهای نادانانه کاوس می‌توان نام برد.[6]

هزاره نهم پس از سی سال پادشاهی گشتاسپ به پایان می‌رسد. در هزاره دهم زردشت دین را از هرمزد پذیرفت و آورد. گشتاسپ شاه آن را پذیرفت و رواج بخشید. سپس اسکندر رومی اوستا را سوزاند و بسیاری موبدان را کشت. در همین هزاره اردشیر بابکان دین مزدیسنان را رواج بخشید. این هزاره را هزاره زرتشت نامند. هزاره یازدهم هزاره اوشیدر نام دارد. سی سال پیش از پایان هزاره دهم اوشیدر زاده می‌شود. در آغاز هزاره یازدهم خورشید ده شبانه روز در اوج می‌ایستد و اوشیدر دین آورد و رواج بخشد و تنگی و خشکی کاهد. در این هزاره گرگ سردگان (انواع گرگ) نابود می‌شوند. در پایان این هزاره دیو ملکوس با سرما و بارش مردم زیادی را نابود می‌کند. هزاره دوازدهم هزاره اوشیدرماه است. در آغاز هزاره دوازدهم خورشید بیست شبانه روز در اوج می‌ایستد و اوشیدرماه دین آورد و رواج بخشد. در این هزاره مار سردگان (انواع مار) و خزندگان نابود می‌شوند. در پایان این هزاره ضحاک از بند رها شود و پادشاهی از سر گیرد ولی سرانجام به دست گرشاسپ کشته می‌شود. با پایان این هزاره سوشیانس ظهور می‌کند و اهریمن و دیوان شکست نهایی می‌یابند و فرشگرد جهان صورت می‌پذیرد.[7]

هزاره‌ها در میان زروانیان

زروانیان که زروان یعنی زمان را منشا هستی می‌دانند، گویند که زروان برای مدت هزار سال قربانی کرد که صاحب فرزندی شود. در این هنگام شک کرد که قربانی کردن سود خواهد داشت یا نه. همین باعث شد دو صاحب فرزند شود: هرمزد بابت قربانی و اهریمن به سبب شک. از این زمان نبرد دوازده هزار ساله هرمزد و اهریمن آغاز می‌شود. در سه هزار سال نخست هرمزد آفریده‌های خود را به صورت مینوی می‌آفریند. در سه هزار سال دوم هرمزد آفریده‌های مادی را می‌آفریند و اهریمن هم آفریده‌های خود را می آفریند. در سه هزار سال سوم اهریمن آفریده‌های خود را با آفریده‌های هرمزد مخلوط می‌کند. در پایان سه هزار سال چهارم اهریمن ناکار می‌شود و هرمزد و آفریده‌هایش برای همیشه از شر اهریمن و آفریده‌های او رها می‌شوند.[8]

مقاله

نویسنده اميرعمادالدين صدري
جایگاه در درختواره ادیان غیرابراهیمی - زردشتی

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

پر بازدیدترین ها

No image

دینکرد

No image

جهی Jahi

No image

امشاسپندان amshaspandan

No image

اشه aša

No image

مینو minu

Powered by TayaCMS