كلمات كليدي : پياژه، روان شناسان نامدار
نویسنده : مهدي مطهري
در علم روانشناسی، معدود نظریهپردازی به بزرگی ژان پیاژه(1980-1896) وجود دارد. او به تنهایی جامعترین و محکمترین تئوری را درباره تحول شناختی(تحول هوش) ارائه داده است.
پیاژه در نوشاتل، یک شهر دانشگاهی کوچک واقع در سوئیس متولد شد، جایی که پدرش در دانشگاه آن، استاد تاریخ قرون وسطی بود. پیاژه پدرش را به عنوان یک متفکر منظم و دقیق توصیف میکرد. در مقابل، مادرش بسیار عاطفی بود و رفتارش موجب تنشهایی در خانواده میشد، به همین خاطر پیاژه برای فرار از تعارضات خانوادگی به پژوهشهای انفرادی(پژوهشهایی که به تنهایی انجام میداد) پناه برد.
از آغاز کودکی نشانههای یک دانشمند در پیاژه دیده میشد، به طوری که او در 10 سالگی مقالهای درباره یک چلچله سفید که در پارک دیده بود منتشر کرد. پژوهش او راجع به نرمتنان موقعی که هنوز در دبیرستان تحصیل میکرد، دعوتهایی را برای ملاقات با همکاران خارجی فراهم آورد و شغل مدیریت یک موزه نیز به او پیشنهاد گردید، اما تمام این پیشنهادها را به دلیل کم بودن سنش قبول نکرد.
پیاژه در 15 سالگی وقتی که فهمید اعتقادات مذهبی و فلسفی او فاقد یک بنیان علمی است، دچار بحران فکری شد. بنابراین سعی کرد راه ارتباط فلسفه با علم پیدا کند. او مطالعات زیادی انجام داد و افکار جدیدی را در نوشتههای خود بیان کرد. و بالاخره در سن 21 سالگی درجه دکتری علوم پزشکی را اخذ کرد.[1]
تفکر کودک
پیاژه در سال 1920 هنگامی که در آزمایشگاه "بینه" در پاریس کار میکرد تصمیم گرفت درباره کودکان به مطالعه بپردازد و هدف او ساختن یک آزمون هوش برای کودکان بود. پیاژه این کار را در ابتدا بسیار کسل کننده دید و تمایل کمی برای نمره دادن به پاسخهای درست و غلط کودکان آن طور که در آزمونهای هوش لازم است، داشت. اما طولی نکشید که او به پاسخهای کودکان خردسال بویژه پاسخهای اشتباه آنها علاقهمند شد و متوجه شد خطاهای کودکان دارای طرح و الگوی ثابتی است که نشان میدهد نوع فکر کردن آنان با دیگران فرق داشته است. پیاژه تصور میکرد که شاید کودکان خردسال بیزبانتر از کودکان بزرگتر نباشند، ولی امکان دارد بکلی به نحو دیگری بیندیشند. وی در تشریح نظریه خود با دقت و موشکافی خاصی به توصیف و تکامل رشد زبان، اندیشه، استدلال، داوری و سنجش اخلاقی کودکان میپرداخت.[2]
پیاژه دو پژوهش بر اساس شیوه جدید خود در پاریس منتشر کرد. ولی بیشتر این پژوهشهای جدید را در انستیتوی روسو که ازسال 1921 در آن کار میکرد انجام داد. او ابتدا با کودکانی که سن آنها بین 12- 4 سال بود، مصاحبه کرد و از این طریق فهمید که کودکان کوچکتر از 7 سال حقیقتا به شیوه هایی که از نظر کیفی با سایرین متفاوت است درباره رویا، اخلاق و بسیاری از موضوعات دیگر فکر میکنند. در سال 1925 ژاکلین اولین فرزند پیاژه متولد شد، واقعهای که موجب بوجود آمدن مجموعه مهمی از مطالعات درباره رفتار شناختی کودکان شد.
پیاژه و همسرش والنیتن شانتی مشاهدات بسیار دقیقی در مورد رفتار ژاکلین و همچنین دو کودک بعدی خود یعنی لوسین و لورنت انجام دادند.
با شروع سال 1940 پیاژه مطالعه درباره کودکان و نیز نوجوانان را از سرگرفت، اما این بار کانون و مرکز پژوهش خود را عوض کرد. در حالی که پژوهشها و بررسیهای قبلی او موضوعهایی مثل: رویا، اخلاق و سایر مطالب مورد نظر در زندگی جاری کودکان را دربرمیگرفت، پژوهشهای جدید روی درک و فهم کودک از مفاهیم ریاضی و علمی متمرکز شد، تمرکزی که تا پایان زندگیاش بر کار(پژوهشها و مطالعات بعدی) او غلبه داشت.
سرانجام پیاژه در دهه 1950 به پرسشهای فلسفی در شناختشناسی روی آورد، اگر چه او و همکارانش بررسی و مطالعه در مورد تحول شناختی کودکان را نیز دنبال نمودند و بیش از40 سال تحقیقات وسیعی درباره کودکان و رشد عقلی و ادراکی آنها انجام دادند.[3]
تاثیر نظریات پیاژه
پژوهشهای پیاژه موجب واکنشهای متفاوتی از طرف روانشناسان در زمانهای مختلف شده است. در دهه 1960 علاقه و توجه قابل ملاحظهای به کارهای او دیده شد و پژوهشهای اولیه او توجه روانشناسان را در بسیاری از مناطق جهان به خود جلب کرد، اما بعد از این ابراز احساسات اولیه به علت تفاوت روش و جهتگیری پیاژه، تمایل و
اشتیاق به کارهای وی به ویژه در ایالات متحده کاهش یافت.
البته روانشناسان به این نکته پیبردند که نظریه پیاژه هر قدر هم مشکل و بطور تصادفی مستند شده باشد، اما دارای ارزش زیادی است و امروزه، کمتر پژوهشی درباره تفکر کودکان وجود دارد که به پیاژه و نقش او اشاره نکرده باشد. به هر حال اگر چه نزدیک به سه دهه است که از فوت پیاژه میگذرد اما محققین و مولفین راه او را ادامه میدهند.[4]
در پایان مطلب، ذکر این نکته حائز اهمیت است که نفوذ پیاژه از حوزه روانشناسی کودک و نوجوان فراتر رفته و به حوزه کلی ادراک و شناخت، هوش، شخصیت و نظریه انگیزش کشیده شده است. اگر چه مدتهای مدیدی پیاژه در آمریکا ناشناخته بود، اما در سالهای اخیر شهرت او بیشتر و آثار او به بسیاری از زبانهای دنیا ترجمه شده و نظریههای او زمینه تحقیقات فراوان و گستردهای شده است.[5]