24 آبان 1393, 14:3
كلمات كليدي : روان كاوي، ناهشيار، خودتحليلي، ليبيدو، روان شناسان نامدار
نویسنده : معصومه قلي زاده
فروید، 6 می 1856 در خانوادهای یهودی در فرایبورگ از مادری 20 ساله و پدری 40 ساله که تاجر پشم بود متولد شد. در 4 سالگی با خانوادهاش به وین رفت. او 83 سال زندگی کرد که 78 سال از آن بجز مسافرتهای مکررش در وین گذشت. هنگام تحصیل، فروید از لحاظ مذهب و نژاد خود موجب سرزنش و تحقیر همردیفهایش قرار گرفت و اینها موجب کنارهگیری و انزوای او شد. در 17 سالگی در دانشگاه پزشکی وین نامنویسی کرد و در 1881 در سن بیستوپنج سالگی دکترای خود را دریافت نمود.[1] او بعد از اخذ دکترا به تحقیقات خود در زمینه عصبشناسی ادامه داد و در 1885 متخصص در رشته امراض عصبی شد.
فروید در آزمایشگاه بروک با دکتر ژوزف بروئر آشنا شد(1880) که معالجه دختر 21 ساله فروید را او آغاز کرده بود، او ضمن این کار حقایق فراوانی درباره تجارب کودک و نشانههای عصبی کشف کرد. همکاری با بروئر به انتشار اثر مشترکشان یعنی مطالعه در زمینه هیستری(1895) منتهی شد که اولین کتاب فروید در زمینه روانکاوی است. همین سال، سال تولد روانکاوی نیز تلقی میشود.
در این هنگام که فروید، علاقه عمیقی به رواننژندی پیدا کرده بود تصمیم گرفت برای مطالعه نزد "جی.ام.شارکو" که در انجام خواب مصنوعی شهرت یافته بود به فرانسه برود. بعد از 5 ماه اقامت در پاریس به وین بازگشت تا طبابت را از سر بگیرد. همان سال با "مارتابنیز" آشنا شد و با او ازدواج کرد(1886) که حاصل آن شش فرزند بود.
در سال 1908 انجمن بینالمللی روانکاوی به ریاست فروید تاسیس شد. این انجمن کنگرههایی را ترتیب میداد که مسائل مهم روانکاوی در آنجا مورد بحث قرار میگرفت. یک سال بعد، فروید به دعوت استانلی هال(Stanley Hall) روانشناس نامی آمریکا به اتازونی سفر کرد. سخنرانیهای فروید در آنجا موفقیت شایانی برایش فراهم آورد که نتیجه آن بسط و توسعه روانکاوی در آمریکا بود.[2]
در سال 1923 اولین نشانههای بیماری سرطان در او ظاهر شد که در 16 سال باقیمانده عمر خود به خاطر این بیماری 33 عمل جراحی را متحمل شد. علاوه بر درد جسمی، در این سال نوه محبوبش هاینز 4 ساله نیز درگذشت. ویتیل جونز نوشت:
«این تنها واقعهای بود که فروید به خاطر آن گریست»[3]
فروید در طول عمر خود 24 جلد کتاب نوشته است که نخستین اثر او تعبیر رویا(1900) و آخرین رسالهاش اصول روانکاوی(1940) یک سال پس از مرگش منتشر شد.[4] او در سالهای پایانی بسیار بدبین شده بود. در سال 1938 که نازیها به وین حمله کردند او مجبور به فرار شد و در 23 سپتامبر 1939 یعنی شروع جنگ جهانی درگذشت.
مکتب روانکاوی فروید، به نقش تعارضات ناهشیار در تبیین رفتار و شخصیت فرد تاکید دارد. او معتقد بود رفتار انسان از تعارضات ناهشیار که بر اساس دو سائق جنسی و پرخاشگری است به وجود میآید و تجربیات گذشته و دوره کودکی بر رفتار فرد بالغ در تکانههای ناهشیار در زندگی روزمره در رویاها، خاطرات و لغزشهای زبانی تاثیر میگذارد.[5]
فروید، دارای تفکر تحولی است اما از نوع مکانیکی آن. فرض او این است که در رشد انسان پس از 5 سالگی چیز تازهای به وجود نمیآید و واکنشها و تجربههای بعد را باید تکرار گذشته دانست.[6]
او در سال 1897 مسیر دیگری در بررسیهای خود آغاز کرد که خود تحلیلی(self analysis) نام گرفت. او بعد از مرگ پدرش دچار آشفتگی و اضطراب شد و همین امر او را بر انگیخت تا به بررسی رویاها و خاطراتش بپردازد. از طریق این تحلیلها چیزی را کشف کرد که خود آن را بزرگترین دستاوردش میدانست؛ "عقده ادیپ" که کودک به دلیل عشق به والد جنس مخالف با والد جنس موافق خود به شدت به رقابت میپردازد او این نظریه را در کتاب تعبیر رویا انتشار داد و تعبیر رویا را شاهراهی به سوی ناهشیار نامید.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان