كلمات كليدي : آية الله گلپايگاني، امام خميني(ره)، فعاليت هاي سياسي، فعاليت هاي فرهنگي، لايحه ي اصلاحات ارضي، انجمن هاي ايالتي و ولايتي
نویسنده : سيد ابوالحسن توفيقيان
سیدمحمدرضا گلپایگانی در نهم ذیقعدهی 1316 ه.ق در روستای گوگد گلپایگان متولد شد. ایشان زمانی که دو سال و نیم بیشتر نداشت، مادرشان را از دست داد و در سن نه سالگی در سوگ از دست دادن پدر نشستند.[1] وی که تحصیلات خود را در گوگد شروع کرده بود برای ادامه دادن آن، عازم گلپایگان و خوانسار شد. پس از خواندن دروس سطح در شهر گلپایگان، به اراک[2] مهاجرت کرد.
زمانی که آیتاللهالعظمی حائری و فرزندش آیتالله شیخمرتضی حائری بههمراه آیتالله محمدتقی خوانساری به قصد زیارت حضرت معصومه(س) از اراک به سمت قم حرکت کردند، با درخواستهای مردم و علمای قم مبنی بر ماندن در قم مواجه شدند که بههمین جهت رحل اقامت در قم افکندند. بهدنبال اقامت استاد در قم، آیتالله گلپایگانی و جمعی دیگر به دعوت رسمی استادشان آیتالله حائری بهسوی قم حرکت کردند و پس از آمدن به قم در مدرسهی فیضیه ساکن شدند به تحصیل خود در محضر آیتالله حائری ادامه دادند. البته ایشان مدت چند ماهی را در شهر نجف و در محضر اساتیدی همچون محقق غروی اصفهانی حضور داشتند اما قم بهعنوان محل اصلی تحصیل ایشان بود.[3]
ایشان بر اثر تلاشهای فراوان با اینکه هنوز 24 سال از بهار عمرش سپری نشده بود به درجهی اجتهاد نائل شدند. آیتالله در کنار کارهای علمی همواره فعالیتهای سیاسی، فرهنگی را در دستور کار خود داشت و در دوران نهضت امامخمینی(ره) بهعنوان یکی از یاران همراه در صحنه ایفای نقش میکرد. سرانجام آیتالله پس از عمری مجاهدت در راه علم و تقوی، در آذر 1372 در شهر مقدس قم دیده از جهان فروبست و به دیار باقی شتافت.
آیتالله گلپایگانی در عرصهی علم
فعالیتهای علمی آیتالله را میتوان در سه محور ذیل بیان کرد. ایشان در طول دوران تحصیل از محضر اساتید بزرگ زمان خود، علم و دانش فرا میگرفت و آنرا در مسیرهای مختلفی همچون تالیفات، تدریس و پروراندن شاگردان متعدد هزینه میکرد. ذیلا به صورت فهرست وار به این سه محور اشاره خواهد شد.
1.اساتید:
ایشان از محضر اساتید و آیات عظامی همچون: سیدمحمدحسن خوانساری، ملا علیمحمد تقی گوگدی، حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی،[4] محقق غروی اصفهانی،[5] محقق عراقی،[6] سیدابوالحسن اصفهانی،[7] شیخ محمدرضا اصفهانی نجفی،[8] میرزا محمدرضا باقر گلپایگانی در طول دوران تحصیل خود بهره برد.
2.تالیفات:
آیتالله گلپایگانی در طول حیات پربرکتشان آثار فقهی و اصولی فراوانی از خود بهجای گذاشتند که برخی از آنها عبارتند از: افاضةالعوائد، حاشیه بر وسیلةالنجاه، حاشیه بر عروةالوثقی، مجمعالمسائل، ارشادالمسائل، هدایةالعباد، کتابالطهاره، الهدایه الی من له الولایه، کتاب القضاء، بغیةالطالب فی شرحالمکاسب، الدرالمنضود فی احکامالحدود، نتایجالافکار فی نجاسةالکفار، کتابالحج، رساله محرمات بالسبب، رساله فی عدم تحریف القرآن، صلاةالجمعه و عیدین، مناسک حج، احکام عمره، احکامالنساء، مختصرالاحکام، توضیحالمسائل.
3. شاگردان:
بعد از مرحوم آیتالله شیخ عبدالکریم حائری درس خارج ایشان از پررونقترین درسها بود و تعداد زیادی از فضلاء و طلاب که اینک از نخبگان و بزرگان مکتب تشیع محسوب میشوند در درس ایشان شرکت میکردند که برخی از آنها عبارتند از: آیات عظام مرتضی حائرییزدی[9] مطهری، قاضی طباطبائی، بهشتی، مدنی، مفتح، قدوسی، مشکینی، رفسنجانی،[10] جنتی، مقتدایی، اشتهاردی، صافی گلپایگانی، علوی گرگانی، مکارم شیرازی، نورمفیدی[11] و حجةالاسلام قرائتی.
اندیشهی سیاسی
بهلحاظ جریانشناسی سیاسی که از علما در ادبیات سیاسی صورت میگیرد، آیتالله گلپایگانی را محور مکتب قم در کنار مکتب تهران و نجف[12] میدانند.[13]
حکومت اسلامی:
ایشان در باب نظریهپردازی و اندیشهی سیاسی، در عصر غیبت قائل به تشکیل حکومت اسلامی بودند و «بهترین و عادلانهترین شیوهی فرمانروایی را آن حکومتی میداند که در نظام اسلامی تعبیه شده است.»[14]
قانون اساسی:
یکی از شاخصههای مهم در معرفی اندیشهی سیاسی افراد، چگونگی مواجههی آنان با قانون میباشد. آیتالله دربارهی قانون اساسی و مبانی آن اینگونه اظهار نظر میکردند که: «اگر قانون اساسی بهطور کامل طبق قوانین شرع تدوین نشود و مسئلهی اتکاء حکومت به نظام امامت و ولایتفقیه در آن روشن نشود، حکومت براساس آن طاغوتی و ظالمانه خواهد بود. باید به عنایت این انقلاب، نظام حاکم به نظام امامت متکی و به منبع آن متصل گردد.»[15]
عملکرد سیاسی
آیتالله گلپایگانی همواره در دوران قبل از انقلاب بهعنوان یکی از افراد موثر و تاثیرگذار در روند نهضت امامخمینی(ره) حضور داشته و در نقاط عطف تاریخی متعددی که در تاریخ معاصر ایران به ثبت رسیده است، نقش بهسزایی ایفا کرده است.
1.لایحهی اصلاحات ارضی:
رژیم شاه که تحت فشار دولت آمریکا مجبور به اجرای برنامهی اصلاحات ارضی شده بود،[16] برای اینکه اصلاحات غیرقانونی و نمایشی خود را مردمی، قانونی و اسلامی جلوه دهد، سخت تلاش داشت که از جایگاه علمای اسلامی در میان تودهها، در راه عوامفریبی بهرهبرداری کند و اصلاحات ارضی شاهانه را به امضای مراجع اسلام برساند. از اینرو شاه و ارسنجانی[17] با مخابرهی تلگرامهای تبریک بهمناسبت عید سعید فطر سال 1341 به علمای قم و نجف، از موافقت آنان با اصلاحات ارضی سپاسگذاری کردند. رژیم بدینوسیله میخواست مراجع و علمای اسلام را پشتیبان شاه معرفی کند. در اینجا نقش آیتالله گلپایگانی بهخوبی در خنثی کردن این توطئه نمایان است چرا که ایشان به همراه آیات عظام دیگری همچون خوانساری، حکیم، مرعشی نجفی و... به مخالفت با آن قد علم کردند.[18] ایشان طی تلگرافی در اعتراض بهتصویب این لایحه صادر کرده بود ضمن رد هرگونه موافقت علما با این لایحه، آنرا غیرقانونی و بی اثر دانسته و نسبت دادن چنین اموری را به علما، نامطلوب عنوان کرد.[19]
2.لایحهی انجمنهای ایالتی و ولایتی:
در 16 مهرماه 1341 لایحهای تحت عنوان انجمنهای ایالتی و ولایتی به تصویب هیات دولت رسید.[20] بهموجب این لایحه، واژهی اسلام از شرایط انتخابکنندگان و انتخابشوندگان حذف میگردید و انتخابشوندگان نیز بهجای اینکه مراسم تحلیف را با قرآن بهجای آورند، از این پس میتوانستند با هر کتاب آسمانی آنرا انجام دهند.[21] همچنین در این لایحه که سرآغازی در توسعهی فرهنگ غربی بود به زنان نیز حق رای اعطا شده بود. [22]در پی تصویب این لایحه مراجع همگی به مخالفت پرداختند و مراتب اعتراض خود را به انحاء مختلف اعلام داشتند.[23] در این میان آیتالله گلپایگانی با انتشار اعلامیهای اعتراض خود را اینگونه بیان داشت: «آیا در مملکتی که هنوز به مردها حق شرکت در انتخابات آزاد داده نشده، دادن چنین حقی به زور و ارعاب به بانوان یادآور اعصار توحش حکومتهای فردی و توهین به جامعهی زنان نیست.»[24] نهایتا بر اساس موضعگیری استوار علما، نخستوزیر که مقاومت را بیاثر میدانست، هیات دولت لایحهی مذکور را لغو اعلام کرد.
3.انقلاب سفید:
پس از پیروزی علما در جریان لایحهی انجمنهای ایالتی و ولایتی، شاه گمان کرد این مخالفتها از آن رو بوده که علم بهعنوان مقام دوم بانی آن شده، ولی اگر وی مجری اصلاحات باشد (با توجه به محبوبیت موهومی که فکر میکرد در میان مردم دارد )، بدون مخالفت جدی و با موفقیت همراه خواهد بود. از این رو در 19 دی 1341 رسما اعلام کرد که قصد دارد اصول ششگانهای را به رفراندوم بگذارد و بعدا آنرا "انقلاب سفید" نامید.[25] شاه که شخصا مسئولیت اجرای این برنامه را به عهده گرفته بود تاکید کرد که «اگر آسمان به زمین بیاید و زمین به آسمان برود من باید این برنامه را اجرا کنم.»[26] علما نیز اینبار به مخالفت با برنامهی اعلامی از سوی رژیم برخواسته که در این میان آیتالله گلپایگانی طی اعلامیهای بار دیگر بر مخالفت خود با رفراندوم شاهانه تاکید فرموده و این بار آنرا از اساس غیرقانونی دانست و در محکومیت رفراندوم حکم به تحریم[27] آن داد.[28]
4. فاجعهی مدرسهی فیضیه:
پس از برگزاری رفراندوم، امام(ره) آنرا غیرقانونی و فاقد مشروعیت اعلام کردند[29] و در راستای مبارزه با رژیم جلساتی را بهصورت هفتگی با مقامات روحانی قم برگزار میکرد. ایشان در آخرین نشست هفتگی در اسفند 41، عید نوروز 42 را عزای عمومی اعلام کرد که این پیشنهاد با استقبال علما مواجه شد.[30] بههمین منظور روز دوم فروردین که مصادف با شهادت امام صادق(ع) بود در مدرسهی فیضیه مجلس عزاداری برگزاری شد. در این مجلس گروهی از ساواک و نیروهای رژیم با لباسهای مبدل دهقانی وارد جمعیت شدند که پس از مختل کردن جلسهی سخنرانی با فرستادن صلواتهای مکرر، دعوای ساختگی را به راه انداخته و بلافاصله مدرسه تحت محاصرهی نیروهای نظامی درآمد و منازعه آغاز گردید. در این جریان تعدادی از طلاب کشته و تعدادی زخمی شدند. قبل از شروع مراسم برخی از نزدیکان آیتالله گلپایگانی به ایشان عرض کرده بودند که وضعیت به نظر غیرعادی میرسد لذا از ایشان درخواست کرده بودند که در مجلس شرکت نکنند. ایشان در جواب فرمودند: «ما مردم را دعوت کردهایم، باید خودمان هم برویم... هرطور میخواهد بشود.»[31] در اثر فاجعهی مذکور آیتالله حکیم برای همهی مراجع ایران پیامی ارسال داشتند مبنی بر اینکه بهصورت دسته جمعی به عتبات مهاجرت کنند که علمای قم از جمله آیتالله گلپایگانی در پاسخ، ضمن تشکر از ابراز همدردی ایشان، مرقوم داشتند که رها کردن مملکت در این برههی زمانی به مصلحت نمیباشد و باعث اضطراب عمومی مسلمانان و انحلال حوزههای علمیه[32] خواهد شد.[33]
5. قیام 15 خرداد:
رژیم شاه که پس از دستگیری امامخمینی(ره) و سرکوب قیام 15 خرداد در فکر ایجاد جو رعب و وحشت در جامعه و بهخصوص در میان علما بود؛ تصور نمیکرد این بار با مبارزهی شدید علما مواجه گردد. در اینجا علما و روحانیون طراز اول در منزل آیتالله گلپایگانی جمع شده و با تشکیل جلسهای، به پشتیبانی علمای محبوس به پا خواسته[34] و آیتالله با موضعگیری قاطع و کوبنده طی اعلامیهای که بههمین منظور صادر کرده بود خطاب به مسئولین دولتی اینگونه اعلام داشت که «مصادر امور مطمئن باشند که اگر به بازداشت جمعی علما و مراجع هم اقدام کنند فتاوا و احکام آنان همچنان نافذ و بر هر مسلمانی واجبالاتباع است و حریم احکام شرعیه مقامی نیست که بتوان با زور و تهدید در آن نفوذ کرد... در خاتمه اعلام میکنم ما برای حفظ استقلال مملکت شیعه و حمایت از دین همهگونه مصیبت را استقبال میکنیم و به آنها که میگویند روحانیت نباید در سیاست دخالت کند اعلام میکنم دین ما اسلام و سیاست ما سیاست اسلامی است و مسلمان نباید از سیاست و نظارت در امور برکنار بماند تا چه رسد به فقها و مجتهدین که دارای مقام زعامت شیعه و نیابت عامه هستند.»[35]
6.تبعید امامخمینی(ره):
پس از تبعید امامخمینی(ره) به ترکیه در 13 آبان 1343 اهمیت نقش آیتالله گلپایگانی بهعنوان زعیم حوزهی علمیه قم در حیات سیاسی این حوزه بیشتر شده بود. مقام معظم رهبری نقش ایشان را در این دوران اینگونه بیان میدارند که «در دوران خفقان و در مقابله با حوادث سهمگین سالهای تبعید امامخمینی(ره) مواردی پیش آمد که صدای این مرد بزرگ تنها صدای تهدیدکنندهای بود که از حوزهی علمیه قم برخواست و به نهضت شور و توان بخشید.»[36]
7.قیام 19 دی:
یکی دیگر از نقاط مهم و حساسی که نقش رهبری آیتالله گلپایگانی به خوبی روشن است قیام 19 دی مردم قم میباشد. از آنجایی که روزنامهی اطلاعات در 17 دی ماه 1356 با مقالهای تحت عنوان «ایران و استعمار سرخ و سیاه» به مقام امامخمینی جسارت نمودند، مردم قم بههمراه طلاب بهسوی منزل آیتالله گلپایگانی به راه افتادند. ایشان در آن اجتماع، از اجتماع و وحدت مردم در قبال اهانت به مقام مرجعیت تشکر کرد و هرگونه موافقت علما را با کارها و سیاستهای دولتی را دروغ محض دانست.[37] ایشان در بیانیهای که به مناسبت کشتار مردم قم صادر کرده بود خواستار برقراری نظام اسلامی شد.[38]
آیتالله بهمنظور انسجام حوزهی علمیهی قم و جلوگیری از تفرقه، کلاسهای درس را که به حالت تعطیلی درآورده بودند، شروع کرد و در اولین روز افتتاح درس، خطاب به طلاب اینگونه فرمود: «شما اکنون مظلوم هستید ولی مغلوب نیستید و چقدر فرق است بین اینکه انسان مظلوم باشد تا آنکه مغلوب باشد.»[39]
فعالیتهای فرهنگی
آیتالله گلپایگانی علاوهبر فعالیتهای علمی و سیاسی بهصورت جدی در صحنهی فرهنگ وارد بوده و هرگونه تهاجم فرهنگی را بدون پاسخ نمیگذاشتند. بهطور نمونه ایشان در قضیهی تغییر تاریخ هجری به شاهنشاهی با صدور اعلامیهای شدیدالحن رسما اعتراض خود را به دولت و رژیم اعلام کردند.[40] همچنین میتوان از فعالیتهای فرهنگی ایشان به مبارزه با فرقهی ضالهی بهائیت که رژیم پهلوی آنرا ترویج میداد[41] و همچنین مقابله با هرگونه مظاهر فساد و بیبند و باری در جامعه و... یاد کرد.[42] اما از نمونههای بارز فعالیتهای فرهنگی آیتالله میتوان به این موارد اشاره کرد:
تحول در نظام آموزشی حوزه، تاسیس مدارس علمیه در نقاط مختلفی از داخل و خارج از کشور،[43] تاسیس دارالقرآن الکریم بهعنوان اولین موسسهی قرآنی کشور، تاسیس مرکز معجم فقهی بهعنوان اولین مرکز تولیدکنندهی نرم افزارهای تحقیقاتی علوم اسلامی،[44] تاسیس مساجد، حسینیهها و مراکز عبادی در داخل و خارج کشور، تاسیس مراکز درمانی و بهداشتی،[45] احداث خانهی عالم در نقاط مختلف، تاسیس مجمع اسلامی لندن... .[46]
فعالیتهای دوران پس از انقلاب
آیتالله گلپایگانی همانگونه که در دوران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی بهعنوان یار و بازوی توانای امام در صحنه حضور داشتند، در دوران بعد از انقلاب همواره امور مختلف کشوری را رصد میکرده و نظرات خویش را به امام خمینی منعکس میکرده و به ایشان مشاوره میداد. ایشان هر مسئلهای را که بهمصلحت مملکت تشخیص میداد، با امام در میان میگذاشت.[47] امام نیز در بسیاری از امور خصوصا امور حوزهی علمیه را به ایشان ارجاع میدادند.[48]