دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

ضرورت تحقیقی بودن اصول دین

No image
ضرورت تحقیقی بودن اصول دین

كلمات كليدي : اصول دين، شكر منعم، دفع ضرر، محتمل

نویسنده : سيد ايوب هاشمي , حسن زيبايي

اصول دین باورهای اساسی دین است که منکر و مخالف آنها خارج از دین محسوب می‌شود. کسی که منکر اصول دین اسلام است خواهد بود. اصول دین اسلام عبارت‌اند از: توحید (شهادت به یگانگی خدا)، نبوت (شهادت به پیامبری پیامبر اسلام حضرت محمد (ص) و دیگر پیامبران الهی)، معاد (اعتقاد به روز قیامت و جزای اعمال و حیات اخروی). دو اصل امامت و عدل از مسلّمات مذهب شیعه‌اند و هرکس بدانها ایمان ندارد از مذهب شیعه بیرون است گر چه از اسلام بیرون نیست.[1]

در این که شناخت اصول دین بر هر کسی لازم است، همه گروه‌های اسلامی اتفاق نظر دارند؛ یعنی همگی معتقدند هر مسلمانی باید اصول دین را بشناسد.[2] اما در این که به چه دلیل آشنایی و شناسایی اصول دین لازم و واجب است، اختلاف دارند.

شیعه و معتزله لزوم معرفت و شناختن اصول دین را عقلی می‌دانند اما اشاعره گفته‌اند: دلیل آن نقلی است؛ یعنی معتقدند: آیات قرآن و روایات رسیده از رسول خدا (ص) ما را موظف به شناخت اصول دین کرده است و دلیل عقلی بر لزوم آن وجود ندارد.[3]

بنابراین از نظر همه مذاهب اسلامی تحقیق در اصول دین بر هر کسی لازم است و نمی‌توان به صرف تقلید اکتفا کرد.

با توجه به دلایل عقلی که شیعه و معتزله بر لزوم تحقیق در دین بیان کرده‌اند؛ وجوب و ضرورت آن همگانی خواهد بود و اختصاص به مسلمانان ندارد؛ یعنی بر هر فرد عاقلی است که در دین و اصول آن تحقیق و جستجو کند تا به آن چه عقل وی حکم می‌کند تن دهد.

دلایل لزوم تحقیق در دین

1- وظیفه شکرگزاری (شکر منعم)

همه ما از نعمت‌های زندگی در جهان برخورداریم، اگر نظری به خود و اطراف خود بیفکنیم خواهیم پذیرفت که تعداد نعمت‌هایی که به ما عطا شده و از آنها استفاده می‌کنیم بی‌شمار و خارج از حد تصور است، اعضای بدن (دست، پا، چشم، بینی، قلب، دستگاه گوارش و...) نور خورشید، گیاهان، غذاهای متنوع و... همه و همه از نعمت‌های بزرگی است که به ما ارزانی شده و از روزی که به دنیا می‌آییم تا زمانی که از دنیا می‌رویم از آنها استفاده می‌کنیم.

اینک جای این پرسش است که کسی که این نعمت‌ها را به ما بخشیده، را بشناسیم و از او سپاس گزاری کنیم؟ خرد هر انسان خردمندی حکم می‌کند که اگر کسی به او نیکی کرد باید از او سپاس گزاری کرد، در عرصه هستی نیز همه موظفیم در نعمت‌های وجود بیندیشم و آن گاه به حکم وظیفه شکر و سپاس، آفریننده خود و این نعمت‌ها را بشناسیم.

پس کوشش در راه به دست آوردن دین صحیح و اصول آن فرمان خرد است.

2- پیش‌گیری از خطر و ضرر احتمالی (دفع ضرر محتمل)

اگر کسی _ حتی کودکی ‌‌_ به شما بگوید عقربی وارد لباستان شده، شتابان از جای برخواسته و جامه از تن بیرون می‌آورید و با دقت فراوان همه جای آن را جستجو می‌کنید تا مطمئن شوید آیا عقربی در لباستان هست یا نه، این مثال و مانند آن روشن می‌سازد که پیش‌گیری از ضرر احتمالی به حکم عقل لازم است.

با توجه به مطلب فوق در یک تقسیم بندی از انسان‌ها می‌توان آنها را به دو دسته کلی تقسیم کرد: مادی گرایان (همه گروه‌های آنها) و خدا پرستان (همه راه و روش و مذهبی که دارند)، در میان خدا پرستان کسانی بوده‌اند که به درست کاری و راستگویی معروف بوده‌اند، و خود را فرستاده خدا معرفی کرده (پیامبران) و بر اثر کوشش‌ها و زحمت‌های آنان در همه سوی جهان بسیاری از افراد بشر به آنها گرویده‌اند و در این راه تا پای جان ایستادگی کرده‌اند، معتقدند این جهان و آن چه در آن است آفریده موجودی حکیم، دانا و توانا است و او جهان را بی‌هدف نیافریده در تمام کارهایش حکمی مشخص فرستاد، و انسان‌ها دارای پرونده‌ای دقیق هستند که همه کردارشان در آن ثبت می‌شود و پس از مرگ به آن رسیدگی می‌شود و کسی که به وظایف و تکالیف خود عمل کرده،‌ دارای اجر بزرگ و کسی که مخالفت با اوامر خداوند کرده، مبتلا به عذابی دردناک خواهد شد. و از طرفی زندگی این افراد،‌ مهر تاییدی بر صدق و درستکاری آنها بوده است.

اکنون از خود می‌پرسیم: آیا گفتار این پیامبران که مردم را به دین و پیروی از دستورات خاصی دعوت کرده و آنان را از کیفر کردار زشت ترسانده و محاکمه شدن در دادگاهی عظیم در پیشگاه داوری دانا و دادگر را حتمی دانسته‌اند و همیشه از سختی قیامت و شدت عذاب آخرت می‌نالیدند و مردم را بیم می‌دادند، به اندازه خبر یک کودک برای ما احتمال ضرر و خطر به وجود نمی‌آورد.

اگر کسی در پاسخ به این پرسش، نه بگوید،‌از او سئوال می‌کنیم آیا اتحاد و اتفاق اکثریت افراد بشر در مورد وجود خدا، لااقل باعث نمی‌شود که احتمال بدهیم عقیده آنان صحیح بوده و برای جهان خالق و صانعی باشد؟ این احتمال را هرگز نمی‌توتن انکار کرد، و هر منصف خردمندی با مراجعه به وجدان خود به خوبی می‌یابد که وجود چنین احتمالی را نمی‌تواند انکار کند.

و اگر کسی با وجود این احتمال دنبال تحقیق و بررسی نرود، ‌همیشه این نگرانی و ترس را دارد که شاید گفتار معتقدین به خدا راست باشد و در اثر سهل‌انگاری گرفتار عذابهای دردناکی که برای کافران معین شده،‌ گردد. بنابراین احتمال می‌دهد که تحقیق نکردن در مورد اصول عقاید برای او ضرر مهم اخروی داشته باشد.

و هر عاقل و خردمندی می‌داند که اجتناب از هر نوع ضرر محتمل، گرچه آن ضرر احتمالی باشد،‌ لازم است و گفتار پیامبران پاک دل اگر برای انسان یقین نیاورد دست کم این فکر را بر می‌انگیزد که «ممکن است راست بگویند و اگر خبر آنان صحیح باشد چه پاسخی در دادگاه عدل الهی خواهیم داشت؟»

اینجا است که عقل، پیش‌گیری از این ضرر «دست کم احتمالی» را واجب می‌شمارد و ما را به تحقیق در دین و مذهب صحیح و پیروی از دستورات آن ملزم می‌سازد.[4]

درست نبودن تقلید در اصول دین

ممکن است این پرسش مطرح شود که آیا نمی‌توان در اصول و عقاید دینی از کسی تقلید کرده و هر آنچه او در این زمینه نظر داد همان را بپذیریم و خود در پی تحقیق و بررسی دلایل آن چه از این طریق بدان معتقد شده‌ایم، نرویم؟

پاسخ این است که چون در اصول دین باید برای انسان علم و قطع حاصل شود و ظن و گمان کفایت نمی‌کند «ان الظن لایغنی من الحق شیئاً» گمان هرگز (انسان را) از حق بی‌نیاز نمی‌کند. (یونس 36) و علمی که از تقلید حاصل می‌شود غالباً احتمال خلاف در آن می‌رود. بر این اساس چنین تقلیدی صحیح نیست. بلی هرگاه از تقلید، قطع و یقین حاصل شود به گونه‌ای که احتمال خلاف آن را ندهد، کفایت می‌کند و اشکالی ندارد.[5]

البته برخی گفته‌اند: اگر چه در اصول دین معرفت از راه دلیل بر همه واجب است، اما چنان نیست که اگر کسی آنها را بر وجه حق از راه تقلید بدون دلیل باور داشته باشد، این اعتقاد هیچ نفعی نداشته باشد و آن شخص از گروه مسلمانان خارج گردد، بلکه او مسلمان و مؤمن است، نهایت چیزی که می‌توان گفت این است که او واجبی (شناخت از روی دلیل) را ترک گفته؛ مانند ترک سایر واجبات؛ مثل روزه و نماز.[6]

شایان ذکر است که آیات و روایات فراوانی وجود دارد که مردم را در امور اعتقادی و ایمانی از تقلید نهی کرده و آنها را دعوت به تحقیق و تفکر در این امور کرده است. شهید مطهری در این زمینه می‌گوید: قرآن کریم ایمان را بر پایه تفکر و تعقل گذاشته است قرآن همواره می‌خواهد که مردم از اندیشه به ایمان برسند. قرآن در آنچه باید به آن مؤمن و معتقد بود و آن را شناخت، تعبد را کافی نمی‌داند علیهذا در اصول دین باید منطقاً تحقیق کرد، مثلاً این که خداوند وجود دارد و یکی است مسئله‌ای است که منطقاً باید به آن پی‌برد و همچنین این که حضرت محمد (ص) پیامبر خدا است.[7]

مقاله

نویسنده سيد ايوب هاشمي , حسن زيبايي

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

پر بازدیدترین ها

Powered by TayaCMS