24 آبان 1393, 14:2
در اروپا با غلبه روش حسی وتجربه در شناخت طبیعت بر روش قیاسی این فکر پیدا شد که روش قیاسی وتعقلی در اعتبار ندارد وتنها فلسفۀ قابل اعتماد فلسفۀ حسی است. والهیات به سبب خارج بودن از دسترس حس وتجربه، مشکوک ومجهول وغیر قابل تحقیق قلمداد شود در جهان اسلام سابقۀ موج مخالفت با هر گونه تفکر وتعمّق از طرف اهل حدیث از یک طرف، موفقیتهای پی در پی روش حسی در شناخت طبیعت از طرف دیگر، ودشواری تعمّق وحل مسائل فلسفی از جانب سوّم، گروهی از نویسندگان مسلمان را سخت به هیجان آورد وموجب پیدایش یک نظریّه تلفیقی در میان آنها شد مبنی بر اینکه الهیات قابل تحقیق است ولی در الهیات نیز منحصراً لازم است از روش حسی وتجربی که برای شناخت طبیعت مورد استفاده قرار میگیرد استفاده کرد. این دسته مدعی شدند که از نظر قرآن تنها راه شناخت خداوند مطالعه در طبیعت ومخلوقات با استفاده از روش حسی است وهر راهی غیر از این راه بیهوده است، زیرا قرآن در سراسر آیات خود در کمال صراحت بشر را به مطالعه در مظاهر طبیعت که جز با روش حسی میّسر نیست دعوت کرده است.
امّا باید گفت اگر بتوان برخی مسائل کلامی وعقیدتی را با حس وتجربه فهمید قدر ناچیزی است در مقابل کل آنچه که انسان باید بفهمد.
و اگر چه قرآن مردم را به مطالعه حسی طبیعت نیز دعوت کرده اما آیاتی هم وجود دارد که یقیناً با مطالعه در نظام طبیعت نمیتوان آن آیات ومسائل مطروحۀ در آنها را فهمید از قبیل:
« لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ » (شوری/11)
«هیچ مثل ومانندی برای خداوند نیست».
« وَلِلّهِ الْمَثَلُ الأَعْلَىَ » (نحل/60)
«برای خدا عالیترین اوصاف کمال است».
به طور حتم طبیعت شناسی ما را به علم و قدرت و حکمت آفرینندۀ جهان آگاه میکند اما چگونه از راه مطالعه در مخلوقات که به هر حال محدودند، به علم نامتناهی و قدرت نامتناهی واقف میشویم؟
« وَهُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ »(انعام/101)
« وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ » (مائده/120)
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان