21 فروردین 1392, 0:0
[کد مطلب: 1785]
"یک سطر واقعیت" چنان چه از نامش پیداست، تنها و تنها یک سطر از واقعیتی است اجتماعی ـ فرهنگی در ایران امروز و نه چیزی بیشتر؛ شاید دستاندرکاران فیلم با انتخاب چنین نامی بیشتر در پی آن بودند تا پیشدستی کرده و جلوی نقد احتمالی علیه فیلم را بگیرند که «این تنها یک سطر از واقعیت است و نه همه واقعیت» و پیشاپیش اعلام کردهاند که قرار نیست در فیلمی با زمان محدود، به همه زوایای موضوع رسیدگی شود. علی وزیریان (کارگردان) که پیش از این با فیلمهای «خدا نزدیک است» و «یک وجب از آسمان»، ظهور یک کارگردان در سینمای مفهومی و کلیشهشکن را نوید داده بود، این بار دست روی دغدغههای مالی در حوزه فرهنگ گذاشت؛ موضوعی که امروزه تحت عنوان «اقتصاد فرهنگ» جای خود را در مباحث آکادمیک نیز باز کرده است. یک زوج فرهنگی ـ هنری که دستاندرکار تولید مجلهای با محتوای هنری و روشنفکری به نام «فرهنگ فاخته» اند، به دلیل نداشتن خواننده مناسب در جامعه و برگشت خوردن مکرر و انبوه مجله، با مشکلات مالی دست به گریباناند و از عهده مخارج نشریه (حق التألیف نویسندگان، تایپ و ویراستاری، چاپ، توزیع و...) برنمیآیند. ایدههای اطرافیان که عمدتاً بر تولید نشریات «بفروش» و کارهای «نون و آبدار» تأکید دارند، برای خلاصی از این وضعیت، آنان را قانع نمیکند تا مسیر زندگی خود را عوض کنند.
کسری (حسین یاری) به دنبال پیدا کردن راهی برای ایجاد کسب و کار در خارج از کشور است و جمله معروف منتسب به روشنفکران را سر میدهد که «توی این مملکت نمیشه کار کرد، باید کند و رفت اون ور آب، اینجا ارزش کارت رو نمیفهمند و....» از طرف دیگر، همسرش فروغ (مهراوه شریفینیا) و پدر همسرش (همایون ارشادی) در پی آناند تا با پیشنهادهای مناسبی وی را از این تصمیم منصرف کنند. حکم دادگاه برای تعطیلی سه ماهه نشریه به دنبال شکایت یک بازیگر زن، قوز بالای قوز زندگیشان میشود. در همین اثنا، تماس یک بنگاه حمایت از عناصر فرهنگی روشنفکری در سوئد و خبر برگزیده شدن مجله «فرهنگ فاخته» برای جایزه ۵۰۰ هزار یورویی بنگاه، کسری را به زندگی جدید در آن سوی مرزها امیدوارتر میکند لذا کلیه اسباب و اثاث زندگی را فروخته و با سودای جایزهای که میتواند زندگیشان را عوض کند، به ترکیه میروند اما در آنجا، با یک کلاهبرداری مواجه میشوند؛ خبری از ۵۰۰ هزار یورو نیست و کل زندگیشان را هم از دست دادهاند. البته در اینجا بایستی به شخصیتپردازی ضعیف در رابطه با کسری به عنوان یک روزنامهنگار باتجربه اشاره کرد که به صرف تماس تلفنی از سوی زنی ناشناس، کل زندگی و ما یملک خود را فروخته و برای دریافت مبلغی هنگفت راهی ترکیه میشود. حتی کسری در این رابطه تحقیقات ابتدایی چون مراجعه به سفارت و... را انجام نمیدهد! علی وزیریان در نشست نقد و بررسی فیلم در فرهنگسرای ارسباران اذعان داشت که «با توجه به تجربیات من، اتفاق کلاهبرداری برای ۹۰ درصد افراد رسانهای که با دنیای مدرن آشنا هستند، رخ داده است» و فارغ از صحت یا عدم صحت آمار ارائه شده، نشان از این دارد که وی با چشم باز، سطری از این واقعیت را به تصویر کشیده است.
در اواسط فیلم آنجا که همسر کسری به او هشدار میدهد که ممکن است گرفتار گروههای سیاسی حامی «انقلاب مخملی» شود، احتمال مواجهه با فیلمی متناسب با حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ از جنس مطبوعاتی و فرهنگی قوت میگیرد اما نزول داستان در حد یک کلاهبرداری مالی ساده باعث میشود که فیلم مخاطب خاص را قانع نکند. هر چند، فیلم با وارد نشدن به فضای مباحث سیاسی، از ورود به برخی کلیشهها و نیز خط قرمزها پرهیز کرده و در عین حال، آگاهسازی را به سطح کل اجتماع (و نه خاصه قشر روشنفکری) گسترش داده است اما جا داشت که جسارت کارگردان در ورود به ساحت فرهنگ و معضلات روزنامهنگاری روشنفکری با نقب به مسائلی چون «تهاجم فرهنگی»، «پناهندگی سیاسی روزنامهنگاران»، «پشت پرده حمایت بنیادهای غربی از روزنامهنگاران منتقد و مخالف حاکمیت تحت پوشش جوایز متعدد روزنامهنگاری و نویسندگی» و... تکمیل شود. دغدغه فیلم، بیان وضعیت اسفبار «اقتصاد فرهنگ» است. در عین حال، اذعان دارد فرهنگ روشنفکرمآب، در جامعه خریداری ندارد؛ تلنبار مرجوعی شمارههای متعدد نشریه در دفتر که تیترهای روشنفکری و عکس احمد شاملو را بر صفحه اول خود دارد، گواه این مدعاست؛ هر چند به شکلی مضحک، اغراقآمیز و غیرقابل باور تصویر شده است. سیر داستان، تلنگری بر قشر خودشیفتهای است که بیتوجه به حال و هوای جامعه و مخاطب عام بر طبل فرهنگ انتلکچوآل (روشنفکری) میکوبند و البته نیمنگاهی به ایجاد کسب و کار در آن سوی مرزها و احسنتگوییهای روشنفکران خارجنشین دارند. همچنین، در مقابل، به بازار داغ نشریات عامهپسند خانوادگی و زرد سینمایی و ورزشی اشاره دارد و جالب توجه است که گردانندگان اصلی این نشریات را افرادی از همین قشر معرفی میکند که به دنبال رونق بخشیدن به کسب و کار خود، از عوالم خاص روشنفکری دست کشیده و به انتشار نشریات زرد و عامهپسند روی آوردهاند؛ هرچند تمام اینها در لفافه بیان میشود و از صراحت مورد انتظار خبری نیست. فارغ از جامع نبودن موضوع، داستانهای موازی که برای جذابیتبخشی در فیلم آمدهاند، نتوانستهاند کارکرد مناسب و پیشبرندهای داشته باشند و بیشتر در حد ظواهری تزئینی به کار فیلمساز آمدهاند. مثلاً ضرورت نمایش حضور عوامل در ترکیه، بدون تأثیر بر پیشرفت داستان که مستلزم تحمیل مخارج بالا بوده است، برای بیننده مشخص نیست. انتخاب نشریه کسری برای کلاهبرداری به صرف شکایت یک بازیگر سینما و محکومیت آن نیز قانعکننده نیست. همچنین عدم تلاش دوستان کسری و خانواده همسرش برای منصرف شدن او از تصمیمش جای سوال دارد و نهایتاً سماجت کسری برای نپذیرفتن پیشنهادهای شغلی اطرافیان و از طرفی، پذیرش بیمبنای فرصت به وجود آمده که در حقیقت، قرار گرفتن وی در دام کلاهبردار بود، از نقاط ضعف روایت است. با این حال، ورود به حوزه «اقتصاد فرهنگ»، به رغم کاستیها و انتخاب «نشریه» به عنوان بخشی از فرهنگ جای تحسین دارد. اقتصاد فرهنگ را شاخهای کاربردی از علم اقتصاد دانستهاند لذا حیطه موضوعی اقتصاد فرهنگ را میتوان کاربرد اصول، مفاهیم و نظریههای علم اقتصاد، در جهت تبیین و تحلیل مسائل اقتصادی بخش فرهنگ و در نهایت، ارائه خطمشیهای سیاسی، در جهت بهبود مدیریت اقتصادی فعالیتهای فرهنگی دانست. از دیدگاهی دیگر، اقتصاد فرهنگ، توصیف و تحلیل توابع عرضه و تقاضا در صنایع فرهنگی قابل تعریف است. در گذشته، آنچه در عرصه فرهنگ تولید میشد، «اثر فرهنگی» بود که خصلتی منحصر به فرد و غیرتکثیری داشت و غیرقابل انتشار و تکرار بود. اما در دنیای مدرن، اثر فرهنگی، به «کالای فرهنگی» تبدیل شده است؛ کالایی که با توجه به نیاز مصرفکننده تولید میشود و بر خلاف اثر فرهنگی، صرفاً، برای ارضای هنرمند تولید نمیشود بلکه برای عرضه و فروش در بازار تولید میشود. برخی، از این تحول، به «تجاری شدن فرهنگ» یاد میکنند؛ یعنی شرایطی که در آن، تولید فرهنگی، برای عرضه در بازار صورت میگیرد. [۱]بدین سان، در صورت عدم تقاضا برای تولید فرهنگی، اقتصاد صنایع فرهنگی رو به نابودی رفته و ادامه آن غیرممکن میشود. در «یک سطر واقعیت» نیز عملاً ادامه انتشار مجله «فرهنگ فاخته» با توجه به شکست در جلب توجه مخاطب و عدم فروش با بنبست روبهرو شده و با صرفه اقتصادی همراه نیست. فیلم علی وزیریان روایت معضل یادشده در صنعت تولید نشریات فرهنگی است. دست آخر، عدم فروش مناسب فیلم، نشان از این واقعیت دارد که مخاطب حتی به نمایش این معضل در قالب فیلم سینمایی نیز بیاعتناست.
---------------------------------------------- [۱] برای کسب اطلاعات بیشتر در خصوص «اقتصاد فرهنگ»، رجوع کنید به: حقبین مهدی، پایاننامه کارشناسی ارشد با موضوع «تأثیرپذیری اقتصاد نشر از الحاق جمهوری اسلامی ایران به سازمان تجارت جهانی»، دانشگاه امام صادق (ع)، تاریخ دفاع: بهمن ۱۳۸۶
منبع:فیلم نوشتار
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان