21 تیر 1397, 0:0
از آنجا که اگر ناسخ و منسوخ از هر جهت همانند و برابر باشند، نسخ کردن عمل لغو و بیهودهای خواهد بود؛ لذا حق تعالی قضیه کلیهای شرطیهای بیان فرموده مبنی بر این که هر آیهای را که نسخ فرماید یا آن را از یادها ببرد؛ حتما بهتر از آن یا همانند آن را میآورد و این همانندی و برتری ممکن است از جهت تناسب با شرایط جدید (مصلحت) و فایده برای مردم یا ثواب و پاداش الهی باشد.
مرحوم فیض کاشانی این آیه را این گونه معنی کرده است: هر آیهای که حکم آن را بر میداریم یا رسم آن را بر میداریم و حفظ و یاد آن را از دلها و از دل تو یا محمد(ص) برطرف و تبدیل میکنیم، بهتر از آن را از جهت بزرگی پاداشتان و سازگاری بیشتر باصلاح و مصلحتتان میآوریم و غرض ما از نسخ و تبدیل آیات، مصالح شماست؛ زیرا مصالح با دگرگونی اعصار و اشخاص مختلف میشود. به گونهای که چیز سودمندی در یک عصر و برای یک شخص، گاهی در عصر دیگر و در مورد شخص دیگر زیانبار است و ملاک خداوند در نسخ و تبدیل آیات، مصالح شماست. زیرا مصالح با دگرگونی اعصار و اشخاص، مختلف میشود. به گونهای که چیز سودمندی در یک عصر برای یک شخص، گاهی در عصر دیگر و در مورد شخص دیگر زیانبار است و خداوند بر نسخ و تبدیل به خاطر مصالح و منافع شما تواناست.
اگر چیزی به حکم عقل مباح شمرده شود و دلیل شرعی خلاف آن وارد شده باشد، گفته نمیشود که شرع، حکم عقل را نسخ کرد یا این که حکم عقل، منسوخ است (یعنی ناسخ و منسوخ باید از یک سنخ باشند). همچنین «ننسها» از نسیان است که دو معنی احتمالی دارد: یا به فراموشی سپردن (واداشتن به فراموشی) و یا امر به ترک نمودن (فرد یا گروهی را به ترک فعل یا رسمی خاص واداشتن). اولی در مقابل ذکر (یادآوری) و دومی در مقابل انجام فعل است و ممکن است هر دو معنی، مراد آیه شریفه بوده باشد. زیرا مثلاً هم یهود و نصارا را به ترک آیین و کتاب خود و ایمان به اسلام و قرآن امر فرموده و هم چون مومن شدند، رسم و آیین گذشته را از یادشان برده و چیزی دیگر را در اندیشه و دل و عمل ایشان جایگزین آن کرده است. همین طور در مورد احکام قرآن کریم یا سنّت رسول اکرم(ص) و غیره. مثلا عدّه زن شوهر مرده از یک سال به چهار ماه و ده روز تقلیل یافت. یا برای مومنان به خاطر این که ضعیف شده بودند، برابری یک نفر در برابر ده کافر را به یک نفر در برابر دو نفر( صد در برابر دویست) تخفیف داد یا قبله را تغییر داد و غیره.
نسخ در احکام یعنی امر، نهی، بازداشتن (تحریم)، آزاد گذاشتن، منع کردن و مباح کردن اتفاق میافتد، اما در اخبار (خبرها)، ناسخ و منسوخ نیست و نسخ ممکن است به صورت برداشتن آیهای و زائل کردن لفظ آن یا حکم آن یا تلاوت آن باشد. اما چون هر آیهای الهی برای هدایت مردم است، لذا وقتی مضمون آیه و شریعتی صلاحیت و مناسبت خود را در مرحلهای از دست بدهد، نقش آن هم به پایان میرسد و آیه و تشریعی جدید مناسب با شرایط جدید و برای هدایت جدید مردم به مصالح و فواید جدیدشان خواهد آمد و ابواب معرفت نوینی به روی مردم گشوده میشود و دین خدا این گونه زنده میماند و کمال مییابد. در مورد آیات قرآن کریم گفته میشود که نسخ آیات منسوخ به منزله زوال عملی آنهاست، هر چند که لفظاً در قرآن کریم باقی بماند. گاهی هم عین ظاهر آیه تبدیل میشود یا معجزهای جای معجزه قبلی را میگیرد.
معنای «آیه» علامت و نشانه آشکار است و حقیقتش برای هر چیزی آشکار کننده و ملازم آن چیز است، به گونهای که چون علامت و آیه آشکارساز چیزی ادراک شود، آن دیگری که ذاتاً (یا خودش) درک نشده، ادراک میشود، چون حکم هر دو یکی ست و این مطلبی آشکار در محسوسات و معقولات است. هر که بداند که شناختن راهی، ملازم راهیابی به آن است و سپس به آن علم دست یابد، میداند که آن راه را یافته است و هر که بداند که چیزی مصنوع و ساخته شده است، میفهمد که آن چیز ناگزیر صانع و سازندهای دارد: و فی کل شی ء له آیه تدل علی انه واحد.
بر این اساس، صعوبت و سهولت و سختی و آسانی هر آیه و تشریعی چه برای زندگی اجتماعی و عمومی و چه حیات فردی در هر دورهای باید مناسبتر و سازگار تر با آن دوره و مرحله ( نسبت به دورهی قبل از آن) و برای مردم مفیدتر و رهگشاتر و پرثوابتر باشد، هر چند ظاهرًا دو آیه ناسخ و منسوخ مثل هم باشند. غایت آیهی ناسخ و آیه منسوخ یکی است. اما هر یک از آنها ویژگیهایی دارند که در زمان خاصی به نتیجه میرسند و مقتضای هر زمانهای، آیاتی با ویژگیهای مناسب آن زمان است و به همین خاطر باید توجه داشت که علم بی انتها، قدرت مطلقه و مالکیت و سلطنت خداوند متعال در تمام عالم هستی (کائنات) موجب میشود که آیهای را خلق کند و آنرا در عالم هستی به حرکت درآورد یا در تشریع انسانی داخل کند برای مصلحتی معین در مقطع زمانی خاص؛ و پس از تغییر شرایط و مصالح، آن آیه را زائل یا آن شریعت یا حکم شرعی را نسخ و به جای آن آیه ی دیگری ابداع فرماید. همان قدرت و حکمت و حکومت( مالکیت) که او را قادر بر ایجاد میکند، همچنین حاکی از قدرت او در نابودی وجود فعلی و تبدیل آن به وجود دیگر است و فعلیت هیچ چیزی، قدرت او را تعطیل و محدود نمیکند.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان