دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

نظریه جبر (Autosaved)

No image
نظریه جبر (Autosaved)

كلمات كليدي : جبر، تفويض، امر بين الامرين

جبر در لغت به معنای اصلاح چیزی به نوعی از قهر و غلبه و بستن و جبران کردن در مقابل شکستن است. جبر گاهی تنها در اصلاح به کار می‌رود؛ مانند « یا جابر کل کسیر» ای اصلاح‌گر هر شکسته، و گاهی تنها در قهر به کار می‌رود؛ مانند «لاجبر و لاتفویض» نه جبر و نه قهر مطلق در اعمال بشر درست است و نه واگذاری مطلق عمل به آنها.[1]

در اصطلاح آن است که رفتار و کارهای انسان بر اساس اختیار نیست و هر چه از او سر می‌زند بدون قدرت و اراده است، به گونه‌ای که نمی‌تواند به ترک آن اقدام کند.[2]

جبر به معنای اصطلاحی آن جزء باورهای برخی مردم و در میان مسلمانان گروه «اشاعره» است[3] و به این اعتبار به آنان «جبری» و «جبرگرایان» گفته می‌شود. در برابر این نظریه دو دیدگاه دیگر مطرح است، یکی «تفویض» که معتزله طرفدار آن هستند و دیگری «امر بین الامرین» که دیدگاه شیعه و فلاسفه است.

دلایل جبر گرایان

جبرگرایان برای اثبات جبر به چندین دلیل تمسّک کرده‌اند که در شبهات قضا و قدر دو مورد آن بحث و بررسی شده است، دلایل دیگر عبارتند از:

1. خداوند تنها خالق و آفریدگار همه چیز است و از آنجا که مفهوم «چیز» بر اعمال انسان نیز صدق می‌کند، عمومیت خالقیت خداوند شامل افعال آدمی نیز می‌گردد. بنابراین تنها خداست که خالق اعمال انسان است و معنای این حصر آن است که آدمی هیچ نقشی در ایجاد فعل خویش ندارد، بنابراین جایی برای مختار بودن او باقی نمی‌ماند[4].

بررسی

حقیقت توحید در خالقیت آن که تنها خالق مستقلی که بدون نیاز به اذن و اجازه موجودات دیگر، دست به آفرینندگی می‌زند خداوند سبحان است. از این رو، توحید در خالقیت منافاتی با این مدعا ندارد که موجودات دیگر، با اذن الهی و در چارچوب قوانین و سنت‌هایی که او وضع کرده است، منشأ خلق و ایجاد باشند. در آیات متعددی از قرآن کریم ایجاد و تأثیر به مخلوقات خداوند نسبت داده شده است (مائده/ 110 و آل عمران/44)

پس توحید در خالقیت آن است که انسان و هر مخلوق دیگری در افعال خویش کاملا مستقل نیست، بلکه فعل او و ایجاد او در طول فعل خداوند قرار دارد.[5]

2. افعال انسان متعلّق اراده الهی است، و به حکم این که اراده خداوند از «مراد» او تخلّف نمی‌پذیرد و مراد او حتما واقع می‌شود، پس تحقق افعال انسان امری حتمی و تخلف ناپذیر است، و در این صورت، اختیار و مشیت انسانی فرضی بیش نبوده و واقعیتی ندارد.

بررسی

مساله گستردگی اراده خدا مورد تصدیق عقل، قرآن و احادیث است ولی برداشتی که جبر گرایان از این اصل کرده‌اند کاملا نااستوار است، زیرا درست است که آنچه مورد اراده خداوند است حتما واقع می‌شود ولی باید دید اراده او به چه چیزی تعلق گرفته است. اینجا است که مجبور بودن یا آزادی و اختیار او روشن می‌شود.

هرگاه بگوییم اراده خدا بر تحقق فعلی از افعال انسان بدون هیچ قید و شرطی گرفته است، در این صورت اصل اراده خدا مایه جبر خواهد بود، ولی اگر بگوییم متعلق اراده او بسان تعلق علم و آفرینش او بر افعال بشر است؛‌ یعنی این که خواسته است هر فعلی از فاعل آن با خصوصیات و ویزگیهایی که در فاعل آن موجود است صادر شود در این صورت اصل تعلق اراده الهی به هر چیزی نه تنها مانع جبر نیست بلکه پشتوانه اختیار است، زیرا او خواسته است که حرارت از آتش و رطوبت از آب بدون اختیار صادر شود ولی درباره انسان خواسته که افعال اختیاری او با کمال آزادی و اختیار از او صادر شود. بنابراین باید گفت اگر فعل انسان به صورت جبر از او سر بزند در این صورت است که مراد خدا ( آنچه او اراده کرده است) از اراده او تخلف می‌پذیرد و محال لازم می‌آید[6].

3. اعتقاد به اینکه قدرت انسان در تحقق افعال او موثر است با عمومیت قدرت خداوند نمی‌سازد، زیرا به حکم اینکه اجتماع دو قدرت، موثر در ایجاد یک چیز ممکن نیست، هرگاه قدرت انسان در پیدایش فعل او موثر باشد، فعل مزبور از قلمرو قدرت الهی بیرون خواهد بود زیرا قدرت انسان رقیب و در عرض قدرت خداوند خواهد بود، و بدیهی است اجتماع دو قدرت مستقل بر انجام یک فعل ممکن نیست و در نتیجه دفاع از اصل عمومیت قدرت الهی و موثر دانستن آن در تحقق فعل انسان ایجاب می‌کند که قدرت انسان را فاقد تاثیر بدانیم[7].

بررسی

فقر و وابستگی ذاتی انسان در وجود و صفات خود به خداوند، قدرت انسان را در طول قدرت وی قرار می‌دهد نه در عرض آن، و اجتماع دو قدرت، یکی مستقل و دیگری وابسته، بر یک فعل به هیچ وجه محال نیست پس به حکم اینکه ویژگی «قدرت» تاثیرگذاری است، باید قدرت انسان را موثر در فعل او دانست و به بطلان جبر رای داد و به حکم اینکه انسان در وجود و صفات خود وابسته و غیرمستقل است، نباید قدرت او را مستقل در تاثیر پنداشت و رای به بطلان تفویض داد و این همان طریقه متکلمین شیعه است که از آن به «امر بین الامرین» تعبیر می‌کنند.[8]

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

جوان تهیدست

جوان تهیدست

شنیدم که دو جوان مسافر در راهی می رفتند. یکی تهیدست بود و دیگری، پنج دینار همراه داشت. جوان تهیدست، دلیرانه پیش رفت و از چیزی نمی ترسید. اما جوان پولدار، خواب و خوراک نداشت و بسیار نگران بود.
No image

کرامت انسان و انسان کامل در عرفان (قسمت دوم - قسمت پایانی)

از آنجا که افکار و اندیشه هاى احیاگر حضرت امام خمینى(ره) در تفسیر و شناخت معارف اسلامى و عرفانى, نقش مهمى دارد, این مقاله در صدد است که با استفاده از محوریت مباحث انسان کامل در اندیشه عرفانى امام خمینى, به تبیین این موضوع بپردازد...
No image

اطلاق یا نسبیت اخلاق از نگاه مفسران

در این پژوهش که به جهت آشنایى با دیدگاههاى برخى از مفسران درباره مسأله نسبیت اخلاق سامان یافته است, تلاش شده است تا آنجا که فضاى این تحقیق اجازه مى دهد, نظریات مفسران در مسأله نسبیت و اطلاق شناسایى شود...
No image

کرامت انسان و انسان کامل در عرفان (قسمت اول)

از آنجا که افکار و اندیشه هاى احیاگر حضرت امام خمینى(ره) در تفسیر و شناخت معارف اسلامى و عرفانى, نقش مهمى دارد, این مقاله در صدد است که با استفاده از محوریت مباحث انسان کامل در اندیشه عرفانى امام خمینى, به تبیین این موضوع بپردازد...

پر بازدیدترین ها

No image

اطلاق یا نسبیت اخلاق از نگاه مفسران

در این پژوهش که به جهت آشنایى با دیدگاههاى برخى از مفسران درباره مسأله نسبیت اخلاق سامان یافته است, تلاش شده است تا آنجا که فضاى این تحقیق اجازه مى دهد, نظریات مفسران در مسأله نسبیت و اطلاق شناسایى شود...
No image

کرامت انسان و انسان کامل در عرفان (قسمت اول)

از آنجا که افکار و اندیشه هاى احیاگر حضرت امام خمینى(ره) در تفسیر و شناخت معارف اسلامى و عرفانى, نقش مهمى دارد, این مقاله در صدد است که با استفاده از محوریت مباحث انسان کامل در اندیشه عرفانى امام خمینى, به تبیین این موضوع بپردازد...
No image

اخلاق و دانشهای مرتبط با آن

گفتگو با دکتر عباس منوچهری،استاد دانشگاه اخلاق و دانش‌هاى مرتبط با آن دکتر منوچهری، به نظر شما چه تعریفى مى‌توان از اخلاق ارائه داد و چه تمایزاتى میان اخلاق و دین، اخلاق و حقوق،‌ اخلاق و فرهنگ و دانش‌هایى از این دست که با....
No image

پلورالیسم اخلاقی

واژه‌ پلورالیسم به معنای کثرت‌گرایی و مکتب اصالت کثرت است. اما اصطلاح پلورالیسم اخلاقی به نظریه‌ای اطلاق می‌شود که معتقد است مفاهیم، ارزش‌ها، الزام‌ها و حتی اصول بنیادین اخلاق ذاتاً مختلف بوده، از این رو ارایه یک نظام اخلاقی هماهنگ و فراگیر امکان ندارد. البته پلورالیسم اخلاقی، منطقاً مساوی با نسبیت‌گرایی اخلاقی نیست؛ زیرا این نظریه ارزش‌های اخلاقی را سابژیکتیو و یا محصول سلیقه یا فرهنگ خاص نمی‌داند و در اینکه می‌توان درباره ارزش‌ها، احکام معتبر عینی صادر کرد، با رئالیسم اخلاقی هم عقیده است. و اساساً اخلاقی بودن یک حکم را محصول یک سری قیود عقلی می‌داند؛ اما معتقد است که احکام اخلاقی تماماً...
Powered by TayaCMS