23 آبان 1386, 0:0
پلورالیسم اخلاقی خبرگزاری فارس: واژه پلورالیسم به معنای کثرتگرایی و مکتب اصالت کثرت است. اما اصطلاح پلورالیسم اخلاقی به نظریهای اطلاق میشود که معتقد است مفاهیم، ارزشها، الزامها و حتی اصول بنیادین اخلاق ذاتاً مختلف بوده، از این رو ارایه یک نظام اخلاقی هماهنگ و فراگیر امکان ندارد. واژه پلورالیسم به معنای کثرتگرایی و مکتب اصالت کثرت است. اما اصطلاح پلورالیسم اخلاقی به نظریهای اطلاق میشود که معتقد است مفاهیم، ارزشها، الزامها و حتی اصول بنیادین اخلاق ذاتاً مختلف بوده، از این رو ارایه یک نظام اخلاقی هماهنگ و فراگیر امکان ندارد. البته پلورالیسم اخلاقی، منطقاً مساوی با نسبیتگرایی اخلاقی نیست؛ زیرا این نظریه ارزشهای اخلاقی را سابژیکتیو و یا محصول سلیقه یا فرهنگ خاص نمیداند و در اینکه میتوان درباره ارزشها، احکام معتبر عینی صادر کرد، با رئالیسم اخلاقی هم عقیده است. و اساساً اخلاقی بودن یک حکم را محصول یک سری قیود عقلی میداند؛ اما معتقد است که احکام اخلاقی تماماً با یکدیگر سازگار نیستند. به عبارت دیگر، در این نظریه هرچند احکام اخلاقی، در مقام نظر، وابسته به قیود عقلانی هستند، امّا در مقام عمل، طرح یک نظام اخلاقی هماهنگ و منسجم با مشکلاتی روبرو خواهد شد. هم از این رو است که برخی از پلورالیستهای اخلاقی معتقدند طرح الگوی واحد اخلاقی برای رفتار همگانی، به سیاستهای اجتماعی مخرب منجر میشود؛ چرا که طراحان چنین الگویی ممکن است بدون توجه به ایرادهای آن، بر آن تصلب ورزیده، هیچگاه درصدد اصلاح آن بر نیایند. و نیز برخی دیگر از پلورالیستها، با عنایت به دغدغههای علمی، تأکید میکنند که تنها به رسمیت شناختن تفاوت ارزشهاست که میتواند توصیههای کاربردی و قابل اجرای اخلاقی را به بار آورد؛ اگر اخلاق تنها برای یک جهان کمالیافته مناسب باشد، کسانی که خود را در قبال مسایل عملی (و نه صرفاً نظری) مسئول میدانند، توصیهها و راهنماییهای آن را طرد خواهند کرد. در اینجاست که ظاهراً باید نسبت به سطوح مختلف افراد و جوامع انسانی، توصیههای اخلاقی متفاوتی ارایه نمود تا همگان بتوانند، دست کم، به سطح خاصی از اخلاق عمل کنند. یکی از مهمترین دلایل پلورالیستها واقعی بودن معضلات اخلاقی است. آنان معتقدند که در موارد بسیاری، انسان در مقام نظر با معضلات اخلاقی روبرو میشود؛ مثلاً در مورد شخصی به لحاظ نظری، هم موظف است که راست بگوید و هم موظف است که صدمهای غیرضروری را از خود دفع کند، اما انجام هر دو وظیفه برایش امکان ندارد، او واقعاً با یک معضل اخلاقی مواجه است. همینطور در موردی که دو نفر، هر دو وظیفه دارند که دو کودک در حال غرق شدن را به داخل یک قایق کوچک ببرند، اما قایق تنها ظرفیت یک کودک را دارد. در چنین مواردی، با اینکه هر دو وظیفه به لحاظ نظری، وظیفهای اخلاقی و معتبر هستند، اما به لحاظ عملی، برای رهایی از این معضل و بنبست، چارهای نداریم جز اینکه تنها یک وظیفه را، آن هم به اختیار فاعل، لازمالاجرا بدانیم؛ یعنی با اتخاذ موضع پلورالیستی دست فاعل را باز بگذاریم. مخالفان پلورالیسم اخلاقی، مشکل معضلات اخلاقی را واقعی و جدّی نمیدانند و میگویند: از آنجا که تکلیف به آنچه مقدور نباشد (تکلیف بما لایطاق) ممکن نیست، در مورد معضلات اخلاقی، معقول نیست که هر دو وظیفه را به لحاظ نظری معتبر بدانیم؛ بلکه یا بایستی قائل به استثناء شویم و یا در این گونه موارد، احکام ثانویه صادر کنیم. بنابراین مشکل معضلات اخلاقی در همان مقام نظر ـ از طریق استناد و یا احکام ثانویه ـ قابل حل است و نوبت به اتخاذ موضع پلورالیستی در مقام عمل نمیرسد. پلورالیستها در پاسخ به این نقد اظهار میدارند: برای حفظ ثبات در اخلاق (که میتواند به عنوان یک آرمان دنبال شود) بایستی در مقام نظر، تئوریهایی ارایه شوند که در شرایط و موقعیتهای مختلف، انسجام و ثبات خود را حفظ کنند؛ اگر تئوریهای اخلاقی، به ناچار، تعارضات اخلاقی را مجاز بشمارند، ثبات و جهانشمولی خود را از دست خواهند داد. هر چند انسجام، ثبات و جهانشمولی در اخلاق، یک آرمان است و نه یک شرط لازم و ضروری برای کارآمدی در مقام عمل. منابع: 1- Encyclopedia of Ethics, lawrencec,Becker, v,2 p.1138 – 41. 2- Routledge Encuclopedia of Philosophy. ed.Edward Craig v.p529 – 31. منبع:ماهنامه معارف، شماره 50
خبر گزاری فارس
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان