كلمات كليدي : تاريخ، پهلوي، محسن مبصر، شهرباني، ركن دوم ارتش، قيام 15 خرداد
نویسنده : مرتضي حسني نسب
محسن مبصر فرزند میرزا عبدالعلیخان مبصرالدوله تبریزی در سال 1296ه.ش در شهر تبریز به دنیا آمد.[1] وی در سال 1315ه.ش پس از تحصیلات مقدماتی در دبستانهای جنت، دارالمعلمین، دبیرستانهای رشدیه، فردوسی و نظام شهر تبریز، به دانشکده افسری تهران وارد شد[2]و در سال 1317ه.ش از این دانشکده فارغالتحصیل گردید.مبصر پس از فارغالتحصیلی با درجه ستوان دومی رسته توپخانه، به مشاغلی در ارتش دست یافت که از آن جمله میتوان به ریاست رکن 2رضائیه، ریاست بازرسی سازمان صنایع نظامی، ریاست ستاد فرماندهی نظامی تهران، اتاشه نظامی ایران در کشورهای عربی، ریاست اداره بسیج همگانی ستاد کل ارتش اشاره نمود.[3] در سال 1339ه.ش وی توانست درجه سرتیپی خود را دریافت نموده و به ریاست پلیس تهران برسد.
در زمان ریاست وی بر اداره اطلاعات و تجسس رکن دو ارتش، پس از ترور رزمآرا، مبصر دفترچهای را از خانه رزمآرا پیدا نمود که در آن دفترچه دلایلی بر نقش رزمآرا در ترور شاه در سال 1327ه.ش وجود داشت.[4]
حضور در شهربانی کل کشور
در سال 1341ه.ش به معاونت کل شهربانی کل کشور منصوب شد و توانست به درجه سرلشکری برسد.[5]
از جمله اقدامات وی در زمان حضور در سمت معاونت کل شهربانی، حضور در ماجرای 15 خرداد 1342ه.ش در شهر قم بود. وی به دستور شخص شاه، مامور شهربانی برای اداره شهر بوده است و در روز پانزدهم خرداد به شهر قم آمد.
وی در کتاب "پژوهش" آورده که تنها 26- 27 نفر از مردم در ماجرای 15 خرداد شهید شدند! و تمام آنها هم به دست فرمانده یکان فرستاده شده از علیآباد بوده است و وی به عنوان مسئول اصلی تمامی نیروهای داخل شهر هیچ گونه دستور حملهای برای کشتن مردم را صادر نکرده است:
«... در این گیر ودار فرمانده یگان فرستاده شده از علیآباد که با یگان زیر فرمان خود ستون محمول مجهزی را تشکیل داده بود، پیش از رسیدن من به قم رسیده و آن ازدحام وحشتناک و متراکم و زنجیر گسیخته را دیده بود، از روی جوانی بیآنکه بنا به دستور، منتظر رسیدن من و گرفتن ماموریت و آموزش از من باشد و حتی بدون مراجعه و پرس و جو از فرمانده گروهان ژاندارمری و کسب اطلاع از اوضاع و احوال موجود، یکسره پیشاپیش ستون محمول، جمعیت را شکافته و رو به سوی زیارتگاه پیش میراند...
در این جا فرمانده یکان، آن سروان متهور و پرحرارت و متعصب؛ ولی بیتجربه و نا آزموده و کم اطلاع به اشتباه خود پیبرده و چارهای جز ابراز تهور بیشتر و خطر کردن برای نجات یکان زیر فرمان خود نمیبیند.به سرعت از خودرو فرماندهی پایین جسته تیرباری بدست آورده، پس از چند بار اخطار و تهدید که هیچ کس نه آن را میشنود و نه از آن میترسد ناگزیر یک رگبار به سوی حملهکنندگان به ستون، شلیک میکند. شماری از تظاهرکنندگان که تیر خورده بودند به زمین میافتند؛ ولی حمله به ستون نظامی ادامه پیدا میکند. یک رگبار دیگر هم به سوی جمعیت تیراندازی میشود که حملهکنندگان تا آنجایی که سربازها میتوانستند از خودروها پیاده شوند، عقبنشینی میکنند... .
... هنگامی به سربازها رسیدم که مردم تظاهرکننده از آنها فاصله گرفته بودند. شماری از مردم 26 تا 27 نفر در اثر رگبارهای سرکار سروان کشته و به زمین افتاده بودند و شماری دیگر مجروح و با زاری و التماس کمک میخواستند... [6]».
محسن مبصر پس از سرلشکر نعمتالله نصیری که به ریاست ساواک برگزیده شد، به عنوان رئیس شهربانی کل کشور و به مدت شش سال در شهربانی مشغول خدمت به رژیم شاهنشاهی بود. وی از سال 1343ه.ش تا 1349ه.ش رئیس کل شهربانی بود.[7] بنا به گزارش وزارت اطلاعات، وی در سال 1347ه.ش بنا به دعوت محرمانه پلیس اسرائیل از این کشور بازدید به عمل آورده است.[8] همچنین وی در عین رابطه با آمریکا، طرفدار سیاست انگلیس بود.[9] وی در سمت ریاست شهربانی به درجه سپهبدی دست یافت.
در مورد علت برکناری سپهبد محسن مبصر از ریاست شهربانی، در سندی از ساواک این چنین آمده است:
«دکتر مهدی عبده، در مورد برکناری مبصر، در یک محفل خانوادگی اظهار داشت که مدتها بود که به شهربانی، در مورد کارهای خلاف عفت گزارش میرسید که در کیکلاب که متعلق به والاحضرت اشرف است، عدهای از جوانان عیاش جمع میشوند و اعمال خلاف اخلاق و عفت میکنند. بالاخره، تیمسار مبصر تصمیم گرفت که جلو این اعمال را بگیرد و دستور صادر کرد که جلو جوانان و شرکتکنندگان در کیکلاب گرفته شود.در این اوضاع و احوال، والاحضرت اشرف به ایشان دستور داده بود که در این کارها دخالت نکند؛ ولی تیمسار مبصر، میگفت: من به فرمان شاهنشاه مشغول به کارم و اگر جلو این اعمال کثیف گرفته نشود، دستور میدهم در کیکلاب را ببندند...
تیمسار مبصر، دستور داد عدهای از افراد پلیس در حدود 30-40 نفر، به کلوپ وارد شوند و افراد را در آنجا دستگیر کنند و سرشان را از ته بتراشند که در بین ایشان، والاگهر شهرام بودهاند. بعدا کیکلاب بسته و تیمسار مبصر، احضار شد...[10]».
دریافت رشوه در زمان ریاست شهربانی
حسین فردوست در کتاب خاطرات خود میگوید: «سوء استفاده از مسئله ترافیک تهران عجیب بود و به ویژه سپهبد مبصر، در زمانی که رئیس شهربانی بود، و نیکپی، شهردار تهران، پولهای کلانی به جیب زدند. یک مورد معاملات مبصر با حدادزاده بود، که شرح میدهم:
...سپهبد مبصر، رئیس شهربانی وقت، از حدادزاده رشوههای کلانی میگرفت و به کارخانه او سفارشات کلان و بیمورد میداد. یک بار وسط خیابانهای تهران قطعات فلزی بوقیشکل گذارد که خیابانها یکطرفه شود، اکثر این قطعات زیر چرخ اتومبیلها رفت!دفعه دیگر وسط خیابانهای وسیع شهر طارمی توری گذارد که راست و چپ خیابانها یکطرفه شود. مبصر رشوه کلان خود را گرفت و بعد مجبور شد اینها را جمع کند؛ ولی برای حدادزاده نفع زیاد داشت...[11]».
ارتباط با شاپور ریپورتر
شاپور ریپورتر معروف به شاپور جی، سرجاسوس غرب در ایران، فرزند اردشیر ریپورتر (از بنیانگذاران فراماسونری در ایران و کسی که رضاخان را پیدا کرد و برای کودتا به انگلیسیها پیشنهاد نمود)؛ از جمله افرادی هست که نقش بسیار مرموز و پنهانی در برخی حوادث زمان پهلوی داشته است. فردوست در کتاب خود به ارتباط فراوان شاپور ریپورتر و محسن مبصر اشاره میکند و میگوید: «... سپهبد مبصر نیز با شاپور جی در تماس بود. او سیاسیت انگلیسیها را در ایران پیاده میکرد و مدتها در مشاغل اطلاعاتی و نظامی کار کرد...[12]».
حضور در هیئت مشاوران ستاد بزرگ ارتشداران
در سال 1349ه.ش محسن مبصر از ریاست شهربانی کنار گذاشته شد.[13]مبصر پس از کنار رفتن از شهربانی به ریاست هیئت مشاوران ستاد بزرگ ارتشداران برگزیده شد و تا زمان حضور در دولت، در این هیئت مشغول به کار بود.
حضور در کابینه هویدا
در سال 1351ه.ش هویدا، محسن مبصر را به معاونت خود برگزید و وی تا سال 1352ه.ش این منصب را به عهده داشت. همچنین وی به طور همزمان سرپرست سازمان دفاع غیرنظامی نیز بود. سپس وی به معاونت وزارت کشور منصوب شد. سپهبد محسن مبصر در سال 1352ه.ش بازنشسته شد و از تمام امور دولتی کنارهگیری نمود.[14]
مبصر پس از انقلاب
با پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357ه.ش وی به صورت قاچاق از ترکیه به انگلیس رفت و ادامه زندگی خود را در آنجا گذراند.1[15]
وی در سال 1375ه.ش در سن 79 سالگی به علت سکته مغزی در لندن درگذشت.