24 آبان 1393, 14:6
كلمات كليدي : تاريخ، پهلوي، محمدعلي آرشام
نویسنده : طلعت ده پهلواني
محمدعلی درخشی علاف، فرزند غلامرضا که بعدها نام خود را به آرشام تغییر داد، در سال 1300(ه.ش) در شهرستان مشهد به دنیا آمد. وی از مهرماه 1321مسئولیتهای اطلاعاتی خود را به عنوان افسر مرزبانی در ستاد لشکر 18 خراسان آغاز کرد. وی در دوران جنگ جهانی دوم در سال 1320 در پادگان نظامی بجنورد در حالی که منطقه تحت اشغال شوروی وارد پادگان شد.[1]
فعالیت وی در پادگان نظامی بجنورد، در شرایطی که منطقه فوق تحت اشغال ارتش شوروی قرار داشت، سبب شد که آرشام در رابطه با سرویس اطلاعات نظامی انگلیس قرار گیرد و در چارچوب شبکهای از عوامل انگلیس در منطقه به خرابکاری علیه روسها، بویژه قلی اوف – افسر اطلاعاتی شوروی که در پوشش کنسول شوروی در گنبد عمل میکرد، دست زند.[2] در اسناد موجود، گزارشی از آرشام موجود است که طبق آن معترف شده که باتفاق اردشیرخان شادلو (از عوامل شوکتالملک[3] علم و بزرگ مالک منطقه) فرد ترکمنی بنام موخی را به قتل رسانده است. آرشام مدعی است که موخی یکی از مامورین اطلاعاتی شوروی بوده است. طبق همین گزارش، آرشام در شکست ماجرای شورش افسران چپگرا، معروف به «قیام افسران خراسان» ( به رهبری سرگرد علیاکبر اسکندانی)، نقش داشته است. فعالیتهای آرشام در خراسان مورد توجه انگلیسیها قرار گرفت.[4] البته ابقاء وی در سازمان امنیتی ساواک هم با همکاری و حمایت انگلیس از وی بود که در واقع آرشام از جیره خواران انگلیس بود.[5]
آرشام پس از فعالیتهای اطلاعاتی در خراسان به تهران احضار شد و محرمانه به آذربایجان رفت و در سالهای 1324- 1325 به تشکیل شبکههای مخفی در این منطقه دست زد. او پس از این ماموریت مجددا به مشهد اعزام شد و رئیس تجسس رکن 2 لشکر خراسان گردید تا نقش مهمتری در فعالیتهای اطلاعاتی و سیاسی سرویس اطلاعاتی بریتانیا در خراسان داشته باشد. او در دوران دولت دکتر محمد مصدق، از 1/5/1331 به آذربایجان منتقل شد و تا 28 مرداد 1332 در این خطه بود. آرشام پس از کودتای 28 مرداد 32، به عنوان رئیس اطلاعات لشکر خراسان مجددا به این منطقه وارد شد و در زمستان 1334 به مناسبت مسافرت خروشچف و بولگانین به افغانستان در یک ماموریت سری، پنهانی وارد افغانستان شد و به تماس با شبکههای مخفی در این کشور پرداخت.[6] آرشام پس از تاسیس ساواک، نخستین ساواک استانی که تاسیس شد در خراسان بود که توسط وی پیریزی شد. آرشام در دی ماه 1335 به عنوان اولین رئیس ساواک خراسان منصوب شد و به مدت 5 سال در این ساواک نقش حساسی به عهده داشت.[7] آرشام رئیس ساواک خراسان به حدی عملکردهایش مورد پسند انگلیس بود که به خواهش رئیس MI-6 سفارت که میخواست به شغل مهمی دهد. وی پس از ریاست ساواک خراسان، سپس سیستان و بلوچستان و بعد استان کرمان شد.[8]
آرشام در آذر 1341 ساواک فارس و بنادر را به سرهنگ مسعود حریری تحویل داد و در مرکز(اداره کل یکم ساواک) به کار پرداخت.[9] او پس از طی دوره ویژه اطلاعاتی در آمریکا(سیا)، در 19/2/1345 ریاست ساواک کرمان را به دست گرفت.[10] وی در سال 1335 زمینههای نارضایتی و عصیان در عشایر جنوب احساس شد و آرشام به عنوان یکی از زبدهترین عوامل MI-6 در ساواک، در شهریور 1340 رئیس ساواک فارس و بنادر گردید[11] و تا آذر 1341 در این سمت بود. طبق گزارش آرشام، فعالیتهای او در جنوب در سه محور بود، اول، مقابله با فعالیت نیروهای ضد رژیم در دانشگاه شیراز؛ دوم، تشکیل شبکه اطلاعاتی در میان عشایر و گردآوری اطلاعات و تهیه گزارشی جامع از اوضاع فارس. گزارش مشروح فوق به شماره 9027/دف 8 مورخ 22/5/1341 به مرکز ارسال شد و نقش اساسی در پیریزی اقدامات بعدی در سرکوب عشایر داشت.[12] در جریان درگیری مسلحانه عشایر در زمستان 1341- تابستان 1342، آرشام که اکنون در تهران بود، بارها در زمینه مسائل فارس با مسئولین نظامی وقت (سپهبد اسماعیل ریاحی – وزیر کشاورزی، سپهبد عزیز الله کمال – رئیس اداره دوم ارتش و سپهبد عزیزی ) به مشاوره پرداخت. سومین محور فعالیت های آرشام در جنوب تاسیس «انجمن دوستی ایرانیان با شیخنشینها» در فارس بود که پوشش فعالیتهای برون مرزی ساواک، و در واقع MI-6 در شیخنشینهای خلیج فارس به شمار میرفت.[13]
با تاسیس شبکهی فرماسونری «باشگاه لاینز» آرشام هم چنین در توسعه شبکههای فراماسونری در شیراز با دکتر ذبیح قربان همکاری نزدیک داشت و به تاسیس «باشگاه لاینز»[14] در شیراز دست زد و در سال 1341 ریاست این باشگاه را به عهده داشت.[15]
آرشام و فعالیتهای ضد انقلابی وی در اغاز انقلاب در منطقۀ کرمان
در کرمان، ارشام به سرعت به چهره مخوف استان بدل شد و سایر قدرتهای منطقه را تحتالشعاع حضور خود قرار داد، به نحوی که به تاسیس «دانشسرای عالی فنی آرشام» دست زد.[16] او در سالهای 1350- 1357 نقش کم نظیری در سرکوب حرکتهای انقلابی در منطقه فوق ایفا نمود. با اوجگیری انقلاب اسلامی ایران، آرشام طراح و مبتکر اقدامات وحشیانه و قساوت بار در سرکوب انقلاب بود و بویژه در حادثه خونین مسجد جامع کرمان (مهر 1357) نقش اصلی را داشت.[17] در نتیجه، وزیر دادگستری دولت ازهاری برای حفظ «مصلحت» ساواک و آرشام، محترمانه برکناری او را به سپهبد ناصر مقدم توصیه نمود و آرشام در اواخر آذرماه 1357 برکنار شد. متن سند فوق چنین است :
ریاست محترم سازمان اطلاعات و امنیت کشور
نظر به اینکه گزارش هیئت نمایندگان دولت مامور به رسیدگی وقایع روز 11/7/57 کرمان که نماینده وزارت دادگستری هم عضویت در آن داشته، حاکی است که اهالی و معتمدین محل معتقدند که حمله به مسجد جمکران قبلا از طرف کمیسیونی مرکب از روسای شهربانی و ژاندارمری و ساواک و معاون استانداری طرح و پیریزی شده و هیئت در نتیجه رسیدگی و تحقیقات معموله تشخیص داده که ادامه خدمت آقای آرشام رئیس ساواک در محل به مصلحت خودش و آن سازمان نیست و هرچه زودتر باید جانشین مشارالیه که به تهران احضار شده انتخاب و به صورت ماموریت عزیمت نماید، لذا مراتب اعلام میشود، خواهشمند است بنا بر مصلحت مراتب مملکتی در انجام پیشنهاد هیئت اقدام و نتیجه را به این وزارت اعلام دارند.[18](وزیر دادگستری ـ حسین نجفی)
ارتشبد فردوست در خاطرات خود آرشام را از معدود مقامات عالی ساواک که به شدت مورد توجه شاپور جی بودند، معرفی کرده است.[19] وی پس از به وجود آوردن حوادث خونین در استان کرمان و به بار آوردن فاجعهی مسجد جامع اصفهان توسط دولن ازهاری در آذرماه سال 1357(ه.ش) از سمت خود برکنار ماند، تا اینکه در آغاز پیروزی انقلاب اسلامی با لجبازی با دولت ازهاری کرمان را ترک کرد و با قصد فرار به اروپا رفت.[20]
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان