دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

طاهر بن عبدالله

No image
طاهر بن عبدالله

كلمات كليدي : طاهر بن عبدالله، بغداد، خراسان، سيستان، خوارج، واثق

نویسنده : سيد احمد موسوي

طاهر بن عبدالله که بیشتر عمر خود را تا آن زمان به عنوان رئیس شرطه و شهربانی بغداد در آن شهر زندگی کرده بود در زمان ولایت پدرش عبدالله بن طاهر، به خراسان آمده و در ایام نزدیک به مرگ عبدالله، وی مسئولیت‌های بیشتری بر عهده گرفته و حتی از جانب پدر حکم حکومت بر خراسان و سیستان را دریافت نمود.[1] احتمالا این تصمیم یا به این دلیل گرفته شده است که وی در امر جانشینی خود دارای استقلال بوده است یا اراده وی بر این بوده است که توسط پسرش طاهر حکومت اداره گردد تا هنگامی که خلیفه تصمیم مقتضی را اتخاذ نماید. که با توضیحات بعدی وجه دوم تائید خواهد گردید.

حکومت بر خراسان

هنگامی که خبر درگذشت عبدالله بن طاهر به دارالخلافه بغداد رسید (به سال 230ق)واثق به توصیه و صلاحدید وزیرش محمد بن عبدالملک زیات، قصد انتخاب اسحاق بن ابراهیم مصعبی پسر عموی طاهر ذوالیمینین را به فرمانداری و ولایت خراسان داشت و حتی در همین زمینه دستور کتابت حکم وی را نیز صادر نمود؛ ولی اندکی بعد به خاطر رقابتی که بین این وزیر و شخص احمد بن ابی داوود وزیر کاردان سابق وجود داشت و با راهنمائی وی از این کار منصرف گشته و حکم به ولایت طاهر بن عبدالله داد.شابشتی جریان را اینگونه آورده است:«احمد بن ابی داود گفته است:واثق من را خواست، چون به خانه واثق رفتم، محمد بن عبدالملک زیات را در کنار اسحاق بن ابراهیم مصعبی دیدم که نشسته و مشغول نوشتن است و تا من را دید نامه را برگردانید، لذا احساس کردم که خبری است با خود گفتم که هر چه باشد دگرگون می‌شود و چون نزد واثق رسیدم و خبر مرگ عبدالله بن طاهر را شنیدم و اینکه خلیفه بنا دارد اسحاق بن ابراهیم مصعبی را تولیت خراسان دهد و پنج هزار سرباز با هزینه‌شان را بفرستد و پنج هزار درهم کمک هزینه به اسحاق بخشد، به واثق گفتم: اسحاق گروگان طاهریان است، چنانچه از خودت دور کردی از آنان چیزی نداری و سربازانت را نیز دور کرده‌ای، پس چرا بیرون می‌کنی که به آنان نیازمندی و اموالی را از دست می‌دهی؟ کار بهتری کن، واثق پرسید:کار بهتر چیست؟ ابن ابی دواد گفت: نامه‌ای با هزینه اندک نوشته در آن طاهر بن عبدالله را تسلیت بگوی و تولیت خراسان را به او بسپار، هزینه‌ها را از دست نداده‌ای و نمک شناسی خود را نسبت به عبدالله و فرزندش نشان داده‌ای و نسبت به خلافت نیکی کرده‌ای.واثق گفت:واقعا که درست گفتی و در همان لحظه دستور داد تا عبدالملک زیات حکم اسحاق مصعبی را رها کرده و فرمان تازه‌ای برای طاهر بن عبدالله بنگارد.[2]

حکومت او در خراسان با پذیرش همه اطرافیان و درباریان همراه بود به گونه‌ای که شعراء در مرثیه عبدالله و در توصیف طاهر بن عبدالله چنین سرودند «اگر چه آفتاب غروب کرد، اما به جای آن ماه در آمد و پرتو خود را بر مردم افکند.»[3]

روابط واثق و طاهر بن عبدالله

واثق سعی می‌کرد روابط بهتری با طاهر بن عبدالله داشته باشد و در یک نامه‌ای که به مناسبت تسلیت محمد بن ابراهیم مصعبی برای طاهر فرستاد این رو نمایان می‌کند:«اما بعد، امیرمؤمنان نسبت به تو ملتزم است که با هر فایدت و نعمت، ترا از مواهب خداى تهنیت گوید و از حادثات مقدر وى ترا تسلیت گوید.خداى درباره محمد بن ابراهیم وابسته امیرمؤمنان قضایى را که درباره بندگان خویش دارد، که فنا از آنها باشد و بقا از آن وى، مقرر کرد.امیرمؤمنان در مصیبت محمد ترا به ثواب و پاداش بسیار که خداى براى مطیعان فرمان خویش به هنگام مصیبتها، نهاده تسلیت مى‌دهد.مى‌باید در همه احوال خداى و آنچه ترا بدو نزدیک مى‌کند در نظرت مهمتر باشد که سپاس خداى موجب افزون دادن اوست و تسلیم شدن به فرمانش مایه رضاى اوست و توفیق امیرمؤمنان از خداست و السلام.»[4]

مدت امارت طاهر بن عبدالله بر خراسان

طاهر بن عبدالله در مجموع هجده سال و در خلال دوران خلافت واثق و متوکل و منتصر و چندی از ایام خلافت مستعین والی خراسان بود.[5] وی در این ایام مشغله اصلیش نبرد با خوارج بود که همچنان در منطقه فعال بودند و حملات بسیاری را تدارک می‌دیدند.[6]

در احوالات وی آورده‌اند که بسیار فرمانبردار و مطیع دربار عباسی بوده است و در همین باره نقل کرده‌اند که متوکل از طاهر خواست که درخت بست مقدسی را که در کاشمر بود از بن برکنده و به بغداد بفرستد، طاهر نیز به اطاعت از خلیفه و بدون توجه به گریه و زاری مردم که نمی‌خواستند آن درخت بریده شود، این سرو کهنسال را در آورده و با سیصد شتر به دربار خلیفه فرستاد. بار دیگر متوکل خلیفه عباسی به طاهر بن عبدالله نوشت که چون علی بن جهم شاعر به نزد تو آمد وی را به دار بیاویز، لذا چون ابن جهم به شادیاخ رسید، او را زندانی کرده و سپس به دار آویخت و همچنان بر دار بود تا پس از یک روز وی را پائین آوردند.[7]

طاهر بن عبدالله و ولایت طبرستان

طاهر بن عبدالله که خود قبل از رسیدن به حکومت خراسان والی طبرستان بود، بعد از خود بردارش محمد بن عبدالله را به طبرستان فرستاد و بعد از آن که به سبب مرگ اسحاق بن ابراهیم مصعبی در بغداد مجبور شد محمد را به بغداد بفرستد، برادر دیگرش سلیمان بن عبدالله را به حکومت طبرستان گماشت.در زمان سلیمان، نایب او محمد بن اوس بنای ظلم و ستم در ناحیه را گذاشته و اسباب تنف مردم طبرستان از طاهریان را فراهم آورد.[8]

روابط طاهر بن عبدالله با خلفای عباسی

طاهر بن عبدالله در زمان حکمرانی خویش همیشه سعی در برقرار نمودن عدالت و بهبود وضعیت رعایا داشته است و از مفاسد و خوشگذرانی‌ها به شدت کناره می‌گرفته است و مورخان اشاره می‌کنند که وی به طریقی درست بر خراسان حکم رانده است و در زمان وی همه امور رو به راه بوده است.[9]

مرگ طاهر بن عبدالله

طاهر بن عبدالله در سن 44 ساگی و در ماه رجب سال 248 ق.در شهر نیشابور از دنیا برفت.[10] و این چنین بود که مرگ وی سبب آرامش خیال دارالحکومه نشینان شد، زیرا به گفته یعقوبی اطرافیان خلیفه از هیچ کس چنان بیمناک نبودند که از طاهر بن عبدالله بر حکومت واهمه داشتند.[11]

مقاله

نویسنده سيد احمد موسوي
جایگاه در درختواره تاریخ ایران بعد از اسلام - دولتهای تابع حکومت اسلامی

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

پیشنهاد اصلاح و حذف موادی از قانون مدنی بخش سوم و پایانی

پیشنهاد اصلاح و حذف موادی از قانون مدنی بخش سوم و پایانی

اشاره: «پیشنهاد اصلاح و حذف موادی از قانون مدنی ) مواد ۸۲۶ الی ۱۲۵۱)» عنوان مقاله‌ای است که بخش دوم آن در شماره قبلی صفحه حقوقی اطلاعات چاپ شد. بخش سوم و پایانی این مقاله را می‌خوانیم.
چرا امام رضا(ع) در طوس مدفون است؟

چرا امام رضا(ع) در طوس مدفون است؟

اوضاع کشورهای اسلامی در عهد مأمون بسیار آشفته و نگران کننده بود و شکلگیری نهضت علویان که عکسالعمل سختگیریهای خلفای عباسی به خصوص هارونالرشید بود، مأمون را به فکر و چارهاندیشی واداشت تا با دست زدن به اقدامات تازه جنبش به وجود آمده را به آرامش و سکون مبدل کند.
چرا امام‌حسن(ع) فرمان صلح و امام‌حسین(ع) فرمان جهاد دادند؟

چرا امام‌حسن(ع) فرمان صلح و امام‌حسین(ع) فرمان جهاد دادند؟

موضوع فرمان صلح امام حسن (ع) و فرمان جهاد و شهادت امام حسین (ع) دو رویدادی است که به اقتضای زمان رخ داد و مشابه آن در زمان پیامبر (ص) وجود داشت، اما در هر دو مقطع تاریخ بسیاری از مسلمانان تقوا پیشه نکردند و از فرمان معصوم سرپیچی کردند.
چرایی وجوب حکومت اسلامی

چرایی وجوب حکومت اسلامی

بر اساس آموزه‌های قرآن، وجوب حکومت اسلامی الزامآور است تا بتواند احکام الهی را هم چون اقامه نماز، گرفتن زکات، اجرای قوانین قضایی و مانند آنها را اجرایی کند؛ زیرا هر گونه قضاوتخواهی از طاغوت حرام بوده و ولایت طاغوت باطل است و لازم است به جای طاغوت به ولایت غیر طاغوت تن داد که ولایت الهی است.(بقره، آیه 257؛ نساء، آیه 76)
چه مواقعی مراجعه به پزشکی قانونی الزامی است؟

چه مواقعی مراجعه به پزشکی قانونی الزامی است؟

بسیاری نمی‌دانند که مثلاً چه زمانی باید به پزشکی قانونی مراجعه کرد و چه مدارکی را باید به همراه برد؟ آیا فرد می‌تواند رأساً برای گرفتن طول درمان یا هر موضوع دیگری که مراجعه به پزشکی قانونی را الزامی می‌کند، به مراکز مربوط مراجعه کند؟

پر بازدیدترین ها

آشنایی با تفاوت‌های حقوقی مباشرت، معاونت و مشارکت در جرم

آشنایی با تفاوت‌های حقوقی مباشرت، معاونت و مشارکت در جرم

طبق ماده ۲ قانون مجازات اسلامی مصوب سال 1392، هر رفتاری اعم از فعل یا ترک فعل که در قانون برای آن مجازات تعیین شده است، جرم محسوب می‌شود.
قرار رد دعوی چیست و چه کاربردی دارد؟

قرار رد دعوی چیست و چه کاربردی دارد؟

قرار در لغت به‌معنای ثبات و استوار کردن است و با توجه به تعریفی که در ترمینولوژی حقوق آمده است به تصمیم دادگاه در امور ترافعی (اختلافی) که کلاً یا بعضاً قاطع خصومت نباشد، اطلاق می‌گردد و از سوی مقام قضایی در حین انجام تحقیقات و در موارد خاص در جریان محاکمه صادر می‌شود.
شیطان جن است یا فرشته؟

شیطان جن است یا فرشته؟

شيطان جن است يا فرشته؟ اگر جن است، پس چرا در قرآن گفته شده است كه: "تمام فرشتگان سجده كردند جز شيطان" و اگر فرشته است، پس چرا در آيهای مشابه گفته شده كه تمام فرشتگان سجده كردند جز ابليس، كه از جنيان بود: "كان من الجن"؟!
آشنایی با وظایف عابران پیاده مطابق قوانین و آیین‌نامه‌ها

آشنایی با وظایف عابران پیاده مطابق قوانین و آیین‌نامه‌ها

احتمالاً همه‌ ما وقتی می‌شنويم خودرو و عابر پياده‌ای با هم تصادف كرده‌اند، حق را به عابر پياده می‌دهيم و راننده‌ خودرو را تنها مقصر اين حادثه می‌دانيم اما قانون ما تحت شرايطی حق را به راننده نيز می‌دهد.‌
چرا امام‌حسن(ع) فرمان صلح و امام‌حسین(ع) فرمان جهاد دادند؟

چرا امام‌حسن(ع) فرمان صلح و امام‌حسین(ع) فرمان جهاد دادند؟

موضوع فرمان صلح امام حسن (ع) و فرمان جهاد و شهادت امام حسین (ع) دو رویدادی است که به اقتضای زمان رخ داد و مشابه آن در زمان پیامبر (ص) وجود داشت، اما در هر دو مقطع تاریخ بسیاری از مسلمانان تقوا پیشه نکردند و از فرمان معصوم سرپیچی کردند.
Powered by TayaCMS