دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

مسیحیت

No image
مسیحیت

كلمات كليدي : تاريخ، مسيحيت، يمن، نجران، فيميون، حجاز

نویسنده : سيد علي اكبر حسيني

مجاورت و رفت و آمدهای مکرر تجاری به کشورهای مختلف از یک سو وپناه‌جویی دیندارانی که از ستم می‌گریختند و این سرزمین را مأوای خویش قرار می‌دادند از سوی دیگر، موجب شد که در کنار بت‌‌پرستی که بزرگ‌ترین دین شبه جزیره به حساب می‌آمد، ادیانی چون یهودیت، مسیحیت و ثنویت و دهریه نیز به سرزمین عرب راه یابند. این ادیان اگرچه رونق چندانی نداشتند؛ اما از عوامل تأثیرگذار فرهنگی و اجتماعی جامعه عربی به شمار می‌آمدند.

تاریخچه مسیحیت در جزیرة‌العرب

از آنجا که برای نصاری به مانند یهودیان، مهاجرتی به حجاز و یمن رخ نداده، تعیین زمان دقیق ورود نصرانیت به جزیرة‌العرب از ابهام بیشتری نسبت به یهودیت برخوردار است.

از زمانی که "کنستانتین" در سال 312م. به آیین مسیحیت در آمد، رفته ‌رفته این دین، بلاد رومیان را در بر گرفت تا اینکه در سال 318م. به عنوان دین رسمی دولت روم شناخته شد؛[1] از آن پس سیاست دولت بیزانس بر نشر آیین نصرانیت بین اتباع خود و ارسال مبشرین مسیحی به خارج از محدوده قدرت خود قرار گرفت؛ اما نه به خاطر تقرب به خدا، بلکه از آن‌رو که مردم به سلطنتشان تمکین کرده، قلباً خاضع دولت روم گردند.[2] این امر رقابت‌های شدید دینی میان دولت‌ فارس و بیزانس را در پی داشت.

از جمله سرزمین‌هایی که قیاصره روم در اندیشه نفوذ در آن بودند، یمن بود. از این‌رو مبشران مسیحی در قالب کاروان‌های تجاری و غیر تجاری به این دیار سفر می‌کردند و به تبلیغ آیین خود می‌پرداختند.[3] حتی تجار مسیحی هم فرصت را غنیمت شمرده‌، جهت به دست آوردن منفعت معنوی، علاوه بر سود مادی به تبلیغ آیین خود می‌پرداختند.[4] از سوی دیگر راهبانی نیز در سرتاسر بلاد عرب به سر می‌بردند که از لذائذ دنیا دست شسته و ‌با اعراب به مدارا زندگی می‌کردند. با آنها در خیمه‌هاشان به سر می‌بردند و از این‌رو به «اساقفه خیام» معروف بودند.[5]

نفوذ مسیحیت در بلاد شام و عراق و نیز حبشه، به گسترش این دین در جزیرة‌العرب سرعت بخشید. وجود قافله‌های تجاری بریّه و بحریه در این مناطق که دائماً بین این مناطق در حرکت بودند، روند مسیحی‌گری در عربستان را شدت می‌بخشید.[6]

مسیحیان یمن

انتشار مسیحیت در یمن را اوایل قرن چهارم میلادی بیان کرده‌اند و «نجران» نیز به عنوان مهمترین موطن این دین در بلاد عرب، به شمار می‌آمد.[7]

نجران منطقه‌ای بود، کوهستانی در یمن که از توابع عدن و حضرموت به شمار می‌آمد. این منطقه در ده منزلی صنعا قرار داشته و از آنجا تا مکه بیست روز راه فاصله بود.[8]

رواج این دین در نجران را به یکی از پیروان این دین به نام "فیمیون" منسوب کرده‌اند.[9] او مردی پارسا و کوشا و زاهد از بلاد شام بود که طی سفری تبلیغی توسط راهزنان ربوده و به اهالی بت‌‌پرست نجران فروخته شد.[10] با تلاش‌های او و سپس "عبدالله بن تامر" آیین مسیحیت در نجران پا گرفت و رشد کرد. تا اینکه خبر آن به "ذونواس" حاکم حمیری یمن رسید. او به تحریک یهودیان بر نجرانیان سخت گرفت و تعداد زیادی از آنان را که تا بیست هزار نفر نیز بر شمرده‌اند،[11] در آتش سوزاند. این امر خشم مسیحیان را در پی داشت تا اینکه با اعزام سپاه بزرگی از حبشه به یمن، انتقام سختی از آنان گرفتند.

حضور بیست ساله حبشیان در یمن، ‌موجب تقویت آیین مسیحیت در یمن شد. از این‌رو بسیاری از مردم به مسیحیت گرویدند.[12] در این زمان کنیسه‌های مجلل بسیاری در یمن بنا گردید که کنیسه بسیار با شکوه نجران از مشهورترین‌ آنها بود.[13] کنیسه‌های «قلیس» در صنعا[14] و نیز کنیسه‌های «مأرب» و «ظفار»[15] از دیگر کنیسه‌های مشهور یمن به حساب می‌آمدند.

در این زمان، نصرانیت در قبایل «ربیعه» و «غسان» و بعضی از مردم «قضاعه» رواج یافت و به نقل "یعقوبی" بسیاری از بزرگان عرب نصرانی شدند.[16] «قبیله طی» نیز از جمله قبایلی بود که مسیحیت در آن راه یافته بود و "عدی‌ بن حاتم طایی" از چهره‌های بارز این دین در عربستان شمرده می‌شد.[17] «مذحج» و «بهراء» و «سلیح» و «تنوخ» و «لخم» نیز از دیگر قبایل یمنی بودند که به آیین نصرانی گردن نهادند.[18]

مسیحیان حجاز

مسیحیان منطقه حجاز را عمدتاً‌ افراد غریبی تشکیل می‌دادند که در قالب اشتغال و تجارت و رقیّت، در منطقه حضور داشتند. به علاوه اینکه حضور مبلغان مسیحی در سرتاسر حجاز را نیز باید به جمع مسیحیان منطقه اضافه کرد.[19] از آن‌ جایی که مورخین از مقابله مسیحیان حجاز با مسلمانان، همچنان که درباره یهود نقل کردند، چیزی ذکر نکرده‌اند، این امر هم دلیل بر عدم قوت نصرانیت در منطقه حجاز می‌تواند، باشد.

علاوه بر وجود بردگان سیاه و سفید غالباً مسیحی، در مکه و یثرب، عده‌ای از مردم مکه نیز به آیین نصرانیت در آمده بودند که از جمله آنها "عتبه بن ابی‌لهب" و "عثمان بن حویرث" و گورقه بن نوفل" بودند.[20]

از دیگر مواضع مسیحیان در حجاز، ‌ایله و وادی‌القربی و تیماء و تبوک بودند که از منزلگاه‌های یهود به شمار می‌آمدند، با این حال تعدادی مسیحی در کنار یهودیان، زندگی می‌کردند.[21]

در طائف نیز به مانند، دیگر نقاط حجاز تعداد معدودی مسیحی به سر می‌بردند. آنان در انجام فرائض دینی آزاد بوده و بزرگان قوم بر آنان سخت نمی‌گرفتند.[22] از جمله این افراد "عداس" بود.[23]

مسیحیان شرق جزیرة‌العرب

در شرق عربستان نیز، نصرانیت از طریق شمال، به خصوص عراق، در عمان و بحرین راه یافته بود. علاوه بر آن، رومیانی هم از طریق دریا به آنجا رفته، در مناطقی چون بحرین ساکن شدند.[24] در قطر و هجر و بعضی از جزایر خلیج فارس نیز مسیحیانی می‌زیستند که غالباً‌ مذهبشان را از نصاری حیره گرفته بودند.[25]

مذاهب نصرانیه

از مذاهب نصرانیه‌ای که به عربستان راه یافت، می‌توان به «مذهب نسطوری» و «مذهب یعقوبی» اشاره کرد:

یعقوبیه‌، به "یعقوب البرادعی" متوفای سال 578م. منسوبند. ‌آنها قائل به طبیعت واحد برای حضرت مسیح(ع) بودند[26] و به «منوفیزیست‌ها» معروف بودند.[27] مرکز این مذهب عراق بوده و از آنجا در منطقه بادیه و شرق جزیرة‌العرب منتشر شد.[28]

نسطوریه نیز منسوب به "نسطوریوس"، متوفای سال 450م. بودند. آنان قائل به دو طبیعته بودن حضرت مسیح(ع)، طبیعتی انسانی و طبیعتی الهی بودند.[29] این مذهب ابتدا در «حیره» راه یافت و از آنجا به واسطه قافله‌های تجاری و مبلغین مسیحی که دائم بین حیره و یمن در حرکت بودند، به یمامه و بعد به نجران و یمن راه یافت و سپس از طریق عراق و یمن به قطر و بحرین و عمان و دیگر نواحی شبه جزیره راه یافت. نسطوریان تا ظهور اسلام در یمن پا برجا بودند.[30]

مسیحیان در عصر ظهور پیامبر خاتم(ص)

در زمان ظهور پیامبر(ص) نجران مرکز مسیحیان در بلاد عرب به شمار می‌آمد و دارای نظام سیاسی و اداری خاصی بود. مقاماتی چون «اسقف» که امام و رئیس مدارس آنها به حساب می‌آمد،[31] « العاقب» هم امیر قوم و صاحب رأی شان بود[32] و بدون نظر او حکمی صادر نمی‌شد. «السید» نیز رئیس اجتماعاتشان بود.[33]

مسیحیان جزیره‌العرب به جهت مواضع ملایم‌تری که نسبت به حضرت اتخاذ می‌نموده‌اند، مورد تمجید خداوند در قرآن قرار گرفته و بعنوان نزدیکترین دوستان مسلمانان معرفی شده‌اند.[34]

می‌توان جریان مباهله را جدی‌ترین رودرویی مسیحیان و مسلمانان دانست که در پی انصراف مسیحیان از مباهله از سوی پیامبر(ص) ملزم به پرداخت جزیه شدند.[35]

مقاله

نویسنده سيد علي اكبر حسيني

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.
Powered by TayaCMS