1 اردیبهشت 1395, 1:26
در چند روايت آمده است كه پيامبر (ص) و امامان (ع) همچنانكه به آموختن قرآن اهتمام ميورزيدند «درخواست خير» در كارها را نيز به ياران ميآموختند. اين روايات نشان ميدهند كه آثار اين عمل، همانند آثار قرآن كريم است كه عبارت است از: ايجاد و افزايش ايمان:اگر قلبي داراي ايمان نباشد، تلاوت قرآن كريم موجب ايجاد ايمان در قلب ميشود و اگر ايمان دارد، موجب افزايش و رشد آن ميشود. اميرمومنان علي (ع) ميفرمايد: «الْقُرآنُ لِقاءُ الايمان؛ قرآن موجب توليد ايمان است.» هم چنان كه نسيم بهار سبب ميشود تا شكوفهها شكفته شوند و درختان بارور گردند، تلاوت و وزيدن نسيم آيات موجب ميشود كه قلب به ايمان مزين شود و در صورت حضور ايمان موجب افزايش و بالندگي آن خواهد شد. اين از آثار همراهي با قرآن است. «دعاي قبل از هر كار» نيز داراي چنين آثار بلند و ارزشمندي است كه اگر انسان قبل از آغاز كار لحظهاي توقف كند و قلب را به جانب خداوند روان سازد و از او خير و بركت بخواهد اين رفتار موجب ايجاد و افزايش ايمان ميگردد. زنده ماندن دل:قرآن موجب حيات روح و زنده ماندن دل است. اگر دل زنده شد به آن سوي عالم گرايش پيدا ميكند، عشق به خدا و آخرت در آن قرار ميگيرد و اين دنياي فاني را ديگر به حساب نميآورد. نتيجه حشر و نشر با قرآن زنده بودن قلب و تازه بودن روح است همچنين است ياد خداوند قبل از اعمال. سامان يافتن زندگي: همراهي با قرآن باعث ميشود كه امور زندگي از پراكندگي نجات پيدا كند و كارهاي فرد جمع و جور شود و غم و غصه از صحنه زندگي رخت بربندد. در نتيجه چنين فردي اراده و توان خود را مصروف جهان پر از نور و ابدي ميكند. اين آثار همچنان كه از تلاوت و همراهي با قرآن كريم برميخيزد، با «ياد خداوند قبل از اعمال» نيز حاصل ميگردد. آثار فوق از سنجش «ياد خداوند قبل از انجام كار» با قرآن كريم استفاده گرديد اما براي اين عمل آثار بسيار و نتايج با اهميت ديگري نيز هست كه اهم آنها را بدين شرح ميتوان يادآور شد: نجات از شرك:در امور زندگي عادت افراد بر اين است كه اسباب ظاهري را اصل قرار ميدهند و تمام اميد و چشم خود را به آن ميدوزند و خير و شر و نفع و ضرر خويش را در آنها ميبينند با اينكه خداوند بر همه آنان غلبه دارد و قدرت او فوق تمام قدرتهاست و هيچ كس در برابر خواست او ياراي ايستادن ندارد و همگان مقهور و مغلوب آن ذات مقدس هستند، ما انسانهايي را ميبينيم كه چون از تربيت انبيا دور هستند اين حقيقت را ناديده ميگيرند و سعادت و خوشبختي خود را در اسباب ظاهري ميجويند. اينكه انسان از خداوند غفلت كند به اشخاص و افراد بطور مستقل رو آورد، خود نوعي شرك محسوب ميشود. راه بيرون آمدن از چنين شركي، آن است كه انسان قبل از توجه به ديگران و وارد شدن در كارها از خداوند درخواست خير كند تا او اسباب خير را فراهم و موانع را مرتفع سازد. هدايت به خير:تشخيص خوب از بد و خير از شر كار آساني نيست. براي هركس ميسر نيست كه آنچه در واقع، سعادت اوست دريابد و از آنچه مايه هلاكت است دوري كند، زيرا بسياري از اوقات، بر اثر اعمال خود استحقاق بلاهاي ناگهاني را پيدا ميكند. خداوند او را در كارها به خود وا ميگذارد و لحظهاي كه انسان از رحمت خداوند دور باشد از بليات و افتادن در راه هلاكت و شر در امان نخواهد بود. تنها راه علاج رهيدن از بلاها و راه يافتن به سعادت و خير، در توجه به خداوند و درخواست خير از او نهفته است. بنابراين جلب مصلحت و رسيدن به سعادت واقعي در گرو دل سپردن به حق و درخواست خير قبل از انجام هركاري است. امام صادق (ع) ميفرمايند: كسي كه بدون توجه به خداوند و درخواست خير در كاري وارد گشت اگر موفق نگرديد يا بلايي به سراغ او آمد، جز خود را ملامت نكند. و نيز امام صادق (ع) ميفرمايند: خداوند فرموده «از علامت شقاوت و بدبختي بنده من آن است كه كارها را انجام دهد و از من خير و مصلحت نخواهد».
خداوند بر استقامت ورزيدن پيامبر (ص) تأكيد داشته است. خواجه نصيرالدين طوسي در معناي «صبر» ميگويد: صبر بازداشتن نفس از بيتابي دربرابر ناملايمات و مصائب است. صبر باطن را از اضطراب و زبان را از شكايت و اعضا و جوارح را از حركات غير مادي باز ميدارد. صبر بر عبادات و طاعات و بلاها و مصائب و گناهان و معاصي، انسان را از افتادن در جاده انحراف و سرنگون شدن در چاه هلاكت و تسليم شدن در برابر طاغوتها و شيطانها و از اينكه دينش را از دست بدهد در مصونيت و حفاظت ميبرد. در توضيح «استقامت» بجا است بدانيم كه در چند جاي قرآن، به پيامبر (ص) امر به استقامت شده است، يكي در سوره هود كه از آن حضرت نقل است كه فرمود «شبتني سورة هود لمكان هذه الآيه: فاستعم كما امرت و من تاب معك؛ سوره هود مرا پير كرد، به سبب وجود اين آيه: پس استقامت بورز تو و هر كه با تو توبه كرده است همانگونه كه فرمان داده شدهاي» (سوره مريم آيه 18) . امام صادق (ع) ميفرمايد: آزاد، در همه حالات آزاد است؛ اگر حادثهاي به او برسد استقامت و شكيبايي ميورزد، و اگر مصائب شكننده بر او هجوم كنند او را نميشكنند و اگر اسير شود يا شكست بخورد يا آسانياش به سختي تغيير يابد زياني نميبيند؛ چنان كه يوسف صديق امين به بردگي رفتن و شكست به او ضربه نزد، و خدا جباري را كه بر او ستم ورزيد، پس از آنكه ارباب بود برده يوسف نمود، پس او را به رسالت و پيامبري فرستاد و به وسيله او بر امتي رحم كرد. آري، صبر اينچنين است، خير و خوشي و خوبي به دنبال آن است؛ پس صبر كنيد و وجودتان را به صبر واداريد تا به پاداش و اجر و ثمرات صبر برسيد. حضرت باقر (ع) فرمود: بهشت پيچيده به ناگواريها و صبر است، پس كسي كه در دنيا بر ناگواريها صبر كند وارد بهشت ميشود و دوزخ پيچيده به لذتها و خواستههاي نامعقول است؛ پس كسي كه لذتها و خواستههاي نامعقول را به نفس خود دهد وارد آتش ميشود. اما مسلمانان فرقههاي گوناگوني دارند، هميشه هم كساني بودهاند كه ميخواستهاند راه صحيح را بشناسند، تحقيق هم كردهاند، ولي موفق نشدهاند، بويژه در دوران ائمه اطهار (ع) كساني بودند كه در گوشه و كنار زندگي ميكردند؛ ميخواستند اسلام را دقيقاً بشناسند، ولي شرايط اجتماعي آن دوران و حكومتهاي جابرانه مانع از اين كار بود. اين دسته افراد به اندازهاي كه شناخت پيدا كردهاند، مسئوليت دارند و بايد به همان مقدار عمل كنند. طبعاً استحقاق همه گونه عنايتي را هم ندارند، چون تمام راه را نپيمودهاند، در چيزهايي كه نشناختهاند كمالاتي وجود داشته كه آنها به دليل عمل نكردن، به آنها دست نيافتهاند، هر چند تقصيري در زمينه شناخت نداشتهاند. خداوند هم در همين حد پاداش آنها را خواهد داد: آنها در شناخت « تقصير» نداشتهاند بلكه قصور داشتهاند، (سوره كهف آيه 30) ولي به آنچه فهميدهاند عمل كردهاند. خداوند هم به همان اندازه پاداششان ميدهد. اما كساني كه مقصد را شناختهاند و با تلاش و كوشش خود نيز در مسير صحيح گام نهادهاند و براي طي طريق، مشمول توفيق الهي شدهاند، يعني شيعه اهل بيت (ع) هستند ديگر هيچ مشكلي ندارند، مگر در زمينه عمل، و بايد در عمل بكوشند، چون هدف و راه را درست شناختهاند. البته اينها هم از لحاظ معرفت، مراتبي دارند. چنين نيست كه هر كس شيعه شده، تمام دستورات اهل بيت (ع) را در همه ابعادش بشناسد، مراتب علم و معرفت افراد با يكديگر فرق ميكند. ممكن است برخي به شناخت كامل تمام جزييات نرسيده باشند و به تبع از درك آثار آن نيز محروم خواهند شد، هر كس به شناخت كاملتر رسيده باشد از آثار بيشتري هم برخوردار خواهد شد. كساني كه مقصد را درست تشخيص دادهاند راه را هم درست رفتهاند و تمام توانشان را نيز براي رسيدن به آن به كار گرفتهاند همان كساني كه در دنيا و آخرت، غرق در نعمتهاي خدا خواهند شد.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان