23 فروردین 1396, 7:40
انسان، وقتي در اين عالم ميآيد، بايد مسيري را بپيمايد و سيري كند تا از اين عالم، بيرون رود و به عالم ديگر منتقل شود. اين يك بُعد انسان است. انسان اينطور است كه اگر بخواهد بُعد معنوي و انسانياش شكوفا شود، بايد سير كند، يك راهي است كه بايد آن را طي كند تا بعد معنوياش شكوفا شود. اما مشكل از كجاست كه او موفق به چنين سيري نميشود؟ مشكل اينجاست كه اين راه پر از پرتگاه است و انسان هر قدمي كه برميدارد، بايد مراقب باشد كه واژگون نشود. سراسر اين راه، يعني از آن زماني كه من به قوه تمييز و عقل ميرسم، تا زماني كه از اين دنيا چشم ميبندم، بايد در اين راه حركت كنم، راه پر از خطر و همهاش پرتگاه است.
حالا عقل چه اقتضا ميكند؟ عقل ميگويد: كسي كه قدم در راهي گذاشته كه پر از پرتگاه است، پناهگاه ميخواهد كه هر وقت احتمال داشت كه بلغزد و واژگون شود، بتواند به آن پناهگاه تكيه كند، آن را بگيرد و خود را نجات دهد. چارهاي جز اين نيست. در بين پناهگاهها، پناهگاههاي مادي هيچ بُردي ندارد. يعني پول، نميتواند تو را نجات دهد؛ رياست، نميتواند تو را از هلاكت رهايي بخشد. مسلّما نجات و رهايي با پول و رياست بهدست نميآيد. اگر بخواهي با پول و رياست پيش بروي، اصلاً نميگذارند كه در اين راه قدم برداري؛ همانجا جلویت را ميگيرند! پس هيچ ابزار مادي، نجات بخش انسان از اين پرتگاهها نيست. پس بايد بهسراغ بُعد معنوي رفت. ما فقط يك پناهگاه داريم كه تنها او ما را از خطرات ايمني ميبخشد و آن هم خدا است. او هم نسبت به پرتگاههاي معنوي و هم نسبت به پرتگاههاي مادي، پناه ما است. اينكه ما در زندگي دنيايي خودمان، اينقدر حوادث مادي به سراغمان ميآيد، و به چهكنم چهكنم ميافتيم و راه به جايي نميبريم، تنها راه نجاتمان خدا است؛ نه پول مشكلگشاي من است و نه رياست. حتي در بعد مادي هم همينطور است كه اين ابزار كارآمد نيستند و مشكلي را برطرف نميكنند. يك پناهگاه هست و آن پناهگاه هم در اين جمله خلاصه شده است؛ «لا حول و لا قُوّه اِلّا بِالله». هيچ پناهگاه و نيرويي نيست، مگر از ناحيه او. هيچ موجودي، نجاتبخش من و تو نيست؛ چه در مشكلات مادي و چه در مشكلات معنوي جز او. يگانه پناهگاه همه، خدا است. شما نگاه كنيد در بين رواياتي كه ما در باب دعا داريم، چقدر سفارش شده است: «سِلاحُ المُومِن الدُعاء»؛ ابزار و وسيله مؤمن، دعا است. «الدُّعاءُ سِلاحُ الْمُوْمِنِ»، «الدُّعاءُ مِفْتاحُ الرّحْمهِ و مِصْباحُ الظُّلْمهِ»، « و لا يهْلك مع الدُّعاءِ أحدٌ»؛ امام علي (ع) فرمود: «أحبُّ الْأعْمالِ إِلى ا... عزّ و جلّ فِي الْأرْضِ الدُّعا»؛ محبوبترين كار نزد خدا دعا كردن است.
هر كس با توجه به شناختى كه از حضرت حق دارد، به ارتباط با او مى پردازد و دعا تجلیگاه خاكسارانه ترين ارتباط بنده با خدا است و روشن است كه به هر اندازه شناخت دعاكننده بيشتر باشد، دعاى او واقعىتر خواهد بود و اين دعا، كه امام سجاد (ع) آن را به هنگام پناه بردن به درگاه خداوند سبحان مى خوانده است، از شناخت ژرف آن امام همام (ع) از خدا و حقيقت هستى دارد و بهطور غيرمستقيم آنچه را كه بايد دعاكننده در زمينه شناخت خدا، بدان آراسته باشد به دعاكننده آموزش مى دهد.اللهم انى أخلصت بانقطاعى اليك، و أقبلت بكى عليك، و صرفت وجهى عمن يحتاج الى رفدك، و قلبت مسألتى عمن لم يستغن عن فضلك، و رأيت أن طلب المحتاج الى المحتاج سفه من رأيه و ضله من عقله؛ خدايا، من بدون هيچ پيرايه و خالى از هرگونه شائبه، مخلصانه و با تمام وجودم به درگاه تو پيوستهام و از هر كس به تو محتاج است روى گردانيدهام و درخواست خود را هرگز متوجه كسانى كه خود به احسان تو نياز دارند، ننمودهام؛ زيرا دانستم نياز را از نيازمندان خواستن، سفاهت عقل و گمراهى خرد است. (صحيفه سجاديه)
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان