دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

نقدی بر مقاله «یوسف در قرآن» (3) (آیا قرآن حکم به مکاری همه زنان داده است؟)

نوشتار پیش رو ناظر به مقاله «یوسف در قرآن» است. نویسنده در بخشی از مقاله خود چنین بیان می‌کند که قرآن در سوره یوسف بر اساس گناه اثبات نشده زن عزیز مصر حکم به مکاری همه زنان می‌دهد.
No image
نقدی بر مقاله «یوسف در قرآن» (3) (آیا قرآن حکم به مکاری همه زنان داده است؟)

نویسنده: احمد رضا تحیری

چکیده

نوشتار پیش رو ناظر به مقاله «یوسف در قرآن» است. نویسنده در بخشی از مقاله خود چنین بیان می‌کند که قرآن در سوره یوسف بر اساس گناه اثبات نشده زن عزیز مصر حکم به مکاری همه زنان می‌دهد.

نوشتار حاضر در صدد رد این ادعا و توضیح این مطلب است که آیه مورد بحث مکر و کید زنان در زمینه دلبری از مردان را بزرگ می‌شمارد، نه اینکه همه آنان را در این زمینه مکار و اهل کید بداند؛ و نیز به صورت مختصر به این مسأله می‌پردازد که عزت و کرامتی که اسلام برای زن قائل شده است در هیچ مکتب فکری دیگری یافت نمی‌شود؛ به‌علاوه اشتباهات متعدد نویسنده در شرح و تفسیر آیات را مورد نقد و بررسی قرار می‌دهد.

مقدمه

نوشتار حاضر در صدد نقد و بررسی مقاله «یوسف در قرآن» می‌باشد. در بخش اول و بخش دوم، دو محور از مقاله مذکور مورد بررسی قرار گرفت و به بعضی از اشکالات و اشتباهات نویسنده در فهم و تبیین آیات اشاره گردید.

در این بخش به بررسی محور سوم مقاله (حکم قرآن به مکر تمامی زنان) پرداخته و در ضمن به برخی دیگر از اشتباهات متعدد نویسنده در ترجمه و توضیح آیات این سوره مبارکه اشاره می‌نمائیم.

آیا قرآن حکم به مکاری همه زنان داده است؟

نویسنده مقاله مورد نظر می‌گوید: « شاهدی که اتفاقا از کسان زن است گواهی می‌دهد که پاره بودن لباس یوسف از پشت، دلیل بر دروغ‌گویی زن است. بعد که [عزیز مصر] با این دلیل فرد اعلا می‌بیند که لباس یوسف از پشت پاره شده است زن را مکار می‌خواند، بعد هم بر اساس آیه 28 و با همین یک جرم این گونه اثبات شده، قرآن حکم بر مکر تمام زنان می‌دهد.»

اولاً: این که یکی از این دو نفر (یوسف یا زلیخا) از دیگری طلب مراوده داشته‌اند قطعی است؛ چون همسر زلیخا با آن‌ها در وضعیتی هیجانی روبرو شد و معلوم بود که مسأله‌ای پیش آمده و جالب این که خود زلیخا پیش دستی نموده و از یوسف شکایت کرد که متعرض من شده و باید او را مجازات کنی، یا زندان یا عذابی دردناک (آیه 25). بنابراین با این وضعیت و لباس پاره یوسف و این سخن زلیخا محرز می‌شود که مسأله، طلب کام‌جویی یکی از دیگری بوده، یوسف نیز که خود را در موضع اتهام دید به ناچار حقیقت را باز گفت.

اما این که همسر عزیز مصر- که از اشراف و طبقه برتر جامعه است- از غلام خود طلب مراوده و کام‌جویی ‌کند، امری بعید و غیر قابل باور است، یا لااقل باورش سخت است پس باید شاهدی و دلیلی به نفع یوسف باشد. در این میان بنابر روایات، به اذن خدا و معجزه الهی کودکی از خویشاوندان زلیخا لب به سخن گشوده و می‌گوید: اگر پیراهن یوسف از جلو پاره شده پس زلیخا راست گفته و یوسف دروغگو است و اگر از پشت پاره شده پس زلیخا دروغ گفت و یوسف صادق است.[1]

این مطلب، سخنی منطقی و روشن است زیرا پاره شدن پیراهن یوسف از جلو، دلالت می‌کند بر این که او و زلیخا رودرروی یکدیگر مشاجره کرده‌اند و قهراً تقصیر به گردن یوسف می‌افتد، ولی اگر پیراهن وی از پشت پاره شده باشد، قهراً زلیخا او را تعقیب می‌کرده و او در حال فرار بوده و زلیخا که خواسته یوسف را به سمت خود بکشد، پیراهن او را از پشت دریده، پس مقصر زلیخاست.[2]

این توضیح را برای این آوردیم که از تعبیر نویسنده، هم در این جمله، هم برخی دیگر از عباراتش چنین بر می‌آید که ایشان این نوع استدلال را غیر منطقی و مسخره می‌داند.

ثانیاً: متن آیه شریفه چنین است:

«فَلَمّا رَأى قَمیصَهُ قُدَّ مِنْ دُبُرٍ قالَ إِنَّهُ مِنْ کَیدِکُنَّ إِنَّ کَیدَکُنَّ عَظیمٌ»[3]

«وقتی عزیز مصر دید که پیراهن یوسف از پشت پاره شده [خطاب به همسرش] گفت: « این [عمل، ناشی] از مکر و حیله شما زنان است، همانا مکر و حیله شما زنان بسیار بزرگ است.»

این جمله، سخن عزیز مصر است و امری صحیح بوده و مورد تأیید قرآن هم قرار گرفته است. اما بر خلاف گفته نویسنده، معنی این جمله حکم به مکاری همه زنان در هر حال نیست چون در این صورت باید می‌گفت «انکن کایدات» در حالی که قرآن فرموده: «مکر شما زنان بزرگ و عظیم است».

توضیح مطلب این که: بنابر طبیعت و نوع خلقت، در مرد میل و کشش نسبت به زن وجود دارد و در مقابل در زن جاذبه و ابزار جهت دهی‌ به میل و کشش مردان است. مرد طبعاً طالب است و خواهان و زن طناز و عشوه‌گر و مطلوب. نوع خلقت، لطافت و ظرافت روحی و جسمی زن این امکان را به او می‌دهد که تا اعماق دل‌های مردان راه یابد،‌ دل‌هایشان را مسخر نموده و عقلشان را برباید، و آن‌ها را از راه‌هایی که خودشان متوجه نباشند به سوی خواسته‌های خود بکشاند.[4] تاریخ زندگانی بشر پر است از داستان‌های زنانی که با استفاده از این حربه مردان را به دام خود افکنده و به هر چه خواسته‌اند اجبارشان کرده‌اند. این مطلب غیر قابل انکار است.

هر چند خداوند این زمینه و ابزار را در خلقت زن قرار داده است اما این بدان معنی نیست که همه زنان از این وسیله به صورت منفی و ضد اخلاقی استفاده کرده و همه اهل مکر و حیله هستند. چه بسا زنی از این ابزار برای به دست آوردن دل همسر خود و گرما بخشی بیشتر به کانون مهر خانواده استفاده کند و این نه تنها مکر و ضد ارزش و ضد اخلاق نیست، بلکه عین اخلاق و عین ارزش است.

این که قرآن فرموده: «کید شما زنان عظیم است» به این معنی نیست که همه زنان در هر حال اهل کید و مکرند و هیچ یک اهل صداقت و راستی نیستند و نیز از آیه مورد نظر این بر نمی‌آید که کید و مکر در مردان وجود ندارد. بلکه آیه شریفه می‌فرماید: شما زنان اگر بخواهید، در تسخیر قلوب مردان و به دام افکندن آنان مهارت عجیبی دارید مهارتی بیش از مردان. این کجا و این که بگوییم قرآن همه زنان را مکار و حیله‌گر می‌خواند کجا؟!

اما این که آیه شریفه نسبت کید را به همه زنان داد با این که این پیشامد تنها کار زلیخا بود، برای اشاره به این مطلب است که این عمل از آن جهت از زلیخا سر زد که طبعاً دارای مهارت بالا و ابزار قوی در تهییج شهوت بوده است و آن را با توانایی خاص زنانه در جهت هوسرانی و شهوت پرستی خود به کار گرفته است. این نوع از بیان در محاورات عرفی نیز به کار می‌رود و امری را که زمینه‌اش در میان صنفی خاص بیشتر است به طور کلی به همه افراد آن صنف نسبت می‌دهند در حالی که منظور این است که در میان این صنف بروز و ظهور بیشتری دارد، نه این که همه افراد این صنف تک تک و در همه حال متصف به این صفت هستند.

ثالثاً :قرآن کریم در دوره‌ای و در میان قومی نازل شده است که برای زنان ارزشی قائل نبودند. در جامعه آن روز عرب و بلکه تقریباً‌ در میان تمامی فرهنگ‌های رایج دنیا در آن دوران زن در زمره احشام و حیوانات محسوب می‌شده و او را به چشم کالا می‌دیدند. جامعه عرب آن دوران - که مخاطب اولیه قرآن کریم بوده‌اند - وجود زن را مایه ننگ و عار می‌پنداشتند و اگر خداوند فرزند دختری به یکی از‌ آنان عطا می‌فرمود با شرمساری و خجلت، او را زنده زنده در میان خاک‌ها دفن می‌کرد. نهایت ارتقاء درجه‌ای که زن در میان اعراب و سایر اقوام و ملل آن دوران می‌یافت این بود که او را انسانی می‌پنداشتند که مانند یک کودک نابالغ،‌ قدرت تشخیص خیر و صلاح خود را ندارد و مالک چیزی نمی‌شود و ولایت امر او مطلقاً در اختیار مردان است.

در چنین دورانی اسلام ظهور می‌کند و فرزند پسر را نعمت و فرزند دختر را رحمت معرفی می‌کند، که از نعمت در آخرت سؤال می‌شود، اما رحمت مورد سؤال قرار نمی‌گیرد و بدین بیان فرزند دختر را بر پسر برتری می‌بخشد. زن حق مالکیت پیدا می‌کند و معاملات و تصرفات او در اموالش مورد امضاء و تأیید اسلام قرار می‌گیرد و ولایت مردان بر زنان (چه پدر و چه همسر) محدود به مواردی معدود می‌شود، که این موارد هم هر یک حکمت و فلسفه‌ای دارند که در جای خود تشریح شده است.

در قرآن کریم حضرت مریم(س) چنان تقدیس می‌شود که در اناجیل و سایر کتب عهد جدید چنین تقدیسی در مورد او وجود ندارد و حتی سوره‌ای به نام مبارکش مزین می‌گردد. قرآن کریم مادر حضرت موسی(ع) را مخاطب وحی الهی معرفی می‌کند و حضرت زهرا(س) را کوثر می‌نامد. شایسته است خواننده محترم در‌ آیه 11 سوره مبارکه تحریم که در مورد همسر فرعون نازل شده است و او را به عنوان الگویی به اهل ایمان معرفی می‌کند دقت و تأمل بفرماید. در روایات هم این مسأله‌ مکرر بیان شده است. عزت و حرمت و شوکتی که اسلام برای زن قائل است در هیچ فرهنگ و مکتبی یافت نمی‌شود.

انصاف حکم می‌کند که اگر می‌خواهیم نظر قرآن در یک موضوع را بدانیم، همه آیات مربوط به آن موضوع را در کنار یکدیگر بررسی کنیم. نه اینکه یک سویه و تنگ نظرانه، جمله‌ای را در جایی بیابیم و با تفسیر به رأی و بدون مطالعه و تخصص کافی ـ حتی در مورد همان یک جمله ـ در مورد نظر اسلام در آن موضوع اظهار نظر کنیم. شرح و بسط جایگاه زن در اسلام مجالی وسیع می‌طلبد، و گمان می‌کنم سخن در این مقام در این مقاله به همین مقدار کفایت کرده و تفصیل بیشتر در این مورد، ما را از موضوع اصلی دور می‌نماید. خواننده محترم جهت اطلاع بیشتر در این زمینه می‌تواند به کتبی نظیر «زن در آینه جمال و جلال الهی» نوشته «آیت الله جوادی آملی» و «نظام حقوق زن در اسلام» نوشته «شهید آیت الله مطهری» و ... مراجعه نماید.

نویسنده مقاله مورد نقد در چند سطر بعد می‌گوید: «بانو آنقدر قدرت دارد که یوسف را بین کامجویی و زندان مخیر کند و یوسف هم زندان را بر می‌گزیند که زندان بر من گواراتر است از آن چه مرا بدان می‌خوانند. بعد هم یوسف خدا را تهدید می‌کند که اگر مکر زنان را از من برنگردانی به آن‌ها میل می‌کنم و از نادانان خواهم شد. خدا از این تهدید برآشفته می‌شود و دعای بنده‌اش را مستجاب کرده به یاریش می‌شتابد.»

این بیان قطعاً و یقیناً مصداق تفسیر به رأی است و با هیچ استدلالی نمی‌توان این معنا را بر آیه تحمیل کرد. ترجمه تحت اللفظی و دقیق آیات مربوطه چنین است:

«[یوسف]گفت: پروردگارا، زندان نزد من محبوب‌تر است از آنچه (این ها) مرا بدان می‌خوانند و اگر مکر و نیرنگ آن‌ها را از من بازنگردانی، به سوی آنان متمایل خواهم شد و از جاهلان خواهم بود* پس پروردگارش (دعای) او را اجابت کرده و مکر آنان را از او بگردانید همانا او شنوا و داناست.»[5]

آیا از این دو آیه غیر از این فهمیده می‌شود که یوسف به درگاه الهی عرض حاجت و نیاز می‌کند و از ضعف و فقر ذاتی خود به پیشگاه الهی پناه می‌برد و از خداوند درخواست می‌کند که او را در این امتحان یاری نموده و از این مخمصه نجات دهد و خداوند هم به اقتضای علم و احاطه خود به گفتار و اعمال بندگان، دعای او را مستجاب نموده و او را از این وضعیت نجات می‌دهد؟

علامه بزرگوار آیت الله طباطبایی در بیان حاصل معنای این دو آیه شریفه چنین می‌فرماید: «پروردگارا اگر من میان زندان و آن چه که اینان مرا بدان می‌خوانند مخیر شوم زندان را اختیار می‌کنم و از تو درخواست دارم که سوء قصد اینان را از من بگردانی، چون اگر تو کید ایشان را از من نگردانی از جای کنده می‌شوم و به سوی آنان میل نموده، در نتیجه از جاهلان می‌گردم، زیرا اگر من تا کنون شر ایشان را از خود دور داشته‌ام به وسیله علمی بوده که تو به من تعلیم فرمودی و اگر افاضه خود را از من دریغ فرمایی من مثل سایر مردم، جاهل می‌شوم و در مهلکه عشق و هوس‌بازی قرار می‌گیرم.[6] خداوند دعای او را مستجاب نمود و کید ایشان را بگردانید چون او شنوای گفته‌های بندگان و دانای به احوال ایشان است.»[7]

معلوم نیست نویسنده تهدید حضرت یوسف و برآشفتگی خداوند از این تهدید را از کجای این دو آیه برداشت کرده است. مسأله آنقدر واضح و روشن است که توضیح بیشتر درباره آن فقط موجب اطاله بی مورد کلام می‌شود.[8]

نویسنده در ادامه می‌گوید: [یوسف] خوابشان [خواب دو هم سلولی] را هم این گونه تعبیر می‌کند که یکی از شما با مولای خویش شراب می‌نوشد و ... از آن که قرار شده با مولایش که اتفاقاً شوهر همان زن دلداده و عزیز مصر است شراب بنوشد می‌خواهد که او را به یاد مولایش بیاورد. داستان ادامه می‌یابد و قحطی و خواب عزیز مصر و زندانی زنده مانده که ناگهان ...»

اولاً یوسف(ع) خواب نفر اول را این گونه تعبیر می‌کند که تو ساقی شراب مولای خویش می‌شوی، نه این که با مولای خویش شراب می‌نوشی.

ثانیاً مولای این فرد عزیز مصر و همسر زلیخا نیست بلکه پادشاه مصر است که قرآن از او به «مَلِک» تعبیر می‌کند در حالی که در چند آیه بعد زلیخا را به عنوان همسر عزیز(نه ملک) ذکر می‌کند (آیه 51). پس این دو (ملک و عزیز مصر) غیر از یکدیگرند و این اشتباهی دیگر از مجموعه خطاهای نویسنده مقاله شبهه در فهم سوره مورد نظر است.

ثالثاً کسی که آن خواب کذایی را می‌بیند به تصریح قرآن ملک و پادشاه است نه عزیز مصر:

«و قال الملک انی اری سبع بقراتٍ»[9]

که این هم دلالت بر عدم تأمل و دقت نویسنده دارد.

در پایان یک سؤال از نویسنده و سایر خوانندگان داریم:

آیا تفسیر قرآن و اظهار نظر در مورد معارف و تعالیم آن، با عدم وجود تخصص و احاطه علمی کافی، به همراه بی‌دقتی و سهل انگاری، منصفانه و صحیح است؟ چگونه است که در هر رشته تخصصی محتاج به متخصص و صاحب فن هستیم، اما در فهم تخصصی منابع دینی بدون مراجعه به صاحب فن به نظریه‌پردازی روی می‌آوریم؟ آیا این عملی خردمندانه است؟ قضاوت با شما!!

نتیجه‌گیری

حرمت و کرامت و ارزشی که اسلام برای زن قائل است در هیچ مکتب فکری دیگری یافت نمی‌شود و آنچه در آیه 28 این سوره آمده حکم به مکاری زنان نیست،بلکه زبردستی و مهارت ویژه آنان در تسخیر قلوب مردان را مورد توجه قرار داده است و این نکته را بیان می‌کند که زنان به واسطه نوع خلقت الهی خود این توانائی را دارند که به راحتی و با مکر و حیله از مهارت خود در فریفتن به ناحق دل‌های مردان اقدام کنند هر چند بسیاری از آن‌ها مهارت خود را در راه درستش استفاده می‌نمایند و مکر و حیله‌ای بکار نمی‌برند. بعلاوه اظهار نظر در امور دینی همانند هر امر دیگری نیازمند تخصص است که نویسنده مقاله «یوسف در قرآن» با توجه به اشتباهات متعدد در ترجمه و فهم آیات، فاقد آن می‌باشد.

    فهرست منابع
  • 1)بحرانی، سیدهاشم؛ البرهان فی تفسیرالقرآن، قم، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، چاپ سوم.
  • 2)زمخشری، محمود بن عمر؛ الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، بیروت، دارالکتاب العربی، 1406ق.
  • 3)طباطبائی، محمدحسین؛ المیزان فی تفسیر القرآن، قم، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، چاپ دوم،1391ق.
  • 4) عروسی حویزی، علی بن جمعه؛ تفسیر نورالثقلین، قم، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، چاپ چهارم،1370ش.
  • 5)فیض کاشانی، مولی محسن؛ تفسیر الصافی، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات.
  • 6)مجلسی، محمدباقر؛ بحارالانوار، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، چاپ اول،1431ق.
  • 7)مکارم شیرازی، ناصر؛ تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ یازدهم، 1373ش.
    پی نوشت:
  • [1]. البرهان فی تفسیر القرآن ، ج2، ص251 و المیزان، ج11، ص165.
  • [2] . المیزان همان، ص142.
  • [3] . سوره یوسف: آیه 28.
  • [4] . همان، ص143.
  • [5] . سوره یوسف: 33 و 34.
  • [6] . همان، ص152.
  • [7] . همان، ص154- 155.
  • [8] . البته حضرت علامه نکات دیگری هم در تفسیر این دو آیه شریفه بیان فرموده‌اند، که هر چند بسیار مفیدند، اما با محل بحث ما ارتباطی ندارند و خواننده محترم می‌تواند جهت مزید اطلاع به تفسیر ایشان ذیل این دو آیه شریفه مراجعه نماید.
  • [9] . سوره یوسف: آیه 43.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

مطلب مکمل

نقدی بر مقاله «یوسف در قرآن» ʁ) (بررسی چرائی منع تعلیم سوره یوسف به زنان)

نقدی بر مقاله «یوسف در قرآن» (1) (بررسی چرائی منع تعلیم سوره یوسف به زنان)

نوشتار پیش رو ناظر به مقاله‌ای است تحت عنوان «یوسف در قرآن».محور اصلی مقاله مذکور بررسی چرایی منع مسلمین از آموختن سوره یوسف به زنان و دختران است.
نقدی بر مقاله «یوسف در قرآن» ʂ) (رفتار یعقوب با یوسف و شواهدی بر فضیلت وی)

نقدی بر مقاله «یوسف در قرآن» (2) (رفتار یعقوب با یوسف و شواهدی بر فضیلت وی)

نوشتار پیش رو ناظر به مقاله «یوسف در قرآن» است. نویسنده در بخشی از مقاله خود نوع رفتار حضرت یعقوب با فرزندانش و برتری و فضیلتی که این سوره مبارکه برای یوسف نسبت به سایر برادران قائل می‌باشد را به چالش کشیده است.

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʆ) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (6) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
نقد دو مقاله «بیگ بنگ در قرآن»و «قرآن و پیدایش جهان، قضیه پدید آمدن کائنات از دود»

نقد دو مقاله «بیگ بنگ در قرآن»و «قرآن و پیدایش جهان، قضیه پدید آمدن کائنات از دود»

قرآن کریم آخرین سروش آسمانی است که بر آخرین پیامبر؛ یعنی حضرت محمد(ص) فرود آمد و جهانیان را به نور و کمال هدایت کرد.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʅ) علی(ع) و رابطه‌ او با ایرانیان

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (5) علی(ع) و رابطه‌ او با ایرانیان

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʈ) اهداف اعراب از حمله به ایران ʂ)

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (8) اهداف اعراب از حمله به ایران (2)

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʇ) اهداف اعراب از حمله به ایران ʁ)

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (7) اهداف اعراب از حمله به ایران (1)

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
Powered by TayaCMS