دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

نمونه هایی از کیفیت استخدام وسیله در سیره ی نبوی(ص)

No image
نمونه هایی از کیفیت استخدام وسیله در سیره ی نبوی(ص)

كلمات كليدي : رسول خدا(ص)، حق، باطل، استخدام وسيله

نویسنده : سيد علي اكبر حسيني

لازمه دینداری و پایبندی به اصول آن، تعهد در کیفیت استخدام وسیله است با پشت کردن به این تعهد تقیّد دینی نیز رنگ می‌بازد و دین وسیله‌ای در خدمت دنیای مردمان می‌گردد، مقصد دین آن است که راه سعادت آدمیان را فراهم سازد و در بستر عدالت، عبودیت فراهم کند و مردمان را به صفات و کمالات الهی متصف گرداند. نمی‌توان به مقاصد الهی با ابزاری غیر الهی دست یافت، نمی‌توان با کاشتن بذر باطل حق درو کرد و ممکن نیست به وسیله ستم عدالت به پا گردد. آنان که متصف به همه صفات و کمالات الهی شدند، بیشترین پایبندی به دین و کیفیت استخدام وسیله را دارند و سیره آنان هرگز بر اباحه‌گری و بی‌توجهی به کیفیت استخدام وسیله آلوده نمی‌شود.

ملازمه‌ی هدف و وسیله

برای نیل به هدف‌های پاک و مقدس ناچار از فراهم آوردن وسائل هستیم؛ اما آیا همین هدف پاک و مقدس کافی است؟ آیا اگر هدف الهی بود، از هر وسیله‌ای برای رسیدن به آن هدف مقدس می‌توان استفاده کرد؟

بی‌تردید میان هدف و وسیله سنخیتی تمام وجود دارد و این ملازمه‌ی کیفیت هدف و وسیله، در همه امور دین جاری و ساری است، هرچه هدف برتر و والاتر باشد، وسیله نیز باید به تناسب آن اختیار شود. چنانچه آدمی در راه رسیدن به هدف به کفر و باطل گراید و آن را محملی برای رسیدن به مقصد حق سازد، رفته‌رفته رنگ کفر و باطل به خود می‌گیرد و با آن هم‌سنخ می‌شود. به کار گرفتن وسایل باطل برای رسیدن به حق سبب گرایش به باطل و دوستی و پیوند و همسانی با آن می‌شود؛ پس باید سعادت را از راهش طلب کرد و عزت را از مالک حقیقی‌اش طلب کرد.

سنت الهی نیز بر این قرار گرفته است که برای رسیدن به اهداف و مقاصد مشروع نمی‌توان به وسایل نامشروع تمسک جست خداوند در قرآنش می‌فرماید: «ما أشهدتّهم خلق السّموت و الأرض و لا خلق أنفسهم و ما کنت متّخذ المضلّین عضداً، من هرگز آنان[ابلیس و فرزندانش ] را در وقت آفرینش آسمان و زمین و نه در زمان خلقت خودشان حاضر نساختم و هرگز گمراه‌کنندگان را به همکاری نخواهم گرفت».[1] گرچه این آیه درباره خداست؛ اما درسی است برای همه طالبان حق و حقیقت که در رسیدن به اهداف متعالی ابزار نادرست و افراد گمراه را دستیار و یاور خویش قرار ندهند.[2]

کیفیت استخدام وسیله در سیره نبوی(ص)

اخلاق رسول‌خدا(ص) اخلاقی قرآنی بود. او در طول زندگی پر برکتش هیچ‌گاه از رعایت این اصل غفلت نورزید و این از مهم‌ترین و با ارزش‌ترین اموری است که از سیره رسول‌خدا(ص) باید آموخت. هدف رسول‌خدا(ص) تبلیغ دین بود او و دیگر انبیاء الهی هرگز در سیره و روش خودشان برای رسیدن به حق از باطل استفاده نکردند؛ بلکه برای رسیدن به حق از حق بهره جستند.

رسول‌خدا(ص) هرگز از حق دور نشد و برای رسیدن به هدف از آن دست نکشید و پیوسته در راه حق با راستی و درستی و استوار عمل کرد.[3] ایشان برای اهداف الهی، هرگز ابزار غیر الهی را به کار نگرفت و پیوسته حق را رعایت می‌کرد. خداوند نیز این ویژگی رسول‌خدا(ص) را مورد تأیید قرار داده در آیات 2 تا 4 سوره نجم پیامبرش را پیوسته در مسیر حق معرفی کرده و در گفتار و کردارش کمترین انحرافی نمی‌یابد و همه چیز او را منطبق بر حق می‌داند نه فقط آنچه می‌گوید حق است، بلکه سیره و سنتش نیز بر طبق وحی الهی است.[4] امیرالمؤمنین علی(ع) نیز در صلواتش بر رسول‌خدا(ص) به این وصف ایشان اشاره کرده فرمودند:

اجعل شرائف صلواتک و نوامی برکاتک علی محمد(ص) عبدک و رسولک الخاتم لا سبق و الفاتح لما انغلق و المعلن الحق بالحق،

بهترین درود و پر برکت‌ترین برکت‌ها را خاص بنده و پیامبر خود گردان که خاتم پیامبران پیشین است و گشایندة درهای بسته و آشکار کنندة حق به وسیلة حق.[5]

در جریان جنگ احد زمانی که لشکر اسلام به ثنیة‌الوداع رسیده بود رسول‌خدا(ص) متوجه سپاهی خشن شدند که با بانگ و فریاد پیش می‌آمدند فرمودند: «اینان کیانند؟» گفتند: «هم پیمانان یهودی عبدالله بن ‌ابی ( که برای کمک به شما برای جنگ با کفار قریش فراهم آمدند)» پس رسول‌خدا(ص) فرمودند:

«لا یستنصر بأهل الشرک علی اهل الشرک

برای جنگ با مشرکین از اهل شرک کمک گرفته نشود»[6]

این در حالی بود که ایشان سخت نیازمند کمک بودند و مسلمانان در حالت ناگواری به سر می‌بردند. بدین وسیله ایشان درسی اساسی به همه‌ی مسلمانان دادند تا برای دستیابی با اهداف و پیشبرد مقاصد خویش هر وسیله و ابزاری را به یاری نگیرند.

همچنین نقل شده است که رسول‌خدا(ص) از ماریه قبطیه پسری به نام ابراهیم داشت. این پسر که مورد علاقه رسول‌اکرم(ص) بود در هجده ماهگی از دنیا رفت. رسول‌خدا(ص) که کانون عاطفه بود از این واقعه بسیار متأثر شدند و حتی اشک ریختند و فرمودند: «دل می‌سوزد و اشک می‌ریزد ای ابراهیم ما به خاطر تو محزونیم؛ ولی هرگز چیزی بر خلاف رضای پروردگار نمی‌گوییم».[7] مسلمانان نیز به خاطر اینکه غباری از غم بر دل مبارک پیامبر(ص) نشسته بود، محزون شدند همان روز اتفاقاً خورشید می‌گیرد مسلمانان شک نکردند که این واقعه به جهت وفات فرزند پیامبر(ص) صورت گرفته است.[8] این مطلب در میان مردم مدینه پیچید و این امر سبب شد که عقیده و ایمان مردم به پیامبر(ص) افزوده شود؛ اما رسول‌خدا(ص) نمی‌خواست از جهالت و نادانی مردم به نفع اسلام و در ترویج دین و آیین حق استفاده کند؛ بلکه می‌خواهد از علم و معرفت مردم استفاده کند؛ چرا که قرآن به او دستور داده «ادع إلی سبیل ربّک بالحکمة و الموعظة الحسنة و جادلهم بالّتی هی أحسن ...

(ای رسول ما) خلق را به حکمت و برهان و موعظه نیکو براه خدا دعوت کن و با بهترین طریق مناظره کن ....».[9]

از این‌رو به منبر رفت و فرمود: خورشید گرفته است؛ ولی نه برای مرگ فرزندم ای مردم بی‌گمان خورشید و ماه دو آیه از آیات خدایند که به فرمان او در حرکتند و مطیع اویند و برای مرگ و زندگی کسی نمی‌گیرند، پس چون گرفتند نماز به جا آورید.[10]

جریان مذاکرات نمایندگان ثقیف با پیامبر(ص) نیز از دیگر مواردی است که می‌توان بعنوان شاهد مثال ما در امر استخدام وسیله در سیره پیامبر(ص) از آن بهره جست. نقل است که در رمضان سال نهم هجرت نمایندگانی از ثقیف جهت مذاکره و صلح با رسول‌خدا(ص) عازم مدینه شدند آنان در قبال پذیرش اسلام خواسته‌هایی را مطرح کردند:

اول اینکه بت بزرگشان را سه سال دیگر نیز عبادت کنند؛ اما رسول‌خدا(ص) نپذیرفت گفتند: دو سال بت بزرگمان را می‌پرستیم باز هم رسول‌خدا(ص) نپذیرفت گفتند: یک سال باز هم پیامبر(ص) نپذیرفتند تا اینکه به یک ماه هم راضی شدند؛ اما حضرت باز هم نپذیرفت و حاضر نشدند حتی یک لحظه هم آنها را به حالشان وا گذارد.

دوم اینکه آنها را از خواندن نماز معاف دارد رسول‌خدا(ص) این خواسته شان را نیز رد کردند و فرمودند:

«لا خیر فی دین لا صلاة فیه»

«دینی که در آن نماز نیست در آن خیری نیست.»

سوم اینکه از رسول‌خدا(ص) خواستند که بت‌هایشان را بدست خود نشکنند پیامبر(ص) این خواسته‌شان را پذیرفت و عده‌ای را فرستاد تا بتانشان را نابود کنند.[11]

پیامبر(ص) حاضر نشدند برای لحظه‌ای هم از وسیله‌ای غیر شرعی برای جذب عده‌ای به اسلام استفاده کند.

خاتمه

اما پس از پیامبر(ص) از جمله انحراف‌های اساسی که میان مسلمانان بروز کرد، اباحه‌ی وسیله برای رسیدن به مقصد بود، جمعیتی چنین گمان کردند که اگر نام دین در میان باشد هر کاری مجاز است آنها به نام دیانت دین را از محتوا تهی می‌کردند و به نام خلافت خودکامگی می‌نمودند و هر ستم و بی‌دادی را روا می‌دانستند. سرسلسله این جمعیت، جعال حدیث بودند که برای تقرب به خدا حدیث جعل می‌کردند و به خیال خدمت به دین راه خیانت پیش گرفتند.

مقاله

نویسنده سيد علي اكبر حسيني

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.
Powered by TayaCMS