دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

وائل بن حجر

No image
وائل بن حجر

كلمات كليدي : تاريخ، امويان، وائل بن حجر، پيامبر (ص)، امام علي (ع)، معاويه، حضرموت

نویسنده : سيد مرتضي مير تبار

از صحابه رسول خدا(ص) که تا دوران حکومت امویان را درک نموده است، شخصیتی معروف به نام وائل بن حجر حضرمی است. نام کامل او وائل بن حجر بن سعد بن مسروق بن وائل بن ضمعج بن وائل بن ربیعة بن وائل بن نعمان بن زید بن مالک بن زید است. برخی دیگر درباره نام کامل او گفتند: وائل بن حجر بن سعید بن مسروق بن وائل بن نعمان بن ربیعة بن حارث بن عوف بن سعد بن عوف بن عدىّ بن مالک بن شرحبیل بن مالک بن مرة بن حمیر بن زید حضرمی اهل منطقه حضرموت است.[1] پدر او از پادشاهان حضرموت بوده و وی نیز مردی معروف و از پادشاهان حضرموت به شمار می‌رود. در مورد تاریخ تولد او چیزی در تاریخ ذکر نشده است. او از شعرا و اصحاب پیامبر می‌باشد و در واقع نماینده پیامبر در گردآوری زکات منطقه خود بوده است.[2] در این مقاله سعی شده است به زندگی و عملکرد او پرداخته شود.

اسلام آوردن وائل بن حجر

او با قبیله‌اش به عنوان وفد خدمت رسول‌الله(ص) رسیده و به دین اسلام مشرف شده است.[3] کنیه او ابوهنیده از مردم قحطانی دانسته شده است.[4] او می‌گوید من پادشاه منطقه بزرگی بودم و اشخاص زیادی از من اطاعت می‌کردند؛ اما به خدا و رسول(ص) و دینش رغبت پیدا کرده و علاقمند شدم، لذا به نزد رسول‌خدا(ص) آمدم. اصحاب پیامبر(ص) به من گفتند: سه روز پیش، پیامبر(ص) آمدن تو را خبر داده و گفته است: وائل بن حجر از مکانى دور مى‌آید. وقتى بر او وارد شدم، مرا نزدیک خود خواند. ردایش را بر زمین انداخت و من روى آن نشستم. سپس بالاى منبر رفت و فرمود: «این وائل بن حجر، بازمانده سلاطین است و بخاطر اسلام آمده است. خدایا! به وائل و فرزندان و ذریّه‌اش، برکت بده».[5]

وقتی وفد حضرموت، خدمت پیامبر(ص) آمد وائل خدمت پیامبر(ص) رسیده و اسلام آورد، پیامبر(ص) در حق او دعا کرد و دست بر سرش کشید و به شادى آمدن او بانگ نماز دردادند.[6] وائل می‌گوید وقتی خدمت رسول خدا(ص) رسیدم موهاى سرم بلند- ژولیده- بود. پیامبر(ص) فرمود: نافرخنده. من رفتم و موهاى سرم را کوتاه کردم و دوباره به حضور پیامبر(ص) آمدم. آن حضرت پرسید چرا موهایت را کوتاه کردى؟ گفتم: شنیدم که فرمودى نافرخنده (ذباب) پنداشتم مرا در نظر داشتى. فرمود: تو را در نظر نداشتم، و این نیکوتر است.[7]

بعد از بازگشتش به حضرموت پیامبر(ص) برای او نامه نوشت: به نام خداوند بخشاینده مهربان این نامه محمد پیامبر(ص) است به وائل بن حجر قیل حضرموت. هر آینه، تو که اسلام آورده‌اى هر چه از زمین‌ها و دژها در دست تو است آن را به تو واگذاشتم و تنها از هر ده تا یکى از تو گرفته خواهد شد. باید که عدول در این معامله بنگرند. با تو چنین قرار نهادم که تو در مقام دین دارى به کس ستم نکنى وگرنه پیامبر(ص) و مؤمنان یاوران مظلومانند.[8] شاید علت این امر به سبب نزاعی بود که اشعث و اشخاص دیگری از قبیله کنده با وائل بر سر زمین‌های او انجام دادند و پیامبر برای این که نزاع را خاتمه دهد این نامه را به وائل نوشته و زمین‌ها را به او واگذار کرد.[9] بعد از آن پیامبر(ص) با نوشتن نامه‌ای به وائل، مباحث مربوط به نماز، روزه و زکات را مطرح کرده و دستورات لازم در این باب را به او ارائه نموده است.[10] پیامبر(ص) معاویه بن ابی‌سفیان را به همراه وائل به حضرموت فرستاد تا قرآن و اسلام را به آنان بیامزد.[11] وائل از روات نیز محسوب شده و از وی احادیث مختلفی بر جای مانده است و اشخاصی همچون کلیب بن شهاب و پسرانش از او روایت نقل کردند.[12]

وائل بن حجر در دوران امام علی(ع)

طبق آن چه از وائل نقل شده است وی شیعه عثمانی به شمار می‌رود؛ اما با به حکومت رسیدن امام علی(ع)، وائل در شمار یاران امام درآمد.[13] او در جنگ صفین در رکاب امام جنگید و حامل پرچم حضرموت در این جنگ بود؛ اما درست بعد از جنگ صفین بود که وی از امام جدا شد.[14] شاید علت این که وی در این جنگ با امام همراه بود این است که وی در بحثی که میان معاویه و وی در قبال برتری امام یا معاویه درگرفت، وی طرفداری از امام نمود و امام را اولی در خلافت می‌دانست.[15] فضیل بن خدیج روایت مى‌کند که وائل بن حجر در کوفه نزد على علیه السّلام بود و در باطن از عثمان طرفدارى مى‌کرد، یکى از روزها به على(ع) گفت: اجازه دهید من به محل خود برگردم و کارهاى خود را در آنجا اصلاح کنم، و بعد انشاء الله بار دیگر به کوفه بر مى‌گردم و در نزد شما خواهم بود. اما وی در حضرموت با بسر بن ارطاة فرمانده معاویه دیدار کرد و لذا به معاویه گرایش پیدا نمود.[16] او حتی از بسر خواست که با شیعیان امام علی(ع) بجنگد و در این کار از شیعیان عثمانی منطقه حضرموت کمک بگیرد. امام با فهمیدن این جریان، دو فرزند وائل را حبس کرد.[17]

او از جمله کسانی است که از امام علی(ع) جدا شد و به معاویه بن ابی‌سفیان پیوست. البته طبق آن چه از برخی کتب به دست می‌آید، او بعد از شهادت امام علی(ع) به معاویه پیوست و حتی در زمان امام حسن(ع)، وی از سردارانی به شمار می‌رود که به دنبال اعلام جنگ از سوی امام حسن(ع) علیه معاویه، آماده نبرد شد.[18]

وائل بن حجر و معاویه و عاقبت او

زمانی که معاویه خلافت را به دست گرفت وائل از یاران او به شمار می‌رفت. زمانی که وائل نزد معاویه رفت معاویه یاد گذشته افتاد. در زمان حیات رسول خدا(ص)، معاویه مسئول پذیرایی از وائل بود و قصد داشت او را به حره ببرد. در راه که مى‌رفتند، وائل سوار بود و معاویه پیاده. معاویه او را گفت: کفشهایت را به من ده تا ریگ‌هاى گرم، پایم را نسوزاند .گفت: کفشى را که تو در پاى کنى، من دیگر در پاى نکنم. و در روایت دیگر آمده است که: نباید به مردم یمن خبر رسد که مردى از آحاد رعیت کفش پادشاهان در پاى کرده. معاویه گفت: مرا بر شتر خود سوار کن. گفت: تو بدان پایه نرسیده‌اى که با ملوک بر یک شتر نشینى. سپس معاویه گفت: این ریگ‌هاى داغ، پاى مرا مى‌سوزانند، گفت: همین که در سایه شتر من راه بروى براى افتخار، تو را بس است.[19] اما با این وجود معاویه به او احترام کرد و حتی به خاطر او بسیاری از اشخاص همچون ارقم بن ابی ارقم را بخشید و از جرم او گذشت.[20] در بسیاری از موارد معاویه با وائل در امور خود مشورت می‌کرد و به نصایح او گوش می‌داد.[21]

در جریان درگیری حجر بن عدی با معاویه، زیاد بن ابیه شکایات خود از حجر را به معاویه داد و طبق دستور معاویه، وائل بن حجر او را با تعدادی از یارانش دستگیر و به دمشق آورد که در راه به سبب درگیری، حجر بن عدی کشته شد.[22]

او تا پایان عمرش را در خدمت بنی‌امیه بود و بالاخره زمانی که هنوز معاویه زنده بود و حکومت می‌کرد، وائل درگذشت[23] و طبق آن چه در الاعلام آمده است وی در سال پنجاه هجری وفات کرد.[24]

مقاله

نویسنده سيد مرتضي مير تبار

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

اهمیت شعار سلاح هسته‌ای ندادن در اذهان عمومی

اهمیت شعار سلاح هسته‌ای ندادن در اذهان عمومی

در تقابل ایران با اسرائیل و آمریکا، همیشه گزینه حمله اتمی چالش‌برانگیز بوده و هست. عده‌ای می‌گویند: وقتی آمریکا و اسرائیل به عنوان دشمن اصلی ما سلاح اتمی دارند و تجربه نشان‌داده، اگر لازم شود هیچ تعارفی در استفاده از آن ندارند، پس ما هم باید سلاح اتمی داشته باشیم.
باغ خسروشاهی

باغ خسروشاهی

کی از شبهاتی که در سال‌های اخیر سبب تحریف امام در ذهن نسل جوان شده است این ادعا است که برخی می‌گویند امام در باغ‌های بزرگ و مجلل اطراف جماران زندگی می‌کردند و بااین‌وجود در رسانه‌ها به مردم یک‌خانه کوچک و ساده به‌عنوان محیط زندگی ایشان نمایش داده می‌شد
دوگانه نهضت و نظام

دوگانه نهضت و نظام

برخی دوگانه‌ها را ابتدا درک نمی‌کنیم ولی به مرور که مشغول کاری علمی می‌شویم یا طرحی عملی را به پیش می‌بریم متوجه آن می‌شویم و بعد بر سر آن دو راهی به انتخابی خاص دست می‌زنیم.
چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

شهید سلیمانی بی‌شک در زمره شخصیت‌هایی است که جامعه ایرانی بشدت از وی متأثر خواهد بود. احتمالاً در طول تاریخ هیچ بدرقه‌ای به میزان تشییع پیکر او شکوهمند نبوده است.
آب و برق مجانی می‌شود!

آب و برق مجانی می‌شود!

پر بازدیدترین ها

Powered by TayaCMS