دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

خاطراتى از سید مسقطى

No image
خاطراتى از سید مسقطى

خاطراتى از سید مسقطى

1- استاد خابورى در شهر بمبئى هند ملازم سید حسن بود. سید حسن امامت و نظارت مسجد بمبئى را به عهده داشت. هنگامى که وقت نماز نزدیک مى شد، به خابورى مى گفت: بلند شو، وقت تجارت شده است.[19]

2- در یکى از روزهاى جنگ جهانى دوم بر منبر مسجد مغول بمبئى مشغول سخنرانى بود که صداى وحشتناکى از منطقه جوزاء به گوش رسید. مردم به سرعت از مسجد فرار کردنداما سید در جاى خود ماند. مردم خیال مى کردند انفجار بزرگى در بندر بمبئى رخ داده است و غواص هاى جنگى یکى دیگر از کشتى هاى بخارى را در بندر هدف قرار داده اند. آنان چون پس از مدتى کوتاه فهمیدند اینگونه نبوده است، به مسجد برگشتند و دیدند که سید در مکان خود نشسته است. سید گفت: چرا ناآرام شدید، اگر مرگ شما مقدر باشد، فرارى از آن ندارید و از جایى که گمان نمى کنید بر شما فرود مى آید.

پس از آن سید حسن آنان را موعظه کرد و گفت در سختى ها به خدا پناه ببرید که تنها پناهگاه امن خداوند است.[20]

3- استاد محسن جمعه نقل مى کند: یکى از تجار عطر یا عمامه اى فاخر از پشم کشمیرى براى سید هدیه آورد. سید آن را گرفت نگاهى به آن انداخت. سپس در راه آن را به یک هندوى عریان هدیه داد. تاجر از اینکه سید هدیه او را به دیگرى داد، بسیار ناراحت شد و گفت: من این را به شما هدیه دادم، چرا به این هندو دادید؟! سید گفت: شما آن را به من هدیه دادید و من قبول کردم. آیا در ملکیت من وارد شد؟ تاجر گفت: آرى. سید گفت: پس به هر شکلى من در تصرف آن آزادم.[21]

4- حیدر موسى به نقل از پدرش حاج موسى خمیس نقل کرده است: وقتى از مسقط به هندمسافرت کرد، افراد زیادى براى او هدیه آوردند و او هدایا را بین فقرا تقسیم کرد و چیزى براى خود باقى نگذاشت تا آنجا که وقتى مى خواست سوار قایق شود و از مطرح به باخره برود، یک فلس هم همراه نداشت لذا از حاج عبدالله دامن هفت روپیه قرض کرد.

4- یک بار در برابر گروهى که در مراسم عروسى مشغول به شادى حرام بودند، ایستاده بود و اشک از چشمانش جارى بود. عده اى که از کنارش عبور مى کردند، گفتند: در شأن تو نیست که اینجا بایستى و نگاه کنى! حالا چرا گریه مى کنى؟ سید گفت: شما آنچه من مى بینم، نمى بینید.[22]

5- مستشرقى پیش سید آمد و گفت: من در زمینه ادیان بسیار مطالعه کرده ام. همه حق را نزد خود مى دانند و همه مى گویند ما اهل بهشتیم و مخالفان ما در آتش اند. شما چه مى گویید؟ فرمود: بهشت مال کسى است که صاحب مبدءشریفى است. بهشت جوار خداست و حقیقت آتش دورى از خداست.[23]

6- روزى در مجلسى که علماء و فضلا حضور داشتند، شخصى با کنایه از ایشان پرسید: آیا مطالبى که مى گویید (مانند شهود حضرت حق و جلوات توحیدى و...) حق است یا صرفاً تسامح در تعبیر است؟ ایشان با لحن بسیار جدى پاسخ داد: آیا همه موجودات پست و کوچک حق هستند، اما خدا و ارتباط با او حقیقت ندارد؟[24]

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

عالمان مرتبط

جدیدترین ها در این موضوع

آدابی از عبودیت

آدابی از عبودیت

از آداب عبودیت این است که جز قدرت حق، قدرتی را نپذیرند و جز ثنای حق و آنکه از اولیاء حق است، ثنای کسی را نگویند.
فهم و دریافت زبان قرآن

فهم و دریافت زبان قرآن

من امیدوارم که ما این حجاب جحود را از قلب‌هایمان برداریم و از خدای تبارک و تعالی بخواهیم که ما را آشنا کند به لسان قزآن.
علت بعثت انبیاء

علت بعثت انبیاء

اگر برای هر علمی موضوعی است... علم همه انبیاء هم موضوعش انسان است ...
ترک علاقه به دنیا

ترک علاقه به دنیا

علائق را باید کم بکنید، علاقه‌ها باید کم بشود، طبیعتاً ماها از اینجا می‌رویم، علی ایّ حال چه علاقه قلبی به چیزی داشته باشیم یا نداشته باشیم فرقی به حال ما نمی‌کند.
دعا روح عبودیت

دعا روح عبودیت

اینهایی که از کتب ادعیه انتقاد می‌کنند برای این است که نمی‌دانند، جاهل‌انند، بیچاره‌اند که این کتب ادعیه چطور انسان را می‌سازد، این دعاهایی که از ائمه ما وارد شده است مثل کمیل، مناجات شعبانیه، دعای حضرت سیدالشهداء(ع) و دعای«سمات» اینها چه جور انسان را درست می‌کنند...

پر بازدیدترین ها

افراط و تفریط قوه شهوت

افراط و تفریط قوه شهوت

افراط در قوه شهوت عبارت از آن است که عقل انسان مقهور شهوت شده و همّت مرد مصروف تمتّع از زنان و کنیزان گردد و از پیمودن راه آخرت محروم شود.
No image

اسیر شهوت

آنهایی که بنده دنیا و شهوت خویش اند، و طوق بندگی هوای نفس را در گردن نهادند، بندگی از هر کسی که دنیا را پیش او سراغ دارند یا احتمال می دهند، می کنند و خاضع او می شوند و اگر در ظاهر زبان منیت و عفت نفس گشایند، تدلیس محض است و اعمال آنها و اقوال آنها، این کلام را تکذیب کنند.
ترک علاقه به دنیا

ترک علاقه به دنیا

علائق را باید کم بکنید، علاقه‌ها باید کم بشود، طبیعتاً ماها از اینجا می‌رویم، علی ایّ حال چه علاقه قلبی به چیزی داشته باشیم یا نداشته باشیم فرقی به حال ما نمی‌کند.
هوای نفس

هوای نفس

از هوای نفس بپرهیزید همان گونه که از دشمنانتان می پرهیزید چیزی دشمن تر برای افراد با شخصیت از پیروی هوای نفس و درو شده های زبان نیست.
اعضاء بدن امانت است

اعضاء بدن امانت است

شما اگر خدای نخواسته خود را اصلاح نکردید و با قلبهای سیاه ، چشمها، گوشها، و زبانهای آلوده ، به گناه از دنیا رفتید، خدا را چگونه ملاقات خواهید کرد؟
Powered by TayaCMS