3 مهر 1396, 13:59
مرحوم شیخ صدوق رضوان الله علیه به نقل از محمّد بن احمد نیشابورى از قول جدّهاش خدیجه، دختر حمدان حکایت کند:
در آن هنگامى که امام رضا علیه السلام در مسیر راه خراسان وارد شهر نیشابور گردید، به منزل ما تشریف فرما شد.
امام پس از آن که اندکى استراحت نمود، در گوشهاى از حیات خانه ما یک بادام کشت نمود، که رشد کرد و بزرگ شد و یک ساله به ثمر رسید؛ و هر سال ثمره بسیارى مىداد.
و چون مردم متوجّه شدند، که امام رضا علیه السلام آن درخت را با دست مبارک خود کشت نموده است، هر روز به منزل ما مىآمدند و از بادامهاى آن جهت شفا و درمان امراض خود استفاده مىکردند و هر کس هر نوع مرضى که داشت، به عنوان تبرّک از آن بادام که تناول مىکرد، عافیت و سلامتى خود را باز مىیافت .
و حتّى نابینایان شفا مىگرفتند و زنهاى آبستن - که درد زایمان برایشان سخت و غیرقابل تحمّل بود - از آن بادام استفاده مىکردند و به آسانى وضع حمل مىنمودند.
و همچنین حیوانات مختلف مىآمدند و خود را به وسیله آن درخت متبرّک مىساختند.
پس از آن که مدّت زمانى از این جریان گذشت، درخت بادام خشک شد و جدّم، حمدان چند شاخهاى از آن درخت را قطع کرد که در نتیجه چشمهایش کور و نابینا گردید.
و فرزند او - که عَمرو نام داشت و یکى از ثروتمندان مهم شهر نیشابور بود - آن درخت را از ریشه قطع و نابود کرد و او نیز به جهت این کار، تمام اموال و زندگیش متلاشى شد و بیچاره گردید، که دیگر به هیچ عنوان توان امرار معاش نداشت .
و راوى در نهایت گوید: قبل از آن که درخت خشک شود، کرامات بسیارى به برکت امام رضا علیهالسلام از آن ظاهر مىگردید و مردم؛ بلکه حیوانات از آن بهره مىبردند.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان