دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

یاران امام حسین(ع)( حبیب بن مظاهر(2)(17)

No image
یاران امام حسین(ع)( حبیب بن مظاهر(2)(17)

كلمات كليدي : تاريخ، امام حسين(ع)، حبيب بن مظاهر، حصين بن تميم، بُدَيل بن صُريم، شهادت حبيب

نویسنده : سيد علي اكبر حسيني

حبیب بن مظاهر(2)

حبیب و روز عاشورا

در صبح عاشورا حبیب بن مظاهر، از سوی امام حسین(ع) عهده‌دار فرماندهی جناح چپ سپاه امام(ع) گردید[1] و شجاعت‌ها و رشادت‌های بسیاری از خود در این روز به نمایش گذاشت. در توصیف شجاعت‌های حبیب در این روز چنین نقل شده است که: «انّه کان خفیف الاجابة لدعوة المبارز؛ هر گاه حبیب را مبارزی به جنگ دعوت می‌کرد، او به سادگی اجابت می‌کرد».[2] روایت شده که در صبح عاشورا «سالم» غلام زیاد و «یسار» غلام عبیدالله بن زیاد وارد میدان شدند و مبارز طلبیدند. حبیب و زهیر به سرعت از جای خود برخاستند تا به جنگ آن‌ها بروند؛ اما امام(ع) مانع شدند، سپس با درخواست عبدالله بن عمیر برای رفتن به جنگ با آن دو موافقت فرمودند.[3]

در ظهر عاشورا، هنگامی که «ابوثمامة» وقت نماز را به امام(ع) یادآوری کرد، امام حسین(ع) پس از تمجید و دعای خیر در حق ابوثمامه، برای ادای نماز ظهر از سپاه کوفه مهلت خواستند. در این حال، یکی از افراد سپاه ابن‌سعد به نام «حصین بن تمیم» فریاد بر آورد که نماز او (حسین(ع)) پذیرفته نخواهد بود. حبیب از این گفتار برآشفت و گفت: «پنداشته‌ای که نماز از آل رسول(ص) قبول نمی‌شود؛ ولی از تو الاغ پذیرفته می‌شود؟» حصین با شنیدن این سخن به سوی حبیب حمله‌ور شد و حبیب نیز دست به شمشیر برد و به طرف او حمله برد. حبیب ضربتی بر صورت اسب حصین زد که بر اثر این ضربت، اسب به زمین خورد و حصین نیز به همراه آن بر زمین افتاد. خویشان و اطرافیان حصین برای نجات او به سویش شتافتند و با حبیب درگیر شدند تا او را نجات دهند.[4]

حبیب در حالی که این اشعار را بر زبان جاری ساخته بود:

«انا حبیب و ابی مظاهر فارس هیجاءٍ و حربٍ تسع

و انتم عند العدید اکثر و نحن اعلی حجّة و اظهر

و انتم عند الوفاء اغدر و نحن اوفی منکم و اصبر

من حبیبم و پدرم مظاهر پهلوان میدان نبرد و کارزار شعله‌ور؛ گرچه گروه شما از ما بیشتر است، ولی ما حجتی والاتر و آشکارتر داریم؛ و اگر چه شما خائن به عهد خود هستید، ولی ما وفادارتر از شما و شکیباتریم».[5]

بر آنان حمله برد، و به رغم کهولت سن در آن درگیری شصت و دو نفر از آنان را به خاک انداخت.[6] او این سرود حماسی را پیوسته به زبان داشت تا این که «بدیل» به او حمله‌ور شد.

شهادت حبیب

فردی از «بنی‌تمیم» به نام «بُدَیل بن صُریم» با شمشیر خود ضربه‌ای به حبیب زد و فرد دیگری از همان قبیله (تمیم) با نیزه‌اش به او ضربه زد. پس حبیب از اسب به زمین افتاد، اما همین که خواست از جای برخیزد «حصین بن تمیم» با شمشیر بر فرق او زد. پس مرد «تمیمی» از اسب پایین پرید و سر حبیب را از بدن او جدا کرد. حصین بن تمیم به آن مرد تمیمی گفت: «من با تو در کشتن حبیب شریک هستم!»؛ اما مرد تمیمی می‌گفت: «به خدا قسم، من خود به تنهایی حبیب را کشته‌ام!» حصین گفت: «سر را به من بده تا به گردن اسبم بیندازم تا مردم ببینند و بدانند که من در کشتن او با تو شریک هستم، سپس سر را تو بگیر و به عبیدالله بن زیاد بده، من نیازی به هدیه‌ای که او بابت کشتن حبیب به تو عطا می‌کند، ندارم»؛ اما آن مرد زیر بار نرفت. سرانجام آشنایان آن دو وساطت کرده و میان آنان صلح برقرار کردند. سر حبیب را به حصین دادند و حصین در حالی که سر را به گردن اسبش آویخته بود، در بین لشکر به جولان پرداخت؛ سپس سر را به آن مرد تمیمی باز گرداند. پس از واقعه‌ی عاشورا، مرد تمیمی سر را به گردن اسب خویش آویزان نمود و به سوی کوفه حرکت کرد و آن را نزد ابن زیاد برد.[7]

روایت شده که پس از شهادت حبیب، امام حسین(ع) خود را بر بالین حبیب رسانید و فرمود: «عندالله احتسب نفسی و حماة اصحابی؛ خودم و اصحاب وفادارم را به خدا وا می‌گذارم».[8] در برخی از مقاتل آمده که امام(ع) فرمود: «لله دّرک یا حبیب، لقد کنت فاضلاً تختم القرآن فی لیلةٍ واحدةٍ؛ آفرین بر تو ای حبیب تو مردی فاضل بودی که در یک شب قرآن را ختم می‌کردی».[9]

نام حبیب بن مظاهر نیز از جمله نام‌هایی است که در زیارت ناحیه مقدسه بدان اشاره شده است. در این زیارت حبیب مورد تحیت و سلام امام جواد(ع) قرار گرفته است در این زیارت آمده: «السّلام علی حبیب بن مظاهر الاسدی؛ سلام و درود بر حبیب بن مظاهر اسدی»

جلوه‌ای از مقام معنوی حبیب

در کتاب رجال کشی از فضیل بن زبیر گزارش شده است که: «میثم تمار در حالی که بر اسب خود سوار بود، در حال عبور بود؛ حبیب بن مظاهر اسدی در حالی که در مجلس بنی‌اسد بود از او استقبال کرد؛ سپس حبیب گفت: «گویا می‌بینم شیخی را که جلوی سرش مو ندارد و شکمی بزرگ دارد و نزدیک «دارالرزق» کدو می‌فروشد؛ او را به سبب محبت به اهل بیت(ع) پیامبرش به دار آویخته‌اند و در حالی که بر چوبه دار است، شکمش را پاره می‌کنند.» پس میثم گفت: «و البته من خود بهتر می‌دانم مردی سرخ و سفید را که دو لجام به دهان او زده می‌شود. او برای یاری فرزند دختر پیامبر(ص) خارج می‌شود، پس کشته می‌شود، و سر او را در کوفه می‌گردانند.» سپس هر دو از یکدیگر جدا شدند. اهل آن مجلس گفتند: «تا به حال دروغگوتر از این دو مرد ندیده‌ایم.» فضیل گفت: «هنوز جلسه به هم نریخته بود که «رُشید هجری» سر رسید و سراغ میثم و حبیب را گرفت». مردم گفتند: «آن دو از هم جدا شدند و ما شنیدیم که آنها چنین و چنان می‌گفتند.» رشید گفت: «خداوند میثم را رحمت کند. او (نکته‌ای را) فراموش کرد» و خود افزود که «برای کسی که سر او را بیاورد صد درهم پرداخت خواهد شد»، سپس پشت کرد و رفت. آن گروه گفتند: «به خدا قسم این از همه آنها دروغگوتر است.» راوی این روایت نقل می‌کند که: «دورانی بیش از گذر شب و روز نگذشته بود که خود دیدم میثم را در برابر خانه «عمرو بن حریث» به دار آویختند و سر حبیب را که با حسین(ع) کشته شده بود به کوفه آورده شد و خود دیدم که هر چه گفتند همان شد.»[10]

مقاله

نویسنده سيد علي اكبر حسيني

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.
Powered by TayaCMS